هدایت شده از پایا
می گویند سه نوع حق بر گردن ماست...
حق الله،
حق النفس
وحق الناس...
و اما وای بر سومی...
در نماز و روزه و واجبات لنگ زدیم گفتیم خدا از حق خودش می گذرد...
چه توجیه زیبایی!!
بر خودمان ستم کردیم و گناه کردیم و حق نفس را ندانستیم...
فقط ناله سر دادیم ; "ظلمتُ نَفسی..."
میدانی چه شنیده ام؟! طاقتش را داری؟
شنیده ام که اگر کسی باعث شود ظهور به عقب بیفتد..
"حق الناس " است...
تو باعث شده ای که این همه مسلمان امام خود را نبیند....
چه بسا اگر امام ❤️خود را می دید به تعالی می رسید...
👈به قول شهید چمران: خدیا مرا بخاطر گناهانی که در روز با هزاران قدرت عقل توجیهشان می کنم ببخش..
خدا کند که مصداق امر کردن به دیگران و خود را فراموش کردن نباشم...
#سالگرد به ثمر رسیدن یک عمر مجاهدت #دکتر_مصطفی_چمران با شهادت در منطقهی دهلاویهی خوزستان گرامی باد.
#یاد_شهدا_صلوات🌹
❤️ امـام زمـانـی شـو👇👇👇
╔═.💚.═════╗
@payaworld
╚═════.💚.═╝
هدایت شده از همراه تا ظهور
سخنرانی آیت الله رئیسی تولیت آستان قدس رضوی در بیست و ششمین سالگرد ارتحال فقیه والا مقام آیت الله حضرت آیت الله مدنی
دوشنبه ۴ تیرماه بعد از نماز مغرب و عشا
مدرسه و حوزه حضرت آیت الله مدنی. بازار کاشان
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
مسئول ڪاروان شهدا بود؛ مےگفت :
پیڪر شهدا رو واسه تشییع مےبردن، نزدیڪ خرم آباد دیدم جلو یڪے از تریلےها شلوغ شده..!
اومدم جلو دیدم یه دختر 14 ، 15 ساله جلو تریلے دراز ڪشیده..!
گفتم : چے شده ؟!!
گفتن: هیچے این دختره اسم باباشو رو این تابوت ها دیده گفته تا بابامو نبینم نمیذارم رد بشید ...
بهش گفتم: صبر ڪن دو روز دیگه میرسه تهران معراج شهدا ، بعد برمیگردوننشون ...
گفت : نه من حالیم نمیشه، من به دنیا نیومده بودم بابام شهید شده، باید بابامو ببینم...
تابوت ها رو گذاشتم زمین، پرچمو باز ڪردم یه ڪفن ڪوچک درآوردم ... سه چهار تا تیڪه استخوان دادم بهش؛ هی میمالید به چشماش، هے مےگفت : بابا ، بابا ، بابا ... 😭
دیدم این دختر داره جون میده؛ گفتم : دیگه بسه عزیزم بذار برسونیم ...
گفت : تو رو خدا بذار یه خواهش بڪنم ؟
گفتم : بگو ... ؟
گفت: حالا ڪه میخواید ببرید، به من بگید استخوان دست بابام ڪدومه ؟!!!
همه مات و مبهوت مونده بودن ڪه میخواد چیڪار ڪنه این دختر !!!
