انجمن حجتيه قبل از انقلاب اسلامى
مبارزه با بهائيت فلسفه وجودى انجمن را شكل مىداد، اين مبارزه تنها در بعد فكرى انجام مىگرفت و انجمن وارد فاز سياسى واقتصادى نمىشد، در حالى كه بهائيت يك پديده كاملًا سياسى بود و متقابلًا يكى از راههاى مبارزه با آن، برخورد سياسى بود
49
انجمنىها نه تنها در مبارزه امام با رژيم شاه شركت نكردند كه با آن مخالف بودند و مخالفتها و موضعگيرىهاى انجمن در مقابل نهضت امام بهطور عمدهناشى از همان جوهره فكرىشان بود يعنى در زمان غيبت امامعصر (عجلالله فرجهالشريف) ورود به عرصه سياست را اشتباه و موجب لطمه به دين مىدانستند و معتقد بودند كه فقط معصوم مىتواند وارد اين عرصه شود. بنابراين آنها بهطور مبنايى با شيوه مبارزاتى امام مشكل داشتند
50
انجمن به دليل مواضع غيرسياسى خود نه تنها مورد مخالفت رژيم نبود كه براساس برخى مدارك و شواهد، رژيم از آن ابراز رضايت هم مىنمود. در گزارش يكى از منابع ساواك در مورد انجمن چنين آمده است «اين انجمن يك سازمان سياسى نيست و دولت نيز آن را تأييد نموده و شاهنشاه آريا مهر هم از تشكيل آن ابراز رضايت فرمودهاند و دليل اين حمايت هم به خوبى روشن است
51
چون چنين تفكراتى موجب مىشد كه ذهن بسيارى از جوانان و افراد متدين بجاى معطوف شدن به مبارزه با رژيم به مبارزه با بهائيت متمركز شود و در عمل عدهاى از مبارزين از صحنه مبارزه خارج شوند. از طرفى اجازه فعاليت اين انجمن و صدور مجوز براى فعاليت اين انجمن توسط ساواك در شرايطى كه با گروههاى اسلامى و فعاليتهاى مذهبى به شدت مخالفت مىشد به خوبى گوياى بىخطر بودن فعاليت اين انجمن براى رژيم مىباشد.
در جريان قيام پانزده خرداد 42 در حالى كه امت مسلمان ايران به رهبرى امام مبارزه جدى خود را با رژيم فاسد شاه آغاز كرده بودند رهبر انجمن حجتيه، امام را مسئول خونهاى ريخته شده دانستند. و با تعبيرهاى تندى حركت اسلامى را محكوم نمود. جالب اين كه شاه هم همين سؤال را مطرح نمود كه اين خونهاى ريخته شده به گردن كيست؟ بدينترتيب انجمن حجتيه در قيام 15 خرداد در كنار استعمار و شاه قرار گرفت و همصدا با حزب توده، بهائيت و جبهه ملى اين قيام را محكوم كرد.
52
با توجه به همين تفكر با روند انقلاب به مخالفت برخاستند و در جريان مخالف حركت رهبرى انقلاب حركت مىكردند. بهطور مثال، در نيمه شعبان سال 1357 حضرت امام فرمان دادند كه:
«اكنون لازم است در اين اعيادى كه در سلطنت اين دودمان ستمگر براى ما عزا شده است بدون هيچگونه تشريفات كه نشانگر عيد و شادمانى باشد، در تمام ايران، در مراكز عمومى مثلًا مسجد بزرگ، اجتماعات عظيم برپا كند و گويندگان شجاع و محترم مصائب وارده بر ملت را به گوش شنوندگان برسانند.
در حالى كه رژيم ستمشاهى براى مقابله با فرمان امام كوششهاى فراوانى براى برگزارى جشنهاى نيمه شعبان مبذول مىداشت، انجمن حجتيه هم همراه با رژيم #درمقابل فرمان امام ايستاد و در تهران و شهرستانها جشنهاى دلخواه خود را برگزار كرد.
53
با اوجگيرى حركت اسلامى در سالهاى 56- 57 انجمن در يك بنبست قرار گرفت و برخى از نيروهاى درون انجمن نيز انجمن را براى پيوستن به نهضت اسلامى زير فشار قرار دادند. اما انجمن حتى بيانيهاى هم در پشتيبانى از تظاهرات انقلابى صادر نكرد و به سبب همراه نشدن با حركت مردم، انجمن با يك فروپاشى تشكيلاتى مواجه گرديد، چون بخشى از بدنه انجمن به انقلاب پيوست.
