شکست سنگین دولت المان در انتخابات ایالتی برلین،حزب سوسیال دموکرات ( صدراعظم فعلی) و حزب سبز از حزب سوسیال مسیحی ( حزب مرکل ) شکست خوردند، در بیست سال گذشته سوسیال دموکراتها در برلین شکست نخورده بودند، نارضایتی از عملکرد دولت المان این شکست را رقم زد، مردم المان علاقه ای به دخالتهای المان در جنگ اوکراین تحت عنوان ناتو و ارسال اسلحه بهیچ عنوان ندارند، سیاست ارسال اسلحه و پول و واردات پناهنده مردم المان را عصبانی کرده است.
🇮🇷@GowshaneMoghaavemat
🔺والاستریت ژورنال به مردم آمریکا میگوید: «تقصیر روسیه است که به اوکراین حمله کرده و شما فقیرتر شدهاید! صبحانه نخورید تا بتوانید اندکی پول پسانداز کنید.»
🔹️ پ.ن: یکچهارم آمریکاییها وعدهی صبحانه را حذف کردهاند. قریب به ۵۰میلیون آمریکایی کوپن غذا دریافت میکنند.
#غرب_وحشی
🇮🇷@GowshaneMoghaavemat
داود کرمی:
🔴 توضیح تفصیلی دستور دادستانی برای کشف حجاب ها
🔹معاون دادستان کل در امور نظارت بر دادسراها و ضابطین سراسر کشور طی یادداشتی از صدور بخشنامهای از سوی دادستانی کل کشور به پلیس برای برخورد قاطعانه با جرم کشف حجاب خبر داد.
🔻به گزارش خبرنگار مهر، عبدالصمد خرمآبادی، معاون دادستان کل در امور نظارت بر دادسراها و ضابطین سراسر کشور طی یادداشتی به بررسی وظایف ضابطان دادگستری و قوه قضائیه در برخورد با جرم کشف حجاب پرداخت و نوشت: جرم «کشف حجاب» یکی از جرایم مشهود است و مأموران انتظامی مکلفند در اجرای تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۵ و قسمت اخیر ماده ۴۴ قانون آئین دادرسی کیفری مرتکبان جرایم مشهود را دستگیر و جهت اعمال مجازات به مراجع ذیصلاح قضائی معرفی نمایند. اخیراً طی بخشنامهای از سوی دادستانی کل کشور به پلیس دستور داده شده است در سراسر کشور با قاطعیت با جرم کشف حجاب برخورد کند.
🔻در اجرای دستور ریاست محترم قوه قضائیه و دادستان محترم کل کشور به دادستان های عمومی و انقلاب سراسر کشور نیز اعلام شده است که در اجرای ماده ۳۲ قانون آئین دادرسی بر اقدامات ضابطان در زمینه برخورد با جرم کشف حجاب نظارت کرده و در اجرای ماده ۱۱ و بند (پ) ماده ۲۳۵ قانون مذکور از رؤسای دادگاهها بخواهند علاوه بر جزای نقدی مرتکبان جرم کشف حجاب را به مجازات های تکمیلی و تبعی نیز محکوم کنند و به رؤسای کل دادگستری سراسر کشور نیز اعلام شده است به قید فوریت برنامه ریزی لازم را برای برخورد جدی و بازدارنده با جرم کشف حجاب به عمل آورند.
🔻مجازات اصلی جرم کشف حجاب به موجب تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵، ده روز تا دو ماه حبس است. اما از آنجا که در اجرای سایر مقررات مجازات حبس کمتر از سه ماه الزاماً باید تبدیل به مجازات جایگزین حبس شود، با در نظر گرفتن مواد ۲۳، ۲۶، ۶۵ و ۸۷ قانون مجازات اسلامی دادگاهها میتوانند کسانی را که مرتکب جرم کشف حجاب میشوند علاوه بر پرداخت جزای نقدی به تحمل یک یا چند مورد از مجازاتهای تبعی و تکمیلی مانند تبعید، منع از اشتغال به حرفه یا کار معین، انفصال از خدمات دولتی و عمومی، منع از خروج از کشور، الزام به انجام خدمات عمومی رایگان، منع از عضویت در احزاب، گروهها و دستجات سیاسی یا اجتماعی، توقیف وسایل دخیل در ارتکاب جرم (مانند بستن محل کسب و توقیف وسیله نقلیه، توقیف رسانه)، الزام به یادگیری حرفه، شغل یا کار معین و… به مدت ۶ ماه محکوم کند.
🔻مجازات جرم کشف حجاب از جمله مجازاتهای درجه ۸ است، بنابراین به موجب مواد ۳۴۰ و ۴۲۷ قانون آئین دادرسی کیفری به این جرم مستقیماً در دادگاه کیفری دو رسیدگی میشود و رأی دادگاه قطعی و غیر قابل تجدید نظر است.
