این ویدیو لحظاتی قبل از سقوط هواپیمای آذربایجان ایرلاین را به تصویر می‌کشد که نشان می دهد #هواپیما قبل از برخورد بارها و بارها بالا و پایین می رود و در نهایت در زمین منفجر می‌شود. ‌‌‌

♦️در این ساعات کنترل شهر لاذقیه عملا از دست باند تروریستی الجولانی خارج شده است

🎥 فریاد "لبیک یا ابا عبدالله" جوانان سوری در اعتراض به باند تروریستی الجولانی 🏡

حمله پهپادی یمن به جنوب فلسطین اشغالی 🔹 رسانه‌های رژیم صهیونیستی از حمله پهپادی یمن به منطقه جنوبی فلسطین اشغالی خبر دادند. 🔹برخی منابع خبری می‌گویند باتوجه به انفجار ثانویه بعد از اصابت پهپاد به‌نظر می‌رسد که این پرنده بدون‌سرنشین به یک نیروگاه برق با پالایشگاه نفت اصابت کرده است. @TasnimNews

🍭 فریب مردم با تغییر در دغدغه‌ها! 🍬🍡 ❗️جریان های سیاسی حامی دولت چگونه با تغییر دغدغه ها روی ناکارآمدی خود سرپوش گذاشتند! 🏡

♨️ حقد و کینه علیه امامین انقلاب! ❗️مهدی نصیری و مجتبی لطفی شاگرد شیخ ساده لوح دوره افتاده‌اند درباره اعدام‌های سال 67 مناظره می‌کنند و دروغ‌ می‌بافند. مثل باقی حرف‌هایشان! خیال انتقام از خمینی کبیر را در سر دارند اما زهی خیال باطل! ❌ در کلیپ بالا جواد موگویی مستند ساز پاسخ خزعبلات مهدی نصیری را

عدالت در جمهوری اسلامی: بدون تبعیض، فراتر از جایگاه و قدرت! ❗️نظام جمهوری اسلامی ایران بار دیگر نشان داد که در مسیر اجرای عدالت، با هیچ فرد یا گروهی مماشات نمی‌کند و قانون را بالاتر از هر مصلحت دیگری قرار می‌دهد. ▪️محکومیت فرزندان معاون اول سابق قوه قضائیه به ۲۵ سال زندان، تأکیدی است بر این اصل که در نظام اسلامی، جایگاه و نسبت‌های خانوادگی هیچ‌کس نمی‌تواند سپری برای گریز از عدالت باشد. 🔻این اقدام قاطع، پیامی روشن به جامعه می‌دهد که عدالت در جمهوری اسلامی بدون تبعیض و بر اساس اصول شرعی و قانونی اجرا می‌شود. ❌ این برخوردها نشان می‌دهد که نظام در قبال هرگونه فساد، حتی اگر به نزدیکان مقامات عالی‌رتبه مربوط باشد، بی‌تفاوت نیست و مبارزه با فساد را نه به‌عنوان شعاری تبلیغاتی، بلکه به‌عنوان ضرورتی حیاتی برای حفظ سلامت جامعه و اعتماد عمومی دنبال می‌کند. ❗️اجرای عدالت بدون تبعیض، ضامن بقای اعتماد مردم به نظام و پاسخی به کسانی است که می‌پندارند جایگاه و قدرت، مصونیت می‌آورد. این رویه، الگویی از عدالت علوی است که نظام جمهوری اسلامی بر آن تأکید دارد. 🏡

به به چکار خوب و ارزشمندی😳 فقط نمی دونم اون موقع که بچه های غزه و لبنان و سوریه زیر بمباران بودند شماکجا بودید😞 البته یادم نمیره که ایشان می گفت مردم ایران از جمایت از فلسطین و ... خسته شدند تا کی ما باید تاوان اونها را بدیم و پول برای اونها خرج کنیم😐 البته اشکال ندارد ایشان بلد قشنگ صحبت کند البته بد نبود یکبار هم می رفت تو بهشت زهرا کنار مزار شهدا به جهانیان می گفت جنگ و غارت و کشتن انسانهای مظلوم خلاف انسانیت

