نکاه آسیب شناسی به تجمعات قانون تکلیف را مشخص کرده است ازجمله سوالاتی که دریک نگاه واقع بینانه باید به تجزیه و تحلیل آن پرداخت واین پدیده را از منظرجامعه شناسی مورد نقد و کنکاش قرار دادنوع برخوردبا اینگونه تجمعات است.از این روبه نظرمی رسدیکی ازآسیب هایی که جامعه را ازمسیرانضباط وعدالت اجتماعی دربیان مطالبات مردمی دچارابهام خواهدکرد،عدم بسترسازی وتمهیدات قانونی درشکل گیری تجمعات است. بستری که می تواندکنش های اجتماعی را در مسیرقانون تنظیم می کند و واکنش های جامعه درمسیر عقلانیت قراردهد.ازاین رو به طرح چندسوال تامل انگیزباید پرداخت. ■آیا مردم می توانند صدای قانونی خود را به صورت قانونمند به گوش مسولان برسانند؟! ■ و یانقش احزاب و سازمان های مردم نهاد در برگزاری تجمعات قانونی و مطالبه گرایانه چیست؟! ■ و اینکه چرا زمینه و تمهیدات مناسب از سوی مسولین برای برگزاری اینگونه تجمعات صورت نمی گیرد تا مننجر به حوادث ناگوار نشود؟! قانون تکلیف را مشخص کرده است؛ طبق ماده ۲۷ قانون احزاب برگزاری راهپیمایی‌ ها و تشکیل اجتماعات حسب مورد با اطلاع و صدور مجوز وزارت کشور و استانداری با رعایت بند (۶) ماده (۱۱) این قانون و اصل بیست و هفتم (۲۷) قانون اساسی تبصره۱ـ دبیران کل احزاب موظفند حداقل هفتاد و دو ساعت قبل از برگزاری اجتماعات و راهپیمایی‌ها مراتب را به اطلاع مسؤولان ذی ربط برسانند. حال که قانون با رعایت دستورالعمل مجوز قانونی برای برگزاری تجمعات را داده مناسب است در راستای تربیت سیاسی شهر‌وندان آموزش های لازم صورت پذیرد تا با رفتارهای نامناسب زمینه سو استفاده جریان های معاند به وجود نیاید یک معلم

واقعا دلم ست بدونم کی ه!! 🚨 ایشون همان گوینده برنامه نشان و دستگاههای عابر بانک هستند. ‌‌‌‌‌‌📡 به‌کانال‌اخبارویژه‌وفوری‌بپیوندید https://eitaa.com/aazhir_khabar

🚨توصیف جهنم در برزخ توسط تجربه‌گر در برنامه زندگی پس از زندگی ‌‌‌‌‌‌📡 به‌کانال‌اخبارویژه‌وفوری‌بپیوندید https://eitaa.com/aazhir_khabar

الان‌فرق‌شمابامیرحسین‌موسوی‌چیه؟ 🚨#ویژه || حکایت حرف نسنجیده شیخ!! البرزی (ساوجبلاغی ) که کل انتخابات رو مخدوش مخدوش اعلام کرد ببینید یک کلمه نسنجیده شما چگونه زحمات مشارکت پر شور مردم در انتخابات ۱۱ اسفندماه را زیر سوال می‌برد و خوراک حمله رسانه های قسم خورده به کشور را تامین می کند. ‌‌‌‌‌‌📡 به‌کانال‌اخبارویژه‌وفوری‌بپیوندید https://eitaa.com/aazhir_khabar

دلم گرفت براش🥺💔 آخرین خداحافظیش با پستونکه می دونی! ما هم همینطوریم فرقی نمی کنه چند سال داشته باشی هر روز باید از یه پستونکی که بهش وابسته شدی دل بکنی...! آدمیزاده دیگه برای رشدش باید هزینه بپردازه، بیچاره این دل که چه دردهایی رو تحمل می کنه!!!