🔻مجازات جرم تشویق و ترغیب دیگران به کشف حجاب بسیار سنگینتر از جرم کشف حجاب است، چرا که تشویق و ترغیب به کشف حجاب یکی از مصادیق بارز تشویق به فساد محسوب میشود و مجازات تشویق به فساد به موجب بند (ب) ماده ۶۳۹ قانون مجازات اسلامی یک تا ده سال حبس است بنابراین دادگاهها مکلفند کسانی را به هر طریق دیگران را ترغیب به کشف حجاب مینمایند به مجازات فوق الذکر محکوم کنند
🇮🇷@GowshaneMoghaavemat
امشب عزای امام عالمین است
دل را هوای قبر غریب کاظمین است
باب الحوائج امشب حاجت روا گردیده
مهدی به یاد جدش،صاحب عزا گردیده
🔳 سالروز شهادت امام موسی کاظم علیه السلام بر وجود نازنین امام زمان ارواحنا فداه و همه منتظرین تسلیت باد.
🇮🇷@GowshaneMoghaavemat
📣 مراسم شهادت امام موسی کاظم (ع)
🔹در حرم مطهر امامزاده سید اسحاق (ع)
🔻و برای نخستین بار پخش از شبکه ۲ سیما
🔻و با برنامه های ویژه
🔹شهروندان از ساعت ۲۱ می توانند با حضور در این بارگاه معنوی بر باشکوه تر شدن مراسم بیفزایند .
👈گفتنی است قبلا این مراسم همزمان با نماز مغرب اطلاع رسانی گردیده بود که با توجه به پخش برنامه های آستان قدس رضوی از شبکه ۲ سیما ؛ مراسم ساوه به ساعت ۲۱ جابه جا گردید
8.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️با حال مناسب مشاهده کنید ▪️
به دادِ ما نرسی،داد میزنیم: حسیـــن
مگر حسین دوباره به دادِ ما برسد...💔
.
#حاج_مهدی_رسولی
🔲◾️▪️السلام علی باب الحوائج، موسیبن جعفر(علیه السلام)
🔲◾️▪️ عرض تسلیت داریم شهادت مظلومانه و جانگداز هفتمین
▪️ امام هُمام
▪️ابا ابراهیم
▪️ابوالحسن اول
▪️عبد صالح
▪️باب الحوائج
▪️موسیبن جعفر
▪️حضرت امام کاظم علیه السلام
▪️به ساحت مقدس حضرت ولی عصر
▪️عجل الله تعالی فرجه الشریف
▪️ونایب برحقشان مقام معظم رهبری
▪️و به شما اعضای بزرگوار،
▪️شیفتگان آن امام مظلوم و مسموم
🇮🇷@GowshaneMoghaavemat
8.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏝نماهنگ «غریب»🏝
🏴به مناسبت بیستوپنجم #ماه_رجب شهادت #باب_الحوائج موسی بن جعفر علیه السلام
🎥 سیدحجت بحرالعلوم
🏴تسلیت به محضر مقدس #امام_زمان (عج) و همه شیعیان و عاشقان اهل بیت (ع)
⁉️ خاکستر و خاک اره میقولی؟
⏪ جان فوران نوشته است:
در پاییز ۱۳۲۱، نانواها آرد را الک میکردند و با آرد الک شده برای ثروتمندان نان میپختند، و برای بقیه مردم آرد را با خاک اره، ماسه، خاکستر و خاک مخلوط میکردند.(۱)
▪️ این کشوری بود که رضاخان ساخته بود؛ کلاه پهلوی و تیپ غربی رایج بود اما از خودکفایی و کشاورزی خبری نبود و مردم باید خاک اره میخوردند. در این بلوای نان، حدود نیم میلیون ایرانی مُردند. این نتیجه تقلید از ظاهر غرب است.
📚 (۱) مقاومت شکننده، جان فوران، احمد تدین، ص۴۰۰.
7.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای خیبر ،پیوند امیرالمومنین(علیهالسلام) با سایر ادیان
۲۴ رجب، سالروز فتح خیبر بدست یدالله امیر المومنین علی(ع)
💬 #basirat_mehvar3
@insta_enghelabi
💢پرویز ثابتی دقیقا چه می کرد 🔺️۱۸+
آنقدر مرا با شلاق زدند که ناخنهای پایم از جا پریدند و افتادند و ناخنهای دستم نیز کنده شدند. در همان حال که خونین و مالین روی زمین افتاده بودم، به زور آب به دهانم ریختند؛ من هم تف کردم توی صورتشان. دست بردار که نبودند. جریتر شدند و به زور کمی دانه برنج به دهانم ریختند تا به خیال خودشان روزه مرا باطل کنند. برای اینکه خوشحال نشوند گفتم؛ باز من روزهام، هرکاری کنید، حتی اگر در دهانم ادرار کنید، بازهم روزهام باطل نمیشود، چون به زور است.