انجمن حجتيه پس از پيروزى انقلاب اسلامى;
به دنبال پيروزى انقلاب اسلامى كه به نوعى پيروزى مذهبىهاى سياسى بود. انجمن به موضع انفعال افتاد و وادار به عقبنشينى شد و چارهاى جز اين كه با يك تغيير موضع تاكتيكى دوباره بتواند عرض اندام كند، نديد و از طرفى از درون تحت فشار بود كه مواضع خودش را تغيير دهد و با انقلاب اسلامى هماهنگ شود.
54
انجمن پنج ماه پس از پيروزى انقلاب اسلامى، مبادرت به تجديدنظر و اصلاحاتى در اساسنامهاش و افزودن تبصرهها و متممهايى نمود كه در شرايط انقلاب قادر باشد دو پهلو موضع بگيرد بهعنوان مثال اگر در مواردى از آنها انتقاد مىشد، فوراً شاهد خود را كه متمم اساسنامه است به رخ مىكشيدند كه ما مطابق اساسنامهمان مطيع و فرمانبردار رهبر و معتقد به ولايتفقيه و آماده خدمت به ارگانها و نهادها و ... هستيم.
بعد از پيروزى انقلاب اسلامى انجمنىها سعى كردند در مراكز مهم دولتى نفوذ كنند.
در زمان حاكميت دولت موقت اكثر افراد نفوذى انجمن كه از نظر فكرى و عملى هماهنگ با بازرگان بودند، در پستها مستقر شدند و بهتدريج توسط خودشان افراد ديگر انجمن را وارد ارگانها و نهادهاى انقلاب، حزب جمهورى اسلامى، جهاد، سپاه، دادگاههاى انقلاب، فرماندارىها، آموزش و پرورش و ... نموده و آنان نيز براى القاء طرز تلقىشان از اسلام، تلاش مىكردند.
55
از مراكز مهم ديگرى كه به طور چشمگير افراد انجمن توانستند در آن نفوذ كنند مراكز اطلاعاتى كشور بود. كليه مدارك و اسنادى كه پرده از ماهيت واقعى و روابط انجمن با ساواك برمىداشت، سريعاً نابود شد و بقيه اسناد جمعآورى شده را هم در اختيار ديگر ارگانها نمىگذاشتند. آيت الله جنتى در اين رابطه گفت: «علت اصرار شما داير بر اين بود كه در مراكز اطلاعاتى نفوذ كنيد و اطلاعات جمعآورى شده را به مراكز بهره ورى و به ارگانهاى انقلابى نمىدهيد چيست؟ چرا؟ مگر سپاه يا ارگانهاى مشابه نبايد داراى آن اطلاعات باشند تا ضدانقلاب را پىگيرى نمايند؟ چرا با سپاه به صورت كامل همكارى نداريد؟
با نفوذ انجمن حجتيه در مراكز اطلاعاتى، به خصوص مركز اسناد ملى، امام متوجه اين خطر شده و خود شخصاً در سال 1362 مسئول مركز اسناد ملى را تعويض نمودند. در همين سال، انتشار كتابى با عنوان «در شناخت حزب قاعدين» ضربه سختى بر انجمن وارد كرد. اين كتاب پيش از آن، به صورت پاورقى و بخش بخش در روزنامه اطلاعات به چاپ مىرسيد و پس از آن در قالب كتاب در تيراژى بالغ بر هشتاد و هشت هزار جلد به چاپ رسيد.
56
انجمن در ابتدا كه عراق به ايران حمله كرد هيچگونه عكس العملى از خود نشان نداد و پس از مدتى با همان دلايلى كه عليه نظام رژيم شاه مبارزه نكردند و حتى با آن سازش و در مواردى همكارى داشتند، شروع به محكوم نمودن جنگ در زمان غيبت نمودند و آقاى حلبى در سخنرانى خود گفت: «اول شما يك افسر و يك پيشوا و رهبر معصوم پيدا كنيد. رهبرى كه بتواند اداره اجتماع كند روى نقطه عصمت نه عدالت، ديشب گفتم اول او را پيدا كنيد او را اقامه به كار بكنيد. طرح داشته باشيد، نقشه صحيح طبق نظر دين، رهبر معصوم داشته باشيد .. از من هم واجب است منبر را ول كنم. هفت تير به كمر ببندم، بروم جلو ... اين كلمات على جايش آنجاست نه هر جايى، نه به هر هدف غلطى و هر راه كجى و معوجى و خلافى ... بايد جنگ روى موازين دين به رهبرى معصوم نه عادل، عادل كافى نيست ... عادل گاهى اشتباه مىكند.