اما ... ڪاری ڪرد ڪه زمین و زمانو به لرزه درآورد ...😭
استخوان دست باباشو دادم دستش؛ تا گرفت گذاشت رو سرش و استخوان دست باباش را میکشید روی سرش
می گفت : "آرزو داشتم یه روز بابام دست بڪشه رو سرم" 😭
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
شما بگید ما چقدر به شهدامون مدیونیم ؟؟؟!!!😭
#شهدا
•┈••✾🔹📍📚📍🔹✾••┈•
http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
هدایت شده از گزیده دینی روشنگری
🌷 ختم صلوات به نیت تعجیل در فرج و رسیدن به توفیق یاری و اطاعت کامل از امام زمان و عاقبت به خیر شدنمان به نحو احسن و بهره مندی از تمام ثواب ها و برکات صلوات
📝از آنجا که امشب و فردا ،
جمعه ،
فرستادن صلوات بسیار توصیه شده ؛
از دست ندید
بهتره سعی کنید صلوات ها را در امشب و فردا بفرستید
یکی از بسته های زیر را انتخاب کنید و مطابق تعداد آن صلوات بفرستید
(نیازی نیست بسته انتخابی را اعلام کنید فقط مطابق تعداد آن صلوات بفرستید با عجل فرجهم)
۱۰۰ صلوات
۳۱۳ صلوات
۵۰۰ صلوات
۱۰۰۰ صلوات
۳۰۰۰ صلوات
۷۰۰۰ صلوات
۱۴۰۰۰ صلوات
🌸 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌷 @dini12
رنجهای چمران
به یاد شهید دکتر مصطفی چمران
#گلهای_یاس
#رادیو_میقات
هدایت شده از سم درصد
🔴تبلیغات گمراه کننده درآخرالزمان
⬅️تبلیغات گمراه کنند از هزار سال قبل که امکانات و تکنولوژی پیشرفت نکرده بود حضوری عمیق در پیشبرد اهداف دشمنان اهل بیت ع داشت .
📌 تبلیغات #گمراه كننده از آنجا آغاز گشت كه معاویه با پول بیت المال مسلمین، در مذمت و بدگویى امام آنان، حدیث جعل كرد
📙 الغدیر، ج11، ص 28
⬅️تبلیغات طبق احادیث تا زمان #ندای شیطان هم خواهد بود و ندای شیطان بعد از ندای حق خواهد گفت ای مردم صاحب شما از سرزمین فلسطین خروج کرده است و باز طبق احادیث مانند ندای عقبه خواهد بود
📌.یعنی با احتمال قوی با وسایل ارتباط جمعی خواهد بود زیرا در زمان ندای عقبه نیز با وسایل ارتباط جمعی در آن زمان بود .در زمان کنونی معادل میشود با #ماهواره و تلگرام و فیس بوک .
⬅️پس یک فردی که پیرو اهل بیت ع و پیرو احادیث است هرکجا تبلیغات فراوان میبیند باید به یاد #ندای_شیطان و به یاد تبلیغات بنی امیه بیفتد .
📌فریب #شیاطینی مثل احمد الحسن بصری دجال بصره را نخورید
🚫 #هـــــشـــــــــدار
🚫 #تبلیغات_گمراه_کننده
🌍 #آخرالزمان
📡لطفا نشر دهید
@entzaryar_313
هدایت شده از سم درصد
🔴روش پیدا کردن راه حق
《 #شهید محمدابراهیم همت میفرمایند
⬅️هرموقع درمناطق جنگی راه رو گم کردید نگاه کنید آتش دشمن کدام سمت را می کوبد همان جبهه خودی است
🌏 #آخرالزمان
📡لطفا نشر دهید
@entzaryar_313
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۱۷)
🔵نزاع مجرمان
✅حرفهايم که تمام شد خودم را به نيک نزديک کردم و گفتم: زود برويم تا دوباره وبال گردنمان نشدهاند.
🔅نيک گفت: اگر تمايل داري مشاجره و نزاعشان را با يکديگر بشنوي، پس خوب دقت کن.
❎ وقتي گوش سپردم صداي آنها را در دل تاريکي شنيدم که چند تن از آنها خطاب به گروهي ديگر ميگفتند: اگر شما نبوديد ما مؤمن ميشديم و حالا از نور و روشنايي ايمان برخوردار بوديم.
♨️ آنها هم در جواب گفتند: مگر ما راه را براي شما بستيم؟ ميخواستيد ايمان بياوريد.
🔥ناگهان صداي رهبرشان بلند شد که ميگفت: مگر نميبينيد من هم مثل شما گرفتارم؟ چگونه توان آن را دارم که شما را نجات دهم؟
⚡️ وقتي حرف رهبرشان به اينجا رسيد، پيروانش مأيوسانه لب به نفرين گشودند و گفتند:
خدايا ما گناهي نداريم زيرا در دنيا او ما را رهبر و راهنما بود، پس عذابش را دوچندان کن.
