eitaa logo
کانال کنفرانس های ابرگروه فدائیان امام خامنه ای عزیز
443 دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
317 فایل
🌹 امام خامنه ای عزیز: چیزی که قدرتمندترین آدم تاریخ (امیرالمومنین علیه السلام ) را آن گونه مظلوم کرد ، نبود #تحلیل_سیاسی در مردم بود والّا همه ی مردم بی دین نبودن، تحلیل سیاسی نداشتند. #تحلیل_سیاسی #رشد_سیاسی_جامعه #بصیرت_افزایی_کنیم
مشاهده در ایتا
دانلود
تولید-بخش ۴.m4a
10.91M
🔴تولید، پشتیبانی، مانع زدایی بخش چهارم 🔻تاثیر فرهنگ و اجتماع بر تولید 🔻هشت الزام فرهنگی برای مصرف کننده یا مردم 🔻حق ندارم نسبت به بیکاری فرزندم معترض باشم اگر ... 🔻برای خرید جهیزیه، دختر انقلابی چگونه عمل کند؟ 🔻وقتی کالای داخلی خوب نیست، خارجی بخریم؟ 🔻تاثیر منفی شبه عدالت خواهی بر تولید
تولید-بخش۵.m4a
12.49M
🔴تولید، پشتیبانی، مانع زدایی بخش پنجم و پایانی 🔻تاثیر فرهنگ و اجتماع بر تولید 🔻هشت الزام فرهنگی برای دولت و نظام سیاسی 🔻آیا اینکه پارچه لباس مسئول ایتالیایی باشد ایراد دارد؟ 🔻 دلالی خوب است یا بد؟ 🔻تاثیر رفتار رهبری بر مردم 🔻تاثیر فرهنگ تولید محور بر مدارس، دانشگاهها و مساجد و سمن ها
195.6K
۱ چرا مقام معظم رهبری چندین سال هست بحث اشتغالزایی را هر سال به نحوی شعار سال معرفی می نماید؟
184.1K
۲ چراحضرت آقااین شعاررابرای سال ۱۴۰۰انتخاب کردند؟
383.2K
۳ اکثر سمن ها در زمان دولت های خاتمی و روحانی تشکیل شدند لذا افکاری مانند آنان دارند مانند خیریه امام علی علیه السلام چطور می توانند مفید واقع شوند؟
658.9K
۴ استاد بزرگوار، دلیل این همه بی ثباتی قیمت در بازار بخصوص در بحث تولید چیست؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حیات-طیبه.pdf
324.1K
🔴کتاب حیات طیبه، گزیده دیدگاه های دکتر سعید جلیلی در موضوعات گفتمانی و فرهنگی ست. مباحثی که نشان دهنده نگاه تمدنی و عمیق وی به انقلاب اسلامی و عناصر اصلی نظریه انقلاب(نظیر آزادی، جمهوریت و ولایت فقیه) است. تفسیر دکتر جلیلی از نقش و اهمیت حضور مردم، اسلام ناب و مدیریت جهادی در منطق امام و انقلاب، نشانگر بینش او به مسائل نظری ست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷﷽🌷 عنوان کنفرانس : باحضور و روشنگری: استادحجت‌السلام‌والمسلمین عباد محمدتبار ⏰ ساعت گفتگو: ۲۱ 🗓 زمان جمعه: ۱۴۰۰/۱/۶ 🌍 مکان: ⬅️لطفا سوالات و ابهامات مربوط به موضوع کنفرانس را به آیدی مدیر گروه @HASAN_1524 ارسال فرمائید➡️ 🛑برای گفتگوی‌ و مناظره با میهمان برنامه دوستان خود رابه این سمینار دعوت نمایید🛑 لینک https://eitaa.com/joinchat/2128871435C7db9a13d97 لینک آرشیو کنفرانس ها @Fedayeen کانال استاد محمدتبار 🎍@Khademan_zahra🎍
عرض سلام و ادب واحترام و تبریک به مناسبت اعیاد شعبانیه و حلول سال نو به همه شما عزیزان و فرهیختگان مخصوصا به محضر مدیریت گروه و ادمیمین زحمتکش. امشب بحث را به دوقسمت تقسیم می کنیم قسمت اول بنده مطالبی را بیان می کنم و در قسمت دوم دوستان سوالات خود را طرح می کنند بحث امشب: غرب و مهدویت ما یک غرب جغرافیایی داریم و یک غرب فرهنگی منظور ما از غرب، غرب فرهنگی هست که بعضی کشورها مثل کره جنوبی که از نظر جغرافیایی در شرق قرار دارد باید در گروه غربی‌ها قرار بدیم چون تالی تلو آمریکاست که 40 الی 45 درصد مسئولین آنها مسیحی هستند یا گرایش مسیحی دارند و...