انجمن حجتيه كه در اين زمان چهرهاى منافقانه از خود به نمايش گذاشته بود بهرغم سخنان صريح سردمدار خود، براى آن كه در مقابل سيل علاقهمندان به امام امت و ولى فقيه تاب مقاومت داشته باشد، هميشه خود را حامى انقلاب معرفى مىكرد
57
تعطيلى انجمن:
با بروز اختلافات ميان اعضاى انجمن و طرفداران دولت در سبزوار و بوشهر و اصفهان و كرمانشاه و درگيرىهاى خيابانى و ادامه كارشكنىها و تبليغات مغرضانه آنان، امام در عيد فطر سال 1362 خطاب به انجمن فرمودند: «يك دسته ديگر هم كه تزشان اين است كه بگذاريد معصيت زياد بشود تا حضرت صاحب بيايد، مگر حضرت صاحب براى چى مىآيد؟ حضرت صاحب مىآيد معصيت را بردارد ما معصيت مىكنيم كه او بيايد؟! اين اعوجاجات را برداريد، اين دسته بندىها را براى خاطر خدا اگر مسلميد و براى خاطر كشورتان اگر ملى هستيد، اين دسته بندى ها را برداريد. در اين موج خودتان را وارد كنيد و برخلاف اين موج حركت نكنيد كه دست و پايتان خواهد شكست داد.
به دنبال سخنان امام، انجمن بهطور رسمى با صدور بيانيهاى تعطيلى فعاليتهاى خود را اعلام نمود. «3» البته همان طور كه پيشبينى مىشد، هرچند انجمن به ظاهرفعاليتهاى خود را تعطيل اعلام نمود ولى تلاشهاى اين گروه به صورت آشكار و پنهان ادامه يافت.
يكى از تحركات اخير انجمن حجتيه دامن زدن به اختلاف بين شيعه و سنى بود.
58
ترويج نمايندگى امام زمان (عجلالله فرجهالشريف) و ملاقات با ايشان، ضرورى دانستن دعاى تعجيل در فرج امام زمان مثل نمازهاى يوميه و گناه كبيره دانستن ترك آن، از ديگر افكار انحرافى اين انجمن مىباشد.
لازم به ذكر است گرايشهاى مشابه با تفكرات اين گروه در برخى جريانات به ظاهر مذهبى گسترش يافته است بهگونهاى كه فردى همچون سيدحسن ابطحى (پدر محمدعلى ابطحى رئيس دفتر رئيس دولت اصلاحات) كه گرايشاتى مشابه با اين تشكيلات داشت دست به اقداماتى در زمينه جذب مريدان و ايجاد تشكيلات نمود كه در خرداد 1385 به همراه فرزندش و عدهاى از مريدان فريبخورده توسط نهادهاى ذىربط بازداشت گرديد و از اقدامات خود اظهار ندامت نمود.
59
اما جمع بندی
دوستان در مقام جمعبندی ما امشب دو جریان سنتی و مدرن مخالف اسلام سیاسی را توضیح دادیم جریان مدرن در حقیقت ادامه و دنباله جریان عالم مسیحیت بود که توضیح دادیم و الان سردمداران افرادی مانند عبدالکریم سروش بسیاری از متفکران اصلاحطلب و بسیاری از غربزده ها هستند.
و مخالفین در حقیقت سنتی یا مذهبی اسلام سیاسی هم همین جریان انجمن حجتیه ای است که به طور خلاصه ۱ تاریخچه ای از آنها را بیان کردم دوستان این مطالبی که درباره انجمن حجتیه بیان شد کاملا مستند و معتبر است و توسط نهادهای مسئول و ارگانهای مطلع و شخصیتهای پژوهشگر تولید شده است.
60