💥هنوز مشاجره مجرمان به پايان نرسيده بود که نيک مرا به خود آورد و گفت: حرکت کن، دعوايشان پاياني ندارد. آنها در جهنم نيز هميشه⚔ با يکديگر نزاع خواهند داشت.
🌑 پس از برداشتن چند قدم ناگهان صداي دلخراشي به گوش رسيد، علت را از نيک جويا شدم، گفت: صداي يکي از مجرمان بود که سرانجام در يکي از چاههاي عميق سقوط کرد...
🔵سرعت عبور
✅مقداري که جلوتر رفتيم چندين نور ضعيف و متوسط توجه مرا به خوب جلب کرد.
🔅حدس زدم گروهي همانند ما در پرتو نور ايمانشان در حرکتند. چيزي نگذشت که به شخصي رسيديم که در پرتو نوري از نورهاي ضعيف، آهسته، قدم برمي داشت.
☘سلام کردم و جوياي حال او شدم. گفت: خسته شدم، با اينکه مدتهاست در اين غار راه ميپيمايم، ولي هنوز در ابتداي راهم.
گفتم: اينها به سبب ضعف ايمان توست! او نيز حرفم را تاييد کرد و در حاليکه همچنان آهسته ره ميپيمود، آهي از سينه برکشيد و گفت: افسوس... افسوس...
⛔️هنوز چند قدم از آن شخص دور نشده بوديم که فريادش بلند شد، خواستم برگردم اما نيک بلافاصله گفت: عجله کرد و چون نور ايمانش بسيار ضعيف بود در يکي از چالهها فرو غلطيد.
♻️گفتم: آخر چه ميشود؟ نيک ايستاد و گفت: هيچ نيکش او را نجات خواهد داد اما بسيار دير به مقصد خواهد رسيد.
🌟 وقتي حرف نيک به اينجا رسيد در يک لحظه چنان نوري بدرخشيد که چشمانمان را به خود خيره کرد.
وقتي آن نور 💫تابنده ناپديد شد با تعجب بسيار از نيک پرسيدم: چه بود؟ چه اتفاقي افتاد؟
🌻 نيک آهي کشيد و گفت: يکي از علماي دين بود که در پرتو نور ايمانش با سرعت زياد اين مسير تاريک را پيمود.
🍁من نيز از حسرت آهي برکشيدم و گفتم: خوشا به حال او، عجب نور و سرعتي داشت. در دلم غمي غريب ريشه دوانيد و سر بر زانوي غم گذاشتم و شرمگينانه گفتم: از اينکه حاصل آن همه تلاش ساليان عمرم چنين نوري است افسوس ميخورم.
✨از درون خويش فرياد برکشيدم: خدايا اي آگاه به احوال زندگان و مردگان، مرا درياب و نورم را قوي ترگردان تا از اين مسير دشوار بسي آسانتر عبور کنم.
🍃مدتي در اين حال گريستم تا اينکه احساس کردم غار روشنتر شده است، وقتي سر از زانو برداشتم نيک را نوراني تو از قبل ديدم. از جا برخاستم و با تعجب به طرفش رفتم و پرسيدم: چقدر نوراني شدي؟
🌸گفت: خداوند از منبع رحمت رحماني خويش مقداري نور ايمان به تو افزود که بي شک اجابت دعاهاي دنيايي توست که بارها رحمت الهي را براي سفر آخرت درخواست کرده بودي.
💎آنگاه ادامه داد:
براي عبور از اين برهوت پر خطر، هيچ کس نميتواند تنها به عمل نيک خود اتکا کند، چرا که در کنار عمل، رحمت خدا هم لازم است که شامل حالش گردد...
🌼با آن که خسته بودم اما به عشق وادي السلام سر از پا نميشناختم به نيک گفتم: چقدر گذرگاه اين غار طولاني است؟!
نيک همانطور که با سرعت گام برمي داشت جواب داد: اگر در مقابل گردباد شهوات مقاومت ميکردي مسير کوتاهتري نصيبت ميشد...
✍ادامه دارد..