شرق و غرب منتظر منجی هستند که پیان عصر یا تاریخ ظهور می کند غرب هم طبق کتاب مقدس تورانگت و انجیل و بشارتهایی که در آنها آمده منتظر منجی هستند و یهودیان منتظر منجی به نام ماشیح هستند که می گویند مسیح ظهور خواهد کرد و این عیسی بن مریم که مسیحیان اعتقاد دارند می گویند او پیامبر و منجی نیست بلکه شخص کذابی است که خودش را مسیح معرفی کرده. والعیاذ بالله می گویند او از زنا متولد شده و در تلمود یهود آمده است که مسیح کذاب و مادر زناکارش و همه مسیحیانی که به آنها اعتقاد دادارند اهل جهنم هستند. پس همه ادیان شرقی و غربی ودادیان ابراهیمی و غیر ابراهیمی منتظر یک ابر مرد و منجی هستند
💥حال چرا همه اقوام چنين ابرمردي را دارند ؟ شايد نياز به داشتن ابرمرد درنهاد ما وجود دارد که ناگزيريم بر اساس آن نياز چنين تعريفي و ما به ازاي بيروني را عرضه کنيم شايد نياز به يک ابرمرد در ضمير ناخود آگاه جمعي ما نهاده شده است. در فطرت ما انتظار يک ابرمرد جايش خالي است. ريشه مشترک مفهومي مانند قرباني نيز همين موضوع را مطرح مي کند. قرباني کردن يعني گذشتن از موضوعي يا مفهومي يا موضعي يا موجودي براي رسيدن به مفهوم و موضوع برتر. از ديگر بارهاي مشترک مي توان باورمند بودن به عالم پس از مرگ نام برد. در باور اکثر اقوام و اديان براي روزگار، پاياني است و قبل از فرارسيدن اين پايان دوران سختي بشر در پيش است و پس از آن منجي ظهر مي کند که اين منجي در فرهنگها واديان اسامي متفواتي را دارد. ولي در اين که منجي وجود دارد ترديدي نيست وبه دنبال ظهور او جدالي ميان او و دشمنانش شکل مي گيرد و نهايتا"دنياي آرماني شکل مي گيرد. وقتي چنين باوري را حتي در اساطير کهن پيدا مينماييمـ، اسطوره هايي که قبل از اسلام آمده اند مانند مصري، يوناني،هندي، آفريقايي،رومي، چيني، مشرق زميني... به فراخور حال در مي يابيم که يک ما به ازاي بيروني براي اين انتظار مشترک وجود داشته است.
