حاجی!
پارسال این موقع نمیدونستیم
قراره چَند ساعت بعد
چه داغی تا ابد روی قَلبمون بمونه...💔
+حاجی اینجا بعد از نبود شُما هوا خیلی پَسه...
حاجی هنوزداریم از رفقاتون شهید میدیم...💔
حاجی!
اینجا با تیر که نه، با یک مشت حرف های باطل
و پوچ ذهن هارو نشونه گرفتن...!
حاجی!
از خدا که پنهون نیست
از شما چه پنهون...
یه نفوذی داریم بینمون...
بهش میگن [نَفس]
حاجی!
داره خیلی از مارو شکست میده...
داره دونه دونه سلاح هارو ازمون میگیره
تا زمینمون بزنه...💔
حاجی!
شما مرد میدون بودی...
شما خوب با این نفوذی میجنگیدی...
خلاصه کلام:)
دَست راستت رو سر ما حاجی:)✋
حاجی!
مددی برسون که بَرخلاف،
[اللهم الرزقنا شهادت] روی لَب هامون،
خیلی گرفتار خوشی دنیامون شدیم...
[نَفسمون] داره [نَفَسمون] رو میبره...💔
بھروایتِ۱۳۵ :)
+حاجی راستی گفتم [دست]...💔
دستت اما حِکایتی دارد...
[رَحِمَاللهُعَمِيَالعَباس]💔
حاجی!
این میشه آخرین هفته بعد از یک سال
یک سال گذشت از اشک های آقا سَر نماز...💔
بھروایتِ۱۳۵ :)
حاجی! این میشه آخرین هفته بعد از یک سال یک سال گذشت از اشک های آقا سَر نماز...💔
حاجی!
دیدنِ بغضِ علی در غَم قاسِم سخت است...💔
حاجی!
عجب حکایتی این جمعه ها...
جمعه به جمعه آقا تنهاتر میشه...
+آه از جمعه ها...💔
حاجی!
ما هرچه میخوایم
خودمون به اون راه بزنیم نمیشه...
داریم آتش میگیریم ، راه نداره برگردی؟!💔
حاجی اشک ها امون نمیده...
حاجی امشب همه دل ها گرفته...
هر چی به ساعت شهادت نزدیک میشیم
بغض مون سنگین تر میشه...💔
تو حالِ خودمون نیستیم...
اونجایی که حاج محمود کریمی میخونه:
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
مکن ای صبح طلوع...
مکن ای صبح طلوع...
+و بغضی که گلو را چنگ میزند:)💔
+از زَمین به آسِمان
حاجی به گوشی؟:)
دقیقا یک سال شد که
با دیدن هر لَبخند شما
هر تصویری از چِشمان شما
داغِ دلِ ما تازه شد..
می گویند داغ هر چقدر هم
که سَنگین باشد باز هم
فراموش می شود
ولی حاجی انگار داغ شما
فراموش شدنی نیست...:)💔
#انامنالمجرمینمنتقمون
| @GOMNAMI_135 |