*کانال امام زمانی ام*
🆔 @Emamzamaniam313
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۱۸)
🔵جاده های انحرافی
☑️سرانجام از آن تاریکی وحشتناک عبور کردیم و وارد بیابانی بی انتها شدیم . هنوز چند قدمی از غار دور نشده بودیم که نیک ایستاد و گفت:ببین دوست من از اینجا به بعد پیمودن این راه با خطرات بیشتری همراه هست. هرکس در دنیا به نحوی دچار انحراف شده در اینجا نیز گرفتار می شود.
👈سپس به جاده ی روبه رو اشاره کرد و گفت:این راه مستقیما به وادی السلام میرسد. اما باید مواظب بود چون مسیرهای انحرافی زیادی در پیش رو است
💥چرا که جاده های راست و چپ گمراه کننده و راه اصلی راه وسط است.
زیر لب زمزمه کردم: الهی اهدنا الصراط المستقیم...
🌑آنگاه از من خواست که پشت سرش حرکت کنم.همه ی کسانی که از غار عبور کرده بودند با نیکهای بزرگ و کوچک خود و با سرعتهای متفاوت جاده را میپیمودند.
💠پس از مدتی راهپیمایی به یک دوراهی رسیدیم.نیک به سمت چپ اشاره کرد و گفت:
این جاده ی حسادت🔥 و سرکشی است.هرکس وارد این راه شود سر از جاده ی شرک در می آورد که در نهایت به وادی العذاب منتهی میشود.
🍂در همین حال شخصی را دیدیم که وارد آن جاده شد. لحظاتی به او نگاه کردم و ناراحت شدم که پس از عبور از این همه سختی مسیر انحرافی را در نهایت برگزید ...
🍃از صمیم دل ارزو کردم که پشیمان شود و برگردد. هنوز این خاطره از ذهنم پاک نشده بود که با صحنه ی دیگری مواجه شدم.
♻️شخصی را دیدم با قیافه ی کوچک که ترسان و لرزان از کنار جاده حرکت میکرد.نیک نگاهی به من کرد و گفت: پایت را روی سر این شخص بگذار و رد شو.
⁉️با تعجب پرسیدم:چرا؟ نیک گفت: اینها افرادی هستند که در دنیا متکبر و خودخواه بودند. در اینجا قیافه هایشان کوچک میشود تا مردم آنها را لگدمال کنند.
🔅وقتی تکبر این جور افراد را به یاد آوردم عصبانی شدم با لگدی ان شخص را روی زمین انداختم و بر صورتش پا نهادم و راهم را ادامه دادم.
⚠️چیزی نگذشت که به یک سه راهی رسیدیم. نیک ایستاد و گفت: مستقیم به راه خویش ادامه بده و به سمت راست و چپ توجه نکن.
♨️ زیرا جاده سمت راست مخصوص کسانی است که سخن چین بودند و با نیش زبان خود مردم را آزار ئ اذیت میکردند. در این مسیر گزندگان خطرناکی کمین کرده اند که این عابران را میگزند.
⛔️در همین حال شخصی به آن جاده قدم نهاد و چیزی نگذشت که از لابلای خاک چندین مار بزرگ🐍 و وحشتناک خود را به او رساندند و نیشهای وحشتناک خود را در بدن او فرو کردند...
شخص در حالیکه از درد ناله و فریاد میکرد روی خاک افتاد...
🔰بخاطر دلخراش بودن صحنه رویم را به سمت چپ برگرداندم اما از دیدن شخصی که با شکم بسیار بزرگش قادر به راه رفتن نبود و مرتب زمین میخورد تعجب کردم.
🌀چیزی نگذشت که بخاطر نداشتن تعادل به سمت جاده ی چپ کشیده شد و در آن مسیر افتان و خیزان به راه خود ادامه داد.
🔆از نیک پرسیدم چه شد؟ گفت این جاده ی مخصوص رباخواران است که به سخت ترین عذاب الهی گرفتارند...
🔵داغ کردن
✅به تپه ای رسیدیم. تعدادی از ماموران را دیدم که روی جاده ایستادند و چند نفر را متوقف کرده اند.در کنار ماموران شعله های آتش🔥 زبانه می کشید.