اگر ما تشنه مي شويم بابت يک ما به ازاي بيروني به نام آب است اين گونه نيست که ما تشنه بشويم ولي هر چه بگرديم خداوند چيزي که عطش ما را فرو بنشاند نيافريده باشد.نفس تشنگي در ما دلالت مي کند که يک ما به ازاي بيروني براي فرونشاندن تشنگي وجود دارد به نام آب. اگر باور مشترکي در ضمير ناخودآگاه جمعي بشر ( نمي گوييم فطرت چون در حوزۀ دين به مسئله پرداخته ايم. مطالب را در بين اقوام و اديان بررسي مي کنيم. ) مشترک بود عقل سليم به ما مي گويد که يک مابه ازاي بيروني براي اين باور مشترک وجود دارد. صرف نظر از اين قياس متيولوژيک و اسطوره اي امروزه در مغرب زمين به بحث آخرالزمان و منجي به صورت جدي نگاه مي کند. شاهد بحث ما ده ها سايت اينترنتي و شبکه ماهواره است. که امروز بسيار جدي تر از ما و مسلمانان بحث آخرالزمان و منجي را البته طبق باور خود پس گيري مي کنند. آنها خيلي بيشتر از ما در تصميم گيريها،سيارتها و زبان تبليغات آخرالزمان فکر مي کنند. انگار خيلي بيشتر از ما بوي آخرالزمان را استشمام مي کنند و خيلي بيشتر از ما اخبار آخرالزماني را طبق باور خود دنبال مي کنند و خيلي بيشتر از ما صفات منجي را طبق باور خود توصيف مي کنند و پيش گويي هاي آخرالزماني را تفسير مي کنند. در بين اريان الهي قوم يهود دير باز خيلي بيشتر از اقوام ديگر به بحث پيش گويي تاريخي باور و اعتقاد داشته است. اصلا" قوم بني اسرائيل با بحث پيش گوئي و آينده نگري از ابتدا مهزوج بوده است.
قبل از ولادت حضرت موسي (ع) هم تولد ايشان پيش گويي شده بود. و بر اساس همان پيشگويي است که فرعون پسران بني اسرائيل را مي کشت و کلا" پيشگويي کردن تعويل و تفسيرهاي آينده از تخصص هاي بني اسرائيل است.حتي کساني بر اين باورند که حضور قوم يهود در شبه جز يره عربستان و در منتقه يثرب يا مدينه فعلي بر مبناي يک پيشگويي تاريخي بود قوم يهود به دليل برخي پيشگويهاي ديني خود دريافته بودند که پيامبر آخرالزمان درآن منطقه از شبه جزيره عربستان ظهور خواهد کرد. با اين تصوير و تصور که اين پيامبر لاجرم از بين ما بني اسرائيل است پس ما به آن سامان هجرت کنيم تا نبي آخرالزمان از بين ما يهوديان پاک دين متولد شود. در آنجا قبايلي را تشکيل دادند، کشاورزي براه انداختند، حتي نقل است قلاع خيبر را با آن امکانات مستحکم نظامي براي حمايت از نبي آخرالزمان تدارک ديده بودند اما بعد که ديدند که نبي آخرالزمان نه از بين آنها بلکه از ميان قريش برخواست از سر عناد ولجاجت وجود او را منکر شدند و با او از در ستيز درآمدند و شايد به اين دليل است که در چند جا قرآن مجيد قوم يهود را در واقع قوم منفوري مي داند و اينکه آنها بعضي از اسرار احوارشان را مي دانند ولي کتمان مي کنند پس بحث پيش گويي در قوم يهود بصورت جدي بوده و تا امروز نيز وجود دارد. امروزبصورت جدي کساني هستند که پيشگويي هاي آخرالزمان را از کتاب تورات درآورده اند و بر مبناي آن تصميم گيريهاي روز را مي کنند. يکي از اين باورها باور به جدال نهايي خير شر يا آرماگدون است. طبعا" مي دانيم که يهوديها در رسانه هاي خبري روز مغرب زمين، در سينماي هاليوود، در شبکه هاي خبري، در امپراطوري اطلاعات امروز غرب دست بالايي دارند. طبعا" اين پيشگوييهاي ديني در محصولات خبري، فرهنگي، هنري آنها منعکس مي شود.