...مرا بردند و بعد از کتک مفصلی از مچ، پاهایم را بستند و وارونه آویزان کردند. بعد از دقایقی آمدند و مرا به روی زمین انداختند. بعد مجبورم کردند که روی چهارپایهای بایستم و دستهایم را از طرفین به میخ طویلهای بر دیوار بستند و بعد چهارپایه را از زیر پاهایم کشیدند و مصلوبم کردند. تمام وزنم را کتف و مچ دستهایم تحمل میکرد. دستبند لحظه به لحظه بیشتر در مچ دستم فرو میرفت. خون به دستم نمیرسید. پنجههایم بیحس شده بودند. به همین اکتفا نکردند و شروع کردند به شلاق زدن به کف پا و روی پایم...
آن شب من لخت و عور بودم. شمعی روشن کردند. پارافین ذوب شده چکه چکه روی بدنم میریخت و میسوزاند و پوست را سوراخ میکرد. گاهی هم شعله آن را بین بیضهها میگرفتند و موها را آتش میزدند. با فندک روشن هم موهای بدنم و ریشم را میسوزاندند. از سوزش درد به خود میپیچیدم. با ناخن گیر یکی یکی موها را میکندند و هی تکرار میکردند: امشب، شب آخر است. یک کمدی تراژیک تمام به اجرا گذاشته بودند. پنبه آغشته به الکل را به دور انگشت شست پا میبستند و بعد آن را آتش میزدند. این پنبه شاید دو دقیقه دور انگشتم میسوخت. یا پنبه فتیله شده را درون نافم میگذاشتند و آتش میزدند. گاهی خاکستر سیگار را روی بدنم میریختند.
کاری از دستم برنمیآمد جز داد زدن. از اعماق وجود فریاد میزدم... مرا لخت آویزان میکردند و گاهی بر آلت تناسلیام شلاق میزدند که بر اثر همین ضربات باد کرده بود...
تا ساعت دو نیمه شب مرا به هرشکلی که میتوانستند اذیت و شکنجه کردند. وقتی دیدند جواب نمیگیرند به زیر آپولو بردند. همه بازجویان از اتاق خارج شدند. آپولو صندلی دسته داری بود که کف آن بیش از حد پهن بود. وقتی روی آن نشستم، پاهایم از ساق بیرون از صندلی میماند. دستها را از مچ با مچبند قالبی به روی دسته صندلی پیچ و مهره و سفت کردند. وقتی که پیچها را سفت میکردند قالبها بر مچ و ساق پاهایم فرو میرفت و به اعصاب فشار میآورد. فشار بر دست چنان بود که هر لحظه فکر میکردم خون از محل ناخنهای دستم بیرون خواهد جهید. درد این لحظات به واقع خیلی بدتر و شدیدتر از درد شلاق بود. دست بیشتر و بیشتر پرس میشد و تمام اعصابم از توک پا تا فرق سرم تیر میکشید. به دست راست کمتر فشار میآوردند، زیرا بعد از پرس دست باد میکرد و دیگر نمیشد با آن اعتراف نوشت.
بعد از مهار شدن دستها و پاها، کلاه کاسکت مخروطی شکل را که از بالا آویزان بود بر سرم گذاشتند که تا زیر گلو میآمد. آن گاه به کف پاهایم شلاق زدند. وقتی از شدت درد فریاد میکشیدم، صدا در کلاه کاسکت میپیچید و گوشم را کر میکرد، نه میشد فریاد کشید و نعره زد و نه میشد درد ناشی از شلاق را تحمل کرد. هیچ منفذ و راه در رویی برای خروج صدا از کلاه کاسکت نبود و صدا در همان کلاه دفن میشد. گاهی شلاق را به کلاه میزدند، دنگ و دنگ صدا میکرد و سرم دوران مییافت و دچار گیجی و سردرد میشدم. عذاب آپولو واقعی و خرد کننده بود. پیچها را دائم شل و سفت میکردند...
کار آن شب بازجویان خیلی طولانی شد. بعد از شلاق و آپولو مرا از اتاق حسینی بیرون بردند و دور دایره گرداندند تا پاهایم تاول نزند و باد نکند. بعد آویزانم کردند… مرا به اتاق شماره ۲۲ بردند. این اتاق شیب کمی داشت و کف آن خیس بود. مرا که لخت مادرزاد بودم کف اتاق نشاندند و گفتند بنویس. من دو زانو نشستم و با یک دستم ستر عورت میکردم و با دست دیگرم خودکار را گرفته بودم. از زور سرما دندانهایم به هم میسایید. از دماغ و دهانم بخار بلند میشد. دست و بدنم میلرزید. نمیتوانستم چیزی بنویسم. سرما در بدنم رسوخ کرده و به مغز استخوانم رسیده بود...
بخشی از کتاب خاطرات عزت شاهی (فصل شبهای کمیته مشترک یا همان موزه عبرت)
#پرویز_ثابتی
#زن_زندگی_آزادی
👈 راز موفقیت را دنبال کنید
@razmovafajh