برای ورود به این بحث باید چند کلمه و چند واژه را توضیح بدهم واژه اول کلمه آرامش است کلمه آرامش خیلی وقتها با کلمه آسایش در ادبیات مردم اشتباه گرفته میشود
آرامش به روح و روان و بعد معنوی انسان برمی گردد اما آسایش به راحتی بدن و جسم و قسمت مادی انسان برمی گردد
منظور از کلمه حقیقی که به آرامش اضافه شده است این است که یکی از مواردی که ما یاد می کنیم که آرامش هستند در واقع آرامش نیستند بلکه خیال و توهم آرامش درباره آنها میشود و در واقع ما شبهه آرامش ها در جامعه امروز داریم یعنی مواردی هست که افرادی که خیال میکنند که آرامش دارند اما در حقیقت آرام هستند و دچار اضطراب ها استرس ها و تنش های روحی و روانی بسیار سنگین و عدم تعادل روحی و روانی هستند اما خیال میکنند که آرامش روانی دارد در نتیجه منظور از آرامش حقیقی این است که در حقیقت مسئله آرامیدگی و تعادل روحی و راحتی روان در انسان شکل گرفته باشد
واژه بعدی که باید توضیح بدهیم بحث بصیرت قرآنی و مهدوی است
متاسفانه کلمه بصیرت با وجود اینکه بسیار کلمه پرکاربرد است اما در بسیاری از موارد اشتباه معنا شده است و خیلی از افراد آن را در معنای دقیق به کار نمیبرند
کلمه بصیرت خیلی از اوقات به معنای درک سیاسی منع شده است اما این ترجمه دقیق و درستی نیست بلکه معنای در سطح بصیرت به بینایی دل و بینایی روح و درک عمیق معنوی و درک غیر مادی و به نوعی چشم باطن بین اطلاق میشود در حقیقت بصیرت به بینایی روح و چشم دل گفته میشود
در مباحث روانشناسی کلمه بصیرت با واژه هوش معنوی مورد بحث قرار میگیرد و به خوبی در روانشناسی مفهوم هوش معنوی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است و میتوان از آنها در درک مفهوم بسیار استفاده کرد
منظور از بصیرت قرآنی و مهدوی عبارت است از نوری که از طریق قرآن و اهل بیت به دل تابعین این دو منبع هدایت تابیده میشود یعنی کسی که دل در گرو قرآن و عترت اهل بیت معصومین داشته باشند کم کم چشم دل او باز میشود
پس در مجموع موضوع بحث ما درباره این است که در پرتو قرآن و اهل بیت چشم دل انسان باز میشود و این باز شدن چشم دل باعث آرامش روح و روان و آرامش حقیقی انسان و اطمینان خاطر و تعادل روح و تعادل شخصیت انسان میشود
این که مکانیسم ایجاد آرامش به وسیله افزایش بصیرت چگونه است و چگونه ممکن است که با افزایش بصیرت آرامش ایجاد شود مسئله بسیار بسیار ناب و کمتر مورد بحث قرار گرفته است
جا دارد که متخصصین علوم روانشناسی و اعصاب و روان و افرادی که در این زمینهها تخصص کافی دارند با تزهای دکترا و پایان نامه های کارشناسی ارشد مسائل را مورد واکاوی قرار دهند و مستندات پژوهش آن را تولید کنند
اما آنچه که در این مجال صورت مختصر و مفید میتواند مورد بحث قرار داد این است که در حقیقت ریشه بسیاری از ناآرامیها و اضطراب ها و استرسهای انسان به این برمیگردد که معنای کامل و معنای عمیقی از زندگی ندارد
یعنی اگر کسی معنای عمیق و دقیقی از زندگی برای خود داشته باشد درجه آرامش روانی او بسیار بسیار بیشتر از کسی خواهد شد که معنای عمیقی از زندگی ندارد