به غير از يهوديان در مسيحيان هم فرقه اي هستند به نام اوان جليکن يا اوام جليستها از آنها ياد مي شود. اوان جليستها را مسيحيان تبشيري مي گويند که گروه خاصي از پروتستان هستند که با باور آخر الزماني زندگي مي کنند و مدام بشارت فرا رسيدن آخر الزمان را مي دهند. باور اين گروه خاص مسيحيان به يهوديهاي افراطي و حتي صهيونيستها بسيار نزديک است. تا آنجا که به اين دسته صهيونيستهاي مسيحي نيز مي گويند. هال لينگزي يکي از پيشکسوتان و متفکران اوانجلسيتها است. بر مبناي باور اوانجليستها الگوي آخر الزماني دنيا عمدتاً در منطقه خاورميانه تعريف مي شود و منطقه فلسطين کامل اشغالي نقش مهمي دارد و جدال نهائي مسلمانان از يک سو مسيحيان و يهوديان و از سوي ديگر در مي گيرد و معتقدند در آن نبرد نهائي که در منطقه حار مجدون ( تپه اي که در بيرون اورشليم است ) تمام سپاه خير در مقابل تمام سپاه شرٌ قرار مي گيرد. و نهايتاً به زعم آنها سپاه شر ( که لابد مسلمانها هستند ) شکست مي خورند و البته در اين برد دو سوم يهوديان کشته مي شود. اين تصوربر مبناي باور آخرالزماني آرماگدون شکل گرفته است. 💥جالب است بدانيد که اين باور در سالهاي اخير بسيار رشد کرده است و هاليوود و رسانه هاي غربي نقش عمده اي در ترويج اين تفکر داشته است. تا جائي که جوان امروز آمريکائي يا اروپائي شايد بيش از جوانان ايراني نگاه آخرالزماني پيدا کرده است.
💥در يک باور آخرالزماني مشترک نه تنها همه اقوام و اديان و اساطير به دوران فتنه هاي آخر الزماني باور دارند بلکه بوجود منجي و دجال هم باورمندند منتهي صفات اين منجي و دجال متفاوت است. 💥 ادیان به منجی در باور يهوديان، مسيحي که ظهور کرده ( همان مسيح حقيقي ) مسيح کذاب است ولي مي گويند مسيح حقيقي در آخرالزمان فرا مي رسد و پادشاه حقيقي قوم يهود است و قوم يهود را به سروري عالم مي رساند. مسيحيان معتقدند که همان مسيحي که به باور آنها مصلوب شد از آسمان رجعت مي کتد با نام نازارين که همان گويش ناصري ماست و پادشاه عالم مي شود و دشمنان را سرکوب مي کند و زرتشتيان معتقدند که سوشيانت چنين فردي است...... هر کس باور خود را دارد. باور ادیان به منجی اما در باور دجال نکات قابل تاملي است : مسيحيها تلفيقي از دجال و صفياني را معتقدند که به عنوان دشمن اصلي مسيح مطرح مي شود. که از او به عنوان يک آنتي کرايست يا ضد مسيح نام مي برند. به عبارت ديگر آنتي کرايست تلفيق فريبکاري و قدرت و خونريزي و ستمگري است. که در واقع سه سلسله سپاه شر است طبعاً چون دشمن را مسلمانان مي دانند ضد مسيح آنها صفاتي را دارد که از جهتي شبيه منجي ما مسلمانان است. که ما مي توانيم حدس بزنيم که امام زمان ما را، آنها آنتي کرايست تلقي کنند. 😔
در صورتي که در باور ما عکس اين ماجرا است. در باور ما وقتي حضرت حجت ظهور مي کنند حضرت مسيح هم رجعت مي کنند و به ايشان اقتدا مي منند و همين زمينه ايمان آوردن بسياري از مسيحيان عالم مي شود. ما نيامده ايم به قيمت اثبات امام معصوم خود پيامبر آنها را در واقع تکفير کنيم و ضد ارزش نشان بدهيم و يا در واقع او را جال نشان دهيم ؛ ولي رقيب اين کار را مي کند و از طريق رسانه هاي تصويري کاملاً سعي دارد ولو غير مستقيم تصوير دجال يا آنتي کرايست را با تصوير امام زمان ما يکي کند.