از ترس و وحشت خودم را به نیک رساندم و مانع از حرکت او شدم.
🌸 نیک لبخندی زد و با مهربانی دستی به روی سرم کشید و گفت:نترس با تو کاری ندارند. اینها در کمین افراد خاصی هستند.در همین لحظه صدای جیغ و فریادی بلند شد .
🍁وقتی نگاه کردم دیدم یک نفر ایستاده و از پیشانی اش دود🌫🔥 و آتش بلند است. سکه ی🕳 گداخته شده ای به پیشانیش چسبانده بودند. در همین حال ماموران سکه ی دیگری برداشتند و اینبار به پهلوی او چسباندند.
صدای ناله و فریادهای دلخراشش تمام دشت را پرکرده بود..
💎با حیرت به نیک نگاه کردم و او گفت:سزای او همین است. اینها سکه هایی است که در دنیا ذخیره و انبار کرده بود و با وجود محرومان و فقیران بسیاری که بودند هیچی به آنها نمیداد و حقشان را ادا نمیکرد.
🌸نیک این را گفت و به سمت پایین تپه حرکت کرد. من هم با ترس و وحشت پشت سرش به راه افتادم .
🔱هنگامی که به ماموران قدرتمند رسیدیم و انها کاری به ما نداشتند و راه را برای عبور ما باز کردند نفس راحتی کشیدم..
✍ادامه دارد...
*کانال امام زمانی ام*
🆔 @Emamzamaniam313
🌾🌾🌾🌾🌺🌺🌺🌾🌾🌾🌾
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ (قسمت 19)
🔵قطعه آتش
☑️چند قدمی که از ماموران دور شدیم،به پشت سرم نگاهی کردم و در کمال حیرت ماموران را دیدم که چهار دست و پای شخصی را گرفته بودند و به زور قطعه ای از آتش🔥 به او میخوراندند.
⚡️ با دیدن این صحنه از ناراحتی بر جای ایستادم،صحنه بسیار زجر دهنده و ناله های او جانسوز بود...سپس رهایش کردن و او در حالیکه از درون میسوخت مسیر جاده را افتان و خیزان ادامه داد.
🌹در یک لحظه دست نیک را روی شانه ام احساس کردم،نگاهی به او انداختم و گفتم :چه شده بود؟
نیک جواب داد:
افرادی که مال مردم را به ناحق تصاحب میکنند گرفتار این ماموران میشوند و اینها موظفند قطعه ی گداخته شده آهن را به آنها بخورانند.
🍃نیک سپس ادامه داد: البته اینها در گذرگاه حق الناس متوقف خواهند شد....
❄️پس از شنیدن حرفهای نیک مقداری دلم آرام گرفت و سپس با نیک از آنجا دور شدیم.
رفتیم تا به شخصی رسیدیم که دستانش را جلو گرفته و با احتیاط قدمهای کوتاه برمیداشت..
🌼نیک به او اشاره کرد و گفت : این شخص از وقتی از غار بیرون آمده کور شده. آنگاه به یک جاده انحرافی اشاره کرد و گفت:این جاده دنیا پرستان است که او به زودی وارد آن میشود.
⁉️پرسیدم چرا؟ گفت چون دنیا را به آخرت و دنیا پرستان را به مومنین ترجیح میداده است.. این افراد بزرگترین ضرر و زیان را برای خود خریده اند ...
✅دوباره به راه افتادیم. راه مستقیم را به خوبی طی کردیم. گاهی از کسی جلو میزدیم و گاهی دیگران از ما سبقت میگرفتند.. در مسیر خود آدمهای گوناگونی میدیدیم.
🔥آدمهایی که دو زبان داشتند که از دهانشان بیرون زده بود و اتش از آنها زبانه میکشید و میسوزاندشان که به گفته ی نیک اینها دورو و منافق صفت بودند.
🔥همچنین افرادی که اعمال منافی عفت و لذتهای نامشروع را مرتکب شده بودند را در حالی مشاهده کردیم که لگامی از آتش بر دهان آنها زده شده بود و میسوختند.