قرآن درستی ارائه یک نامه عمیق و دقیق از زندگی انسان به انسان یک دید بسیار بسیار عمیق و سطح بالا از زندگی دنیا و فلسفی زندگی دنیایی ارائه میدهد
اگر زندگی به چیزی در موتورهای خود انسان را متوجه نکند بقا بی ارزش و خالی از منابع است
سوالات مطالعات معناشناسی معطوف به زندگی به این دلیل به هستیشناسی روی میآورند که بدانندکه آیا ماهیت عالم به خصوص ماهیت نهایی آن به انسان به زندگی او نگاه محبت آمیز دارد یا نگاه خصمانه یا اینکه در قبال او بی تفاوت است
آموزش در حقیقت آموزه های دینی و وحیانی و کلمات اهمیت معصومی از طریق ارائه یک معنای کامل و بدون عیب و نقص و کاملاً از میان شده به وسیله عقل و استدلال و شهود درونی �نا دار ترین زندگی را برای پیروان خود رقم میزنند
معروفترین دانشمندی که در بحث معنا درمانی می توان نام برد ویکتور فرانکل دانشمند اتریشی و مبتکر مکتب معنا درمانی در روانشناسی است
ویکتور فرانکل می گوید معناجویی تجلی واقعی انسان بودن بشر است
اما در قرنهای اخیر احساس ناامیدی به خاطر خالی و ترکیدن ظاهرزندگی از معنا باعث افزایش تلخکامی های ناشی از خلع معنایی در زندگی بشر شده است
گزارش زیر که مربوط به کشور آمریکاست میتواند نمونه گویای باشد برای شدت بحران خلا معنا در زندگی:
نرخ خودکشی در میان مردان جوان به طور قابل ملاحظهای بالا رفته است در حالی که خودکشی به عنوان دهمین علت مرگ و میر در ایالات متحده شده است در میان جوانان ۱۵ تا ۱۹ ساله حالا سومین و در میان دانشجویان دومین مقام را دارد مطالعه که در که توسط دانشگاه ایالتی آیداهو انجام گرفت نشان داد که ۵۱ مورد از ۶۰ مورد دانشجویی که به طور جدی دست به خودکشی زده بودند به اقدام شان زندگی برای آنها یعنی هیچ بوده است و این نشان میدهد که معنا در زندگی باعث ناامیدی و تمایل به خودکشی شده است
اخطار شدید ویکتور فرانکل و اریک فروم در این رابطه قابل مطالعه است:
امروز معناجویی اغلب ناکام و نافرجام مانده است ما روانپزشکان بیش از هر زمانی با بیماران روبرو هستیم که از یک احساس بیهودگی و پیچی شکایت میکنند بر خلاف انسان زمان گذشته به انسان کنونی سنت ها و ارزش ها نمی گویند که باید چه بکند حال انسان کنونی نمیداند که چه باید بکند و یا چه خواهد کرد بعضی اوقات و حتی نمیداند که اساساً چه می خواهد بکند در عوض او میخواهد کاری را بکند که سایر میکند که همرنگی با جماعت است یا کار را میکند که سایرین از او میخواهند انجام دهد که استبداد است
یا در جای دیگر میگویند آیا کودکان ما صدایی خواهند شنید که با آنها بگوید کجا میروند و برای چه زندگی میکنند آنها نیز است سایر افراد بشر احساس میکنند که زندگی باید معنا و مفهومی داشته باشد آنها طالب سعادت حقیقت عدالت عشق و خلاصه چیزی هستند که خود را وقف آن نمایند و یا ما قادریم این خواست آنها را برآورده کنیم
یا جای دیگر ویکتور فرانکل می گوید به نام آزادی ساختمان زندگی از دست میرود و به جایش انبوهی از قطعات خرد و میرفتم این میماند که معنای کلی از آن جدا شده است فرد تنها بین قطعات نگاه میکند