سواد تغییر:از علم تا عمل Literacy of change (( به بهانه ۷ دی سالروزتشکیل نهضت سواد اموزی )) با تغییر و تحولاتی که در مفهوم و تعریف سواد صورت گرفته، سواد داشتن دیگر خواندن و نوشتن و دانستن زبان مادری و یا زبان خارجی نیست و حتی فراتر از سوادهایی چون سواد ارتباطی و عاطفی و مالی و رسانه ای است . و مفهوم سواد در گذر زمان هر روز در حال تغییر و دگرگونی است تا آنجا که در تعریف جدید یونسکو باسواد به فردی گفته می شود که بتواند از خوانده ها و دانسته های خود تغییری در محیط پیرامونی و رندگی فردی و اجتماعی خود ایجاد کند. کسی که با آموخته هایش بتواند تغییری در رفتار فردی و اجتماعی به وجود آورد. از این رو باید گفت که سواد تغییر، یعنی علم با عمل معنا شود. حال به نظر می رسد با تغییر و تحولاتی که از مفهوم سواد صورت گرفته می بایست نظام آموزشی در سطوح مختلف افرادی را تربیت نماید که علاوه بر دانایی ، توانایی تغییر را هم داشته باشند و به انسان هایی فعال و توانمند تبدیل شوند تا نسبت به جامعه پیرامون خود احساس مسولیت کنند و به اشخاصی منفعل تبدیل نشوند. از این رو لازمه سواد تغییر، ایجاد بازسازی در فرایند تظام آموزشی و تغییر در دانش و بینش و نگرش دانش آموزان است. یک معلم

❤️❤️ نذری به این میگن ، ببینی حالت خوب میشه.👌👌👌

#طنز_جبهه ⚪️ شهید بشوم، تحویلم بگیرن 🤔 خبرنگار یکی از روزنامه‌ها بود. برای تهیه گزارش آمده بود. بقیه اخوی‌ها در بقیه گروه‌ها و گردان‌ها، کلی کلاس گذاشته بودند تا اینکه ما با کلی مشورت و ناز و…، قبول کردیم. البته قبلش با بچه‌ها هماهنگ کرده بودیم که چه بگوییم. روز مصاحبه شد و آمد پیش‌مان. ما هم چند نفری توی چادر نشستیم. از سمت راست ما شروع کرد؛ از یعقوب بحثی، استاد وراجی و بحث کردن. -«برادر جان! هدف شما از آمدن به جبهه چی بود؟» -«از خدا که پنهون نیست، از شما چه پنهون، بی‌خرجی مونده بودیم. زمستون هم شده بود، دیگه بدتر. گفتیم کی به کیه، میایم جبهه ، می‌گیم به‌خاطر خدا و پیغمبر اومدیم بجنگیم، شاید هم شکم‌مان سیر شد، هم دوزار واسه زن و بچه‌مان بردیم.» نفر دومی که باید مصاحبه می‌کرد «احمد کاتیوشا» بود که قیافه‌ای معصومانه و شرمگینی به‌خودش گرفت و گفت: «ببین حاجی، همه اینها و برادرهای دیگه می‌دونن که منو به زور اینجا آوردن. ببین کف پام صافه، کفیل مادر و یه مشت بچه یتیم هم هستم، تازه دریچه قلبم گشاده، تازه از دعوا و مرافعه خیلی می‌ترسم؛ تو محل که دعوامون می‌شد، سریع غش می‌کردم. تو رو خدا حرفای منو توی روزنامه بزنین، شاید دل مسئولان جبهه سوخت و من رو به شهرمون برگردوندن.» خبرنگار داشت تندتند می‌نوشت، به‌خاطر همین تمرکزش جای دیگری بود و متوجه خنده‌های بچه‌ها نمی‌شد. نفر بعدی مش علی بود که سن و سالش از ما بیشتر بود: «والا قضیه من یه جور دیگه‌اس، کمی روم نمی‌شه بگم. منو زنم از خونه بیرون کرد. گفت گردن‌کلفت نگه نمی‌دارم. من هم دیدم که هم جانم در خطر است و هم آبرویم، اومدم جبهه .» خبرنگار، سرعت نوشتنش کم شده بود؛ مثل اینکه کم‌کم داشت متوجه می‌شد. تا اینکه نوبت من رسید. گفتم: «من هم یک رازی رو می‌خواستم با شما در میون بذارم، می‌خواستم زن بگیرم، اما کسی حاضر نمی‌شد دخترش رو به من بده و بدبختش کنه، تا اینکه تصمیم گرفتم بیام جبهه و شهید بشم و داماد خدا بشم، بالاخره خدا کریمه دیگه، نمی‌ذاره من ناکام بمونم.» خبرنگار، دیگر نمی‌نوشت. فقط داشت گوش می‌کرد. نوبت بغل دستی من بود که حرف بزند: «والا من کمبود شخصیت داشتم، کسی به حرف‌های من نمی‌خندید، توی خونه هم آدم حسابم نمی‌کردند، توی محله هم که دیگه هیچی، اومدم اینجا شهید بشم، بلکه همه تحویلم بگیرن و احساس دلتنگی کنن برام.» یعنی این حرف‌های آخر که گفته شد، دیگر کسی نتوانست خودش را کنترل کند؛ صدای خنده مثل نارنجک توی چادرمان پیچید. البته خود خبرنگار هم بدجور خنده‌اش گرفته بود.😂😂 ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