☄اما از همه زجرآورتر جاده انحرافی زنان بود. این مسیر به بیابانی ختم میشد که زنان بسیاری در آن عذاب میشدند.
🍂عده ای به موهایشان آویزان شده بودند که نتیجه نشان دادن موها به نامحرم بود.
🍂گروهی دیگر از زنان زیر فشار ماموران مشغول خوردن گوشت بدن خود بودند چون اینها در دنیا خود را برای نامحرمان زینت کرده بودند و باعث از هم پاشیدن زندگی های بسیاری شده بودند.
🍂برخی نیز سرشان به شکل خوک و بدنشان به شکل الاغ بود چرا که در دنیا به سخن چینی عادت داشتند.
💥آنچه شگفتی مرا در تمام این صحنه ها بر انگیخته بود این بود که نیک های آنان همگی صدها متر دورتر بودند و از هدایت و کمک به صاحب خود عاجز بودند...
🔵گذرگاه مرصاد
♦️براحتی مسافت زیادی را پیمودیم تا به یک گردنه رسیدیم. در پشت تپه سرو صداهای زیادی می آمد . وقتی به بالای تپه رسیدیم از آنچه دیدم بسیار متعجب شدم و ترس و اضطراب وجودم را فرا گرفت.
✅جاده و بیابانهای اطراف آن پر بود از ماموران الهی و اشخاصی که گیر افتاده بودند.
هرکس قصد عبور از جاده را داشت شدیدا کنترل میشد.
♻️آهسته به نیک گفتم : اینجا چه خبر است؟
نیک گفت: اینجا گذرگاه مرصاد است.
گفتم: گذرگاه مرصاد چیست؟
گفت: محل رسیدگی به حق الناس...اینجا اگر کوچکترین حقی از مردم بر گردنت باشد ازکشتن انسان گرفته تا سیلی و بدهکاری،همه ی اینها باعث گرفتاری تو می شود...
❎بار دیگر بیابان را زیر نظر گرفتم.گروهی در حالیکه زانوی غم بغل گرفته بودند روی زمین نشسته بودند و به واسطه ی سنگینی زنجیری که بر گردن آنها بود قدرت حرکت نداشتند.
عده ای هم پایشان زنجیر شده بود و قدرت حرکت نداشتند.
🌀عده ای نیز بلاتکلیف در بیابان میچرخیدند و حق عبور از جاده را نداشتند.
🔆هراز گاهی صدای ماموران بلند میشد: فلان کس آزاد شد، میتواند برود. آن شخص از شنیدن نامش بسیار خوشحال میشد و بعد از مدتها گرفتاری عبور میکرد.
🌷نیک صورتش را سمت من چرخاند و گفت برویم.
با ترس و دلهره گفتم نمیشود از راه دیگری برویم؟
نیک گفت : هیچ راه فراری نیست همه جا توسط ماموران به دقت کنترل میشود زیرا حق مردم قابل بخشش نیست و خداوند از حق مردم نمیگذرد...
✍ادامه دارد..
*کانال امام زمانی ام*
🆔 @Emamzamaniam313
🌴🌻🌴🌻🌴🌻🌴🌻🌴🌻🌴
🔴 سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۲۰)
✅از نیک پرسیدم: افراد در اینجا چگونه شناسایی میشوند؟
گفت: اسامی افرادیکه حق مردم را بر گردن دارند در دست مامورین است و پس از شناسایی مجرم از عبور او جلوگیری میکنند.
⁉️گفتم: تا کی باید اینجا بمانند؟ گفت : مدت توقف و گرفتاری آنها متفاوت است. برخی ماهها و برخی سالهای سال..
⚠️با تعجب گفتم: مگر رسیدگی به پرونده ی حق الناس چقدر طول میکشد؟ نیک گفت: در اینجا عدل خدا حاکم است و از مظلوم حق ظالم را میگیرد مگر اینکه خود مظلوم از گناه ظالم بگذرد. اگر از گناه ظالم نگذرند از نیکیهای ظالم به مظلوم میدهند تا راضی شود و اگر ظالم کار نیکی نداشت از گناههای مظلوم به ظالم میدهند تا مظلوم راضی شود.