آلبرت انیشتین میگفت: مذهبی بودن به معنای یافتن پاسخ به سوال ((معنای زندگی چیست ))میباشد ویکتور فرانکل پس از نقل سخنان آلبرت انیشتین میگویند اگر ما این نظر را بپذیریم آن گاه ممکن است اعتقاد و ایمان را اعتماد به معنای غایی و نهایی تعریف کنیم
متخصصین معنادرمانی می گویندتا زمانی که نگاه دین در عرصه هستی شناسی و انسان شناسی مسلط بود زندگی در غرب تکیه بر معنای برونزا داشت و تحرکات شبانهروزی انسانها بر اساس آن سامان مییافت جالب است که حتی ژان پل سارتر هم معنای زندگی را در سایه دین باوری اینگونه توصیف می کند او می گویند تا زمانی که آدمیان به خدایی آسمان باور داشتند می توانستند او را خاستگاه آرمانهای اخلاقی خویش بدانند جهان که مخلوق و تحت حاکمیت خدایی به دربار بود برای آدمی مسکنی مالوف گرم و صمیمی بوده ما می توانستیم مطمئن باشیم که شر در عالم هر قدر هم زیاد باشد در نهایت خیر بر آن غلبه خواهد کرد و لشکر شر تارومار خواهد شد
ویکتور فرانکل می گوید در قرن ما خدا شدن عقل و تکنولوژی متکبر و ابزارهای سرکوب کننده هستند که در پایان احساس مرحله قربانی شده است
تا اینجا بنده نسبت به مسئله اهمیت داشتن معنا در زندگی بشر از زاویه دیده متخصصین معروف روانشناسی غربی و عرض کردم و هدفش این بود که دوستان بدانند که این موضوع بحث ما به هیچ وجه یک موضوع صرفاً درون دین اسلام و درون مذهبیها نیست بلکه حتی ضد خدا هایی مانند صارت هم به این مسئله اعتراف داشتهاند و آنها هم این مسئله را مسلم میدانستند که داشتن معنا در زندگی به شدت باعث گرمتر شدن و زیباتر شدن زندگی انسانها می شود
اسلام به جهت اینکه هیچ تحریفی در مکتب قرآن آن اتفاق نیفتاده است و قرآن ما هیچ حریفی در آن راه پیدا نکرده است و مکتب اهل بیت معصومین هم کاملترین تفسیر از قرآن را ارائه میدهد و صدها مرتبه از دین مسیحیت و یهودیت و سایر ادیان موجود در عالم بشریت و ادیان غیر الهی مانند بودیسم و بهره ماه و کنفوسیوس و شینتوئیسم و سایر مکاتب معنوی دیگر اسلام حقوق معنوی بیشتری دارد
اسلام با القای هدف بودن زندگی دنیا و به وسیله استدلالهای کاملا محکم عقلی و نقلی و شهودی و روایی ثابت میکند که انسان در حقیقت یک زندگی بسیار بسیار بسیار بزرگتر و اساسیتر و بی پایان و جاودانه را در عالم آخرت خواهد داشت و این بصیرت انسان را بسیار بسیار ارتقا میدهد
بحث تا اینجا رسید که در صورت نبود معنای دقیق و عمیق زندگی انسان بسیار بسیار دچار تعارضات و روانی میشود و تا حد ترجیح مرگ به زندگی می شود و می کند
اما در بصیرت دینی و قرآنی و امام زمانی که تمام لحظات زندگی انسان مادی ترین لحظات زندگی انسان ها هم دارای معانی بسیار عمیق و دقیق می شوند
تفکر مهدویت به خصوص با ارائه یک چشمانداز بسیار روشن از آینده جهان بشریت انسانها و جوامع گروهها و تشکلها اقوام و به خصوص محرومین جهان را بسیار بسیار به یک آینده روشن امیدوار میکند
ویکتور فرانکل معتقد است که ناکامی در کشف معنای زندگی گاهی منتهی میشود به انتخاب جایگزینهای بدلی مانند قدرت طلبی پول پرستی حرص لذت طلبی و عملیات جنسی
در تحت تاثیر نداشتن معنای درست از زندگی انسانها به نسبیت اخلاق می رسند اما تحت یک معنای عمیق و دقیق زیر تفکر دینی قرآنی و اهل بیت ای انسان ها به شدت به مطلق بودن قواعد اخلاقی و عدم نسبیت اخلاق می رسند