کافيست در يکي از جستجوگرهاي قوي اينترنتي کلماتي چون پيشگوئيهاي انجيل، آنتي کرايست، نازارين، و آخرالزمان را جستجو کنيد تا ببينيد چند ده هزار مقاله وسايت به آنها معرفي شود 💥فرضاً تيمي رصد مي کند که ببينند در کجاي عالم چه اتفاقي مي افتد اگر در فلان کشور با کيفيت خاصي در زمان خاصي مثلاً خسوف خورشيد حاصل شده اينها به انجيل رجوع مي کنند اگر آيه اي شاهد مثالي بيابند که اين يکي از علائم آخرالزماني است. اگر در فلان کشور طبق نقل يا خبري باران سياه رنگي باريد اينها اين را به عنوان يک خبر آخر الزماني در سايت منعکس مي کنند. سايت ديگري به نام آرماگدون آلرت ( هشدار آخرالزمان ) که اين يکي آتش داغتري دارد. اين سايت اخباري را مي دهد که انگار همين فردا آخر الزمان است. پيش از حمله آمريکا به عراق ده ها مقاله عرضه شد که يکي از علامات مقدمه آخرالزماني است. چون عراق محل جغرافيائي بابل باستاني و يکي از پيش گوييهاي انجيل در مورد آخر الزمان اينست که بلبل از نوع پديد مي آيد و به دليل گناهانش نابود مي شود و اين حمله آمريکا يعني نابودي همان بابل ثاني. حتي به دلايل مسخره تري بسنده مي کردند که مثلاً در عراق روزنامه اي به نام بابل منتشر مي گردد، که پسر بزرگ صدام سردبير آن است. يا امروز در عراق سيگاري وجود دارد که نامش بابل است. 💥البته عکس اين موضوع نيز وجود دارد. کساني معتقدند که بابل ثاني همان آمريکاست و امپراطوري آمريکا به دليل کثرت فحشا و فساد و معاصي در آخرالزمان نابود مي شود به گونه اي که ما سالها از خروار هاي آن دود بر آسمان مي رود و مردمي که از کنار با کشتي عبور مي کنند حسرت مي خورند که چه سرزمين آبادي بود که اينگونه ويران شد. البته در يک تحليل اين مقالات ظاهراً متفاوت، مشترکند اينکه آخرالزمان نزديک است.
ما امروز در عين اينکه تمام دانشهاي سنتي را در حوزه انتظار و ظهور و منجي آخرالزمان بايد بياموزيم و بدانيم و به ديگران بياموزيم. که بر ما فرض است که بايد به امروز خود نگاه کنيم و بدانيم در دنياي ارتباطات اگر ما نتوانيم باور خود را به درستي معرفي کنيم تعريف شده آن را از جانب ما تعريف خواهند کرد 😔 🌤ما چقدر مبلغ خوبي برای امام زمان ع هستيم ؟ در دوران تبليغ سرباز حضرت بودن يعني مبلغ خوب بودن. در دوران جهاد هم بله، جهادگر خوب بودن. اگر ما 6 ماه اخبار اخرالزماني و منجي آخر الزمان و سيماي منجي آخرالزماني را در شبکه هاي اطلاع رساني رسانه هاي غربي رصد کنيم. درمي يابيم که بسيار باورهاي خرافي عجيب و غريبي دارند. تک تک آنها قابل نقد است و قابل حمله است. باور آخرالزماني ما شيعيان يکي از مترقي ترين، روشنفکرانه ترين روشنگرانه ترين و قابل دفاع ترين باورهاي اخرالزماني است که قرار نيست از چيز عجيب و غريبي صحبت کنيم. 🌤فطرت انسان امروز و ضمير ناخودآگاه او کهن الگوئي دارد به نام انتظار و آنرا به رسميت شناخته است فقط مصداق را به غلط رفته اند پس ما بايد معرف خوبي باشيم. از اين موضوع فطري بايد بتوانيم بهره ببريم و بايد بتوانيم باور خودمان را که از همه باورها علمي تر است نسبت به باورهاي خرافي ديگران عرضه کنيم و برتر نشان دهيم. خود را از رصد فرهنگي کارهاي ديگران بي نياز ندانيم.💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩﷽🚩 عنوان کنفرانس : آرامش حقیقی بشر در پرتو بصیرت قرآنی و مهدوی باحضور و روشنگری استاد ارجمند : حجت‌الاسلام‌والمسلمین جناب آقای احمدنعمتی 💠متخصص تفسیر و مشاوره‌ی اسلامی 🕘 ساعت گفتگو: ۲۱ 🗓 زمان شنبه ۱۴۰۰/۱/۷ 🌍 مکان: ⬅️لطفا سوالات و ابهامات مربوط به موضوع کنفرانس را به آیدی مدیر گروه @HASAN_1524 ارسال فرمائید ➡️ 🛑برای گفتگوی‌ و مناظره با میهمان برنامه دوستان خود رابه این سمینار دعوت نمایید🛑 لینک https://eitaa.com/joinchat/2128871435C7db9a13d97 لینک آرشیو کنفرانس ها @Fedayeen
بسم الله الرحمن الرحیم و بهی نستعین انه خیر ناصر و معین سلام علیکم و رحمةالله تبریک عرض می کنم ایام بسیار پربرکت ماه شعبان مخصوصاً در آستانه شب نیمه شعبان هستیم این عید بزرگ را پیشاپیش به همه عزیزان و مردان و عاشقانه و بقیه الله اعظم تبریک عرض می کنم موضوع بحث امشب درباره بحث آرامش حقیقی بشر در پرتو بصیرت قرآنی و مهدوی است
برای ورود به این بحث باید چند کلمه و چند واژه را توضیح بدهم واژه اول کلمه آرامش است کلمه آرامش خیلی وقت‌ها با کلمه آسایش در ادبیات مردم اشتباه گرفته می‌شود آرامش به روح و روان و بعد معنوی انسان برمی گردد اما آسایش به راحتی بدن و جسم و قسمت مادی انسان برمی گردد منظور از کلمه حقیقی که به آرامش اضافه شده است این است که یکی از مواردی که ما یاد می کنیم که آرامش هستند در واقع آرامش نیستند بلکه خیال و توهم آرامش درباره آنها می‌شود و در واقع ما شبهه آرامش ها در جامعه امروز داریم یعنی مواردی هست که افرادی که خیال می‌کنند که آرامش دارند اما در حقیقت آرام هستند و دچار اضطراب ها استرس ها و تنش های روحی و روانی بسیار سنگین و عدم تعادل روحی و روانی هستند اما خیال می‌کنند که آرامش روانی دارد در نتیجه منظور از آرامش حقیقی این است که در حقیقت مسئله آرامیدگی و تعادل روحی و راحتی روان در انسان شکل گرفته باشد
واژه بعدی که باید توضیح بدهیم بحث بصیرت قرآنی و مهدوی است متاسفانه کلمه بصیرت با وجود اینکه بسیار کلمه پرکاربرد است اما در بسیاری از موارد اشتباه معنا شده است و خیلی از افراد آن را در معنای دقیق به کار نمی‌برند کلمه بصیرت خیلی از اوقات به معنای درک سیاسی منع شده است اما این ترجمه دقیق و درستی نیست بلکه معنای در سطح بصیرت به بینایی دل و بینایی روح و درک عمیق معنوی و درک غیر مادی و به نوعی چشم باطن بین اطلاق می‌شود در حقیقت بصیرت به بینایی روح و چشم دل گفته می‌شود در مباحث روانشناسی کلمه بصیرت با واژه هوش معنوی مورد بحث قرار می‌گیرد و به خوبی در روانشناسی مفهوم هوش معنوی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است و می‌توان از آنها در درک مفهوم بسیار استفاده کرد منظور از بصیرت قرآنی و مهدوی عبارت است از نوری که از طریق قرآن و اهل بیت به دل تابعین این دو منبع هدایت تابیده می‌شود یعنی کسی که دل در گرو قرآن و عترت اهل بیت معصومین داشته باشند کم کم چشم دل او باز می‌شود پس در مجموع موضوع بحث ما درباره این است که در پرتو قرآن و اهل بیت چشم دل انسان باز می‌شود و این باز شدن چشم دل باعث آرامش روح و روان و آرامش حقیقی انسان و اطمینان خاطر و تعادل روح و تعادل شخصیت انسان میشود