🔰با شنیدن این سخنان ترس و اضطرابم بیش از پیش شد. ولی چون چاره ای نبود به نیک گفتم: بیا برویم.
⛔️سراشیبی را پیمودیم و به گذرگاه مرصاد قدم گذاشتیم.چیزی نگذشت که خود را در مقابل مامورین الهی دیدم.
❌در یک آن با اشاره ی یکی از انها زنجیر ضخیمی به گردنم انداخته شد و بدون اینکه کوچکترین مهلتی بدهند تا از آنها سوال کنم کشان کشان مرا از جاده بیرون بردند...
❎بی جهت دست و پا میزدم تا شاید از دست آنها خلاصی پیدا کنم. اما تلاشهایم بی فایده بود. از نیک خواستم از آنها بپرسد علت کارشان را.
ولی نیک بدون اینکه سوالی از آنها بپرسد نزد من آمد و گفت: خوب فکر کن چه کرده ای. این مامورین بی جهت کسی را گرفتار نمیکنند.
💠کمی فکر کردم و یادم آمد که پولی از همسایه ام قرض گرفته بودم که به علت مسافرتی که پیش آمد و بعد از آن مریضی که منجر به مرگم شد ،نتوانستم آن را برگردانم. این را به نیک گفتم و پرسیدم : حالا چه کار کنیم؟
🌹نیک اندکی فکر کرد و گفت: اگر بتوانی به خواب بستگانت بروی و از آنها بخواهی تا قرضت را ادا کنند امیدی به نجاتت هست وگرنه همینطور اسیر خواهی ماند.
☘با کمک نیک به خواب پسر بزرگم رفتم و از او خواستم تا قرضم را ادا کند.
🍃همانطور که منتظر جواب بستگانم بودم شخصی را دیدم که زنجیر آتشینی🔥 بر کمر داشت و پیوسته به این سو و آن سو میگریخت و فریاد میزد :
وای بر من ! اموالی که با گناه به دست آوردم اینگونه مرا گرفتار کرد در حالیکه وارثانم آن را در راه خدا انفاق کردند و به سعادت رسیدند...
⚔کمی آن طرفتر هم عده ای به شخصی حمله ور شده بودند و از او مطالبه ی حقشان را میکردند.
🔴با دیدن این صحنه های وحشتناک به فکر فرو رفتم و با خود گفتم:
اگر میدانستم حقوق مردم تا این حد مهم و نابخشودنی است تا زنده بودم در برخورد با مردم و معامله و حتی شهادت دادن و صحبت کردن با آنها نهایت دقت را به عمل می آوردم...
🔷آنگاه از شدت ناراحتی فریاد زدم: وای از این راه که براستی گذرگاه بدبختی و فلاکت است...
در این هنگام ماموران به سراغم آمدند و زنجیرها را از گردنم باز کردند.
🔶اول فکر کردم بخاطر فریادم بوده ولی بعد نیک مرا با خوشحالی در آغوش گرفت و گفت: بیا برویم . قرضت ادا شد...
🔵نبرد سرنوشت ساز!
♦️بعد از گذر از گذرگاه سخت و طاقت فرسای مرصاد کمی که جلو رفتیم چشمم به هیکل سیاه و عجیبی در وسط جاده افتاد.
🔘وقتی جلوتر آمدیم او را شناختم.گناه بود با هیکلی کوچکتر و لاغرتر و لباسی عجیب!
✅همدوش نیک تا چند قدمی او رفتیم. او با چهره ای خشن و بوی متعفن و چشمانی خون گرفته در حالیکه شمشیری مانند اره بر دوش گرفته بود با غضب به من مینگریست.
🔆نیک ایستاد و من هم پشت سر او ایستادم.. نیک مهربانانه به من نگاه کرد و گفت خودت را برای نبرد با گناه آماده کن!
❓با وحشت و ترس و تعجب گفتم: جنگ؟ برای چه؟
🌹نیک که متوجه ترس من شده بود گفت: در این سفر و در اینجا،اولیای خدا،مومنین و انساهای خوب و پاک و ..نباید بترسند.