یکی از متفکرین غربی به نام والتر معتقد است که بشر طی چند قرن تلاش جمعی و بسیار گستردهای برای اثبات بی معنا بودن زندگی انجام داد و همزمان در جهت تسخیر و مهار طبیعت تولید کالا و تکنولوژی و فناوری حرکت کرد و به نوعی فرصت فکر کردن از بشر بر اثر این کارها گرفته شده است
معنای زندگی از نظر قرآن
در واقع همان نظریه تحریف نشده ادیان توحیدی است که بر هدفداری هستی و هدفمندی فطرت انسان تاکید دارد بر خلاف وسوسه های داخلی و خارجی و شبهات بسیار گسترده و تخریب بسیار زیاد دین و قرآن دیدگاه قرآن همچون با صلابت و سلامت و قدرت در سیمای زندگی بخشی از جامعه بشری میدرخشند به سایر انسانها نیز مژده آرامش و سعادت را می دهد
در مقام جمعبندی بحث باید عرض کنیم که قرآن با ارائه یک معنای عمیق و دقیق و کاملا مشخص از زندگی دنیایی و آخرتی انسان ها و هستی شناسی کاملاً جامع و ارائه یک نقشه راه دقیق و توجه همزمان به بعد معنوی و بعد مادی انسان ها و ارائه راه کسب معنویت و احساس ارزشمندی و لذت به انسانها به انسان یک نگاه بسیار عمیق و گسترده و افق بسیار جامعی ارائه می دهد و به تدریج و با توسعه بُعد معنوی انسان باعث میشود که انسان به وسیله روح خود درک عمیقی از عالم ملکوت پیدا کرده و به نوعی یک چشم باطن نگر و معنا نگر پیدا کند و در نتیجه این بعد معنوی و ملکوتی انسان به آرامش بسیار عمیق و همه جانبه دست پیدا میکند تا حدی که حتی با وجود مشکلات مادی و دنیوی بسیار بسیار زیاد و طاقت فرسا اما او تحمل بسیار گسترده و بی نهایت ای پیدا می کند
قسمت بسیار بسیار مهم📣📣📣📣
این آرامش ناشی از داشتن یک رهبر معنوی مرتبط با عالم ملکوت به نام امام معصوم در هر زمانی است در حقیقت تفکر دینی با گرفتن دست بشر و گذاشتن دست تو در دست امام معصوم و انتخاب از طرف خداوند به او یک اطمینان صد درصدی می دهد
در نتیجه تفکر مهدویت باعث #آرامش بی نهایت میشود
در این مجال بحث ما به فرمایشات مقام معظم رهبری میرسد که فرمودند که دشمن در صدد گرفتن امید از جامعه ماست و راه جلوگیری از این نقشه دشمن صبر و بصیرت است و راه این صبر و بصیرت تواصی به #صبر و #بصیرت است
در حقیقت فرمایش مقام معظم رهبری اگر اجرایی شود یعنی تواصی به صبر و تو آسیب بستر اجرایی شود و ما بصیرت پیدا کنیم کار ما بسیار بسیار سهل میشود و در سایه این #صبر و #بصیرت و آرامش روح و روان و ایجاد میشود و تمام اضطرابها و استرس های ناشی از ترس از آینده ترس از گرفتاریها ترس از دشمن ترس از مشکلات اقتصادی گرفتار های اقتصادی تحریم ها فراز و نشیب های زندگی مادی بیماریها و حتی کرونا و انواع و اقسام تهدیدها و ارعاب ها و تهدیدهای دشمن کاملاً برای انسان قابل تحمل خواهد شد
در نتیجه تمام دستگاههای تبلیغاتی و سیاستهای کلی تمام مجموعه های بصیرتی و مجموعه های آموزشی نظام ما به خصوص صدا و سیما و روحانیون و تمام دلسوزان کشور باید به سمت تنها راه افزایش صبر ایجاد #بصیرت است و بصیرت پیدا کردن چشم باطنی و معنوی و نگاه عمیق و نگاه بسیار کل نگرانه و جامع به زندگی دنیا و آخرت بشر است