بدون شرح🥀

سه مشخصه ارتش ایران که نمی‌گذارد آمریکا به ایران حمله کند ✅سروش 🆔 http://splus.ir/afsaran.siraf ✅ایتا 🆔 http://eitaa.com/afsaransiraf

🔴فوری 🔺یک منبع امنیتی: رهبر حزب کومله موسوم به "شعیب زاریا" عصر امروز در منطقه زرقاویز استان سلیمانیه بدرک واصل شد. ـــــــــــــــــــــــ 🚨پایگاه خبری #مقاومت 💠 @passdar

باز یکی از بزرگان فرهنگ و هنر، یه حرکت قشنگ ملی کرد، دوباره دود از #حمید_فرخ‌نژاد بلند شد 😏 همیشه هم زودتر از بقیه وطن فروشا اعلام سوختگی می کنه😂

‏حدیث روز اتوبوس‌های ‎لندن در #ماه_مبارک_رمضان: برای رضای خدا «زکات» بدهید. امید دانا گسترش اسلام رو ببین زوزه بکش #رمضان   #ماه_رمضان

✍ إلهی، تا به حال می گفتم گذشته ها گذشت. اکنون می بینم که گذشته هایم نگذشت، بلکه همه در من جمع است. 👈 آه آه...، از یوم جمع. 📚 الهی نامه، علامه حسن زاده آملی

*🔴 مرد اگر مثل امام رضاش غیور باشد چه شود!* 📖 در مشهد، به خدمت مقام معظم رهبری شرفیاب شدم. صحبت از کرامات حضرت رضاعلیه‌السلام شد. آقا فرمودند: من بچه بودم که به مسجد پدرم در بازار می‌رفتیم. در مسجد، مکبری بود به نام کربلایی که نابینا بود و حتی به او کربل رضای عاجز می‌گفتند. (آقا فرمودند که مشهدی‌ها به نابینا عاجز می‌گویند.) کربلایی رضای عاجز به مسجد می‌آمد و تکبیر می‌گفت. ما بچه بودیم و سال‌ها بود که او را می‌شناختیم و کوری او را دیده بودیم. روزی من پیش پدرم بودم که این کربلایی رضا آمد، اما بینا شده بود. پدرم از او پرسید: کربلایی رضا من را می‌بینی؟ گفت: بله آقا و سپس قیافه پدر من را شرح داد. پدرم شنیده بودند که کربلایی شفا گرفته است و می‌خواستند خودشان ببینند. من هم آن‌جا بودم و دیدم همان کربلایی رضایی که هر روز کور می‌آمد، امروز بینا شده بود. این کربلایی دختری داشت که در وقت کوری دست کربلایی را می‌گرفت و پدر نابینایش را به مسجد می‌آورد. بعد از اینکه در مسجد مستقر می‌شد، دیگر به کسی نیاز نداشت. ما جستجو کردیم که چرا شفا داده‌اند. گفتند: سال‌ها بود که این دختر بچه دست کربلایی را می‌گرفت و به مسجد می‌آورد. کم‌کم دختر بزرگ شد و به‌اصطلاح آب و رنگی پیدا کرده بود. روزی بعضی از بچه‌های بازار متلکی گفته بودند و کربلایی هم شنیده بود. او نتوانسته بود تحمل کند و به دخترش گفته بود دست من را بگیر و مرا به حرم ببر. در حرم، کربلایی به دخترش می‌گوید تو برو خانه من این‌جا می‌مانم. او به امام رضاعلیه‌السلام عرض کرده بود: آقا! من سال‌هاست که نابینا هستم و حتی یک‌بار هم گله نکردم، زندگی من با فقر گذشته است، اما یک‌بار هم گله نکردم و گفتم تقدیر خداست و من هم راضی هستم به رضای خدا، اما تعرض به ناموسم را تحمل نمی‌کنم؛ یا من را شفا بدهید یا همین‌جا مرگم بدهید. من دیگر طاقت ندارم متلک‌های مردم را به ناموس خودم تحمل کنم. کربلایی به حضرت متوسل می‌شود و بعد از مدتی خوابش می‌برد. در خواب، حضرت رضاعلیه‌السلام او را شفا می‌دهند. مقام معظم رهبری خودشان این داستان را نقل کردند و فرمودند من خودم این جریان را دیده‌ام. 📚منبع: بیانات حضرت آیت‌الله مصباح در جمع بسیج دانشجویی خوزستان و دانشگاه شهید چمران اهواز - ۱۳۹۱/۰۴/۱۷ #حسین_دارابی | عضوشوید 👇 @hosein_darabi