این که مکانیسم ایجاد آرامش به وسیله افزایش بصیرت چگونه است و چگونه ممکن است که با افزایش بصیرت آرامش ایجاد شود مسئله بسیار بسیار ناب و کمتر مورد بحث قرار گرفته است جا دارد که متخصصین علوم روان‌شناسی و اعصاب و روان و افرادی که در این زمینه‌ها تخصص کافی دارند با تزهای دکترا و پایان نامه های کارشناسی ارشد مسائل را مورد واکاوی قرار دهند و مستندات پژوهش آن را تولید کنند اما آنچه که در این مجال صورت مختصر و مفید می‌تواند مورد بحث قرار داد این است که در حقیقت ریشه بسیاری از ناآرامی‌ها و اضطراب ها و استرس‌های انسان به این برمی‌گردد که معنای کامل و معنای عمیقی از زندگی ندارد یعنی اگر کسی معنای عمیق و دقیقی از زندگی برای خود داشته باشد درجه آرامش روانی او بسیار بسیار بیشتر از کسی خواهد شد که معنای عمیقی از زندگی ندارد
قرآن درستی ارائه یک نامه عمیق و دقیق از زندگی انسان به انسان یک دید بسیار بسیار عمیق و سطح بالا از زندگی دنیا و فلسفی زندگی دنیایی ارائه می‌دهد اگر زندگی به چیزی در موتورهای خود انسان را متوجه نکند بقا بی ارزش و خالی از منابع است سوالات مطالعات معناشناسی معطوف به زندگی به این دلیل به هستی‌شناسی روی می‌آورند که بدانندکه آیا ماهیت عالم به خصوص ماهیت نهایی آن به انسان به زندگی او نگاه محبت آمیز دارد یا نگاه خصمانه یا اینکه در قبال او بی تفاوت است آموزش در حقیقت آموزه های دینی و وحیانی و کلمات اهمیت معصومی از طریق ارائه یک معنای کامل و بدون عیب و نقص و کاملاً از میان شده به وسیله عقل و استدلال و شهود درونی �نا دار ترین زندگی را برای پیروان خود رقم می‌زنند
معروفترین دانشمندی که در بحث معنا درمانی می توان نام برد ویکتور فرانکل دانشمند اتریشی و مبتکر مکتب معنا درمانی در روانشناسی است ویکتور فرانکل می گوید معناجویی تجلی واقعی انسان بودن بشر است اما در قرنهای اخیر احساس ناامیدی به خاطر خالی و ترکیدن ظاهرزندگی از معنا باعث افزایش تلخکامی های ناشی از خلع معنایی در زندگی بشر شده است گزارش زیر که مربوط به کشور آمریکاست می‌تواند نمونه گویای باشد برای شدت بحران خلا معنا در زندگی: نرخ خودکشی در میان مردان جوان به طور قابل ملاحظه‌ای بالا رفته است در حالی که خودکشی به عنوان دهمین علت مرگ و میر در ایالات متحده شده است در میان جوانان ۱۵ تا ۱۹ ساله حالا سومین و در میان دانشجویان دومین مقام را دارد مطالعه که در که توسط دانشگاه ایالتی آیداهو انجام گرفت نشان داد که ۵۱ مورد از ۶۰ مورد دانشجویی که به طور جدی دست به خودکشی زده بودند به اقدام شان زندگی برای آنها یعنی هیچ بوده است و این نشان می‌دهد که معنا در زندگی باعث ناامیدی و تمایل به خودکشی شده است اخطار شدید ویکتور فرانکل و اریک فروم در این رابطه قابل مطالعه است: امروز معناجویی اغلب ناکام و نافرجام مانده است ما روانپزشکان بیش از هر زمانی با بیماران روبرو هستیم که از یک احساس بیهودگی و پیچی شکایت می‌کنند بر خلاف انسان زمان گذشته به انسان کنونی سنت ها و ارزش ها نمی گویند که باید چه بکند حال انسان کنونی نمی‌داند که چه باید بکند و یا چه خواهد کرد بعضی اوقات و حتی نمی‌داند که اساساً چه می خواهد بکند در عوض او می‌خواهد کاری را بکند که سایر می‌کند که همرنگی با جماعت است یا کار را می‌کند که سایرین از او می‌خواهند انجام دهد که استبداد است یا در جای دیگر می‌گویند آیا کودکان ما صدایی خواهند شنید که با آنها بگوید کجا می‌روند و برای چه زندگی می‌کنند آنها نیز است سایر افراد بشر احساس می‌کنند که زندگی باید معنا و مفهومی داشته باشد آنها طالب سعادت حقیقت عدالت عشق و خلاصه چیزی هستند که خود را وقف آن نمایند و یا ما قادریم این خواست آنها را برآورده کنیم یا جای دیگر ویکتور فرانکل می گوید به نام آزادی ساختمان زندگی از دست می‌رود و به جایش انبوهی از قطعات خرد و می‌رفتم این می‌ماند که معنای کلی از آن جدا شده است فرد تنها بین قطعات نگاه می‌کند
آلبرت انیشتین می‌گفت: مذهبی بودن به معنای یافتن پاسخ به سوال ((معنای زندگی چیست ))می‌باشد ویکتور فرانکل پس از نقل سخنان آلبرت انیشتین می‌گویند اگر ما این نظر را بپذیریم آن گاه ممکن است اعتقاد و ایمان را اعتماد به معنای غایی و نهایی تعریف کنیم متخصصین معنادرمانی می گویندتا زمانی که نگاه دین در عرصه هستی شناسی و انسان شناسی مسلط بود زندگی در غرب تکیه بر معنای برون‌زا داشت و تحرکات شبانه‌روزی انسان‌ها بر اساس آن سامان می‌یافت جالب است که حتی ژان پل سارتر هم معنای زندگی را در سایه دین باوری اینگونه توصیف می کند او می گویند تا زمانی که آدمیان به خدایی آسمان باور داشتند می توانستند او را خاستگاه آرمانهای اخلاقی خویش بدانند جهان که مخلوق و تحت حاکمیت خدایی به دربار بود برای آدمی مسکنی مالوف گرم و صمیمی بوده ما می توانستیم مطمئن باشیم که شر در عالم هر قدر هم زیاد باشد در نهایت خیر بر آن غلبه خواهد کرد و لشکر شر تارومار خواهد شد ویکتور فرانکل می گوید در قرن ما خدا شدن عقل و تکنولوژی متکبر و ابزار‌های سرکوب کننده هستند که در پایان احساس مرحله قربانی شده است تا اینجا بنده نسبت به مسئله اهمیت داشتن معنا در زندگی بشر از زاویه دیده متخصصین معروف روانشناسی غربی و عرض کردم و هدفش این بود که دوستان بدانند که این موضوع بحث ما به هیچ وجه یک موضوع صرفاً درون دین اسلام و درون مذهبی‌ها نیست بلکه حتی ضد خدا هایی مانند صارت هم به این مسئله اعتراف داشته‌اند و آنها هم این مسئله را مسلم می‌دانستند که داشتن معنا در زندگی به شدت باعث گرمتر شدن و زیباتر شدن زندگی انسانها می شود