از سخنان نیک قوت قلب گرفتم ،از او پرسیدم: جنگ با دست خالی در برابر کسی که مسلح هست غیر ممکن است!
🔰نیک گفت: نگران نباش فرشته ای الهی تو را تجهیز خواهد کرد. به نیک گفتم: تو چه میکنی؟ گفت: من تو را آماده و تشویق میکنم..
🌟 سپس دستم را فشرد و گفت: گناه پس از آنکه در گذرگاه ارتداد و و جاده های انحرافی و ... از تو ناامید شد این بار با تمام قوا جلوی تو ایستاده،او اینبار لباس دنیا را برتن کرده و شمشیر شهوات را در دست گرفته.
🍂 مواظب دندانه های شمشیرش که هرکدام نشانه ی یکی از شهوات است و بسیار برنده و تیز میباشد ،باش که اگر یکی از انها به تو اصابت کند در مسیر به مشکل میخوریم...
✍ادامه دارد...
*کانال امام زمانی ام*
🆔 @Emamzamaniam313
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۲۱)
🔥گناه همچنان وسط راه ایستاده بود و رفتار ما را زیر نظر داشت.
✅ در همین وقت فرشته ی فریاد رس پرواز کنان ظاهر گردید و سلامی کرد و یک شمشیر،یک لباس زره مانند،یک سپر و یک خنجر به نیک سپرد و رفت.
⚡️از دیدن این منظره گناه کمی جا خورد و ترس در چهره زشتش آشکار گردید،
با خوشحالی رو به نیک کردم و گفتم: وسایل من بیشتر از گناه است.
✨راستی اینها نتیجه ی کدام اعمال من هستند؟
نیک در حالیکه شمشیر را در دستش تکان میداد گفت:
🗡 این شمشیر نتیجه ی راز و نیازها و دعاهای توست که در دنیا انجام دادی.
🍃سپس در حالیکه لباس را بر تن من میپوشاند گفت: این هم هم نشانه ی تقوای توست در دنیا، که البته ضخامت آن بستگی به درجه ی تقوای تو دارد.
🍀وقتی زره را پوشیدم شمشیر را به دست راستم داد و سپر را به دست دیگرم سپرد🛡 و گفت: این سپر هم نتیجه ی روزه گرفتن های تو در دنیا بوده..
🔶 و سپس در حالیکه با لبخند ملیحش به من قوت قلب میداد گفت: اصلا نهراس با یک ضربه او را از پای در خواهی آورد.
🔰سرم را به نشانه ی تایید تکان دادم و به سمت گناه حرکت کردم.
🔥 گناه شمشیر را بلند کرد و شروع کرد به رجز خواندن:
من به نمایندگی از شیطان و دنیا در برابر تو ایستاده ام تا تو را از پای در آورم.در همان لحظه سایه ی شمیر گناه را بالای سرم حس کردم و فورا سپر را روی سرم گرفتم.
🔸ضربه ی شمشیر چنان محکم بود که از سپر عبور کرد و دو دندانه آن سرم را زخمی کرد...
♻️در همین حال شمشیرم را بر پهلوی آن شیطان فرود آوردم و او در حالیکه فریاد زنان از من دور میشد، من مشغول رسیدگی به زخم سرم شدم که ناگهان فریاد نیک را شنیدم که فریاد زد:
مواظب باش از پشت سرت می اید....
⚠️بیدرنگ به عقب برگشتم و با یک ضربه ی شمشیر ضربه او را دفع و ضربه ی دیگری به پهلویش وارد کردم.
❎نبرد همچنان ادامه داشت. من ضربات بیشتری بر پیکر او وارد می آوردم و او نیز با یک ضربه غافلگیر کننده زره ام را پاره و بدنم را زخمی کرد. اما هنوز هم با تشویقهای نیک من برنده میدان بودم.
🔆هر از گاهی صدای نیک را میشنیدم: بهای بهشت،نابودی گناه است و من روحیه میگرفتم.
🌀لحظات میگذشت و گناه خسته و خسته تر میشد.تا اینکه وسط جاده افتاد.
رفتم تا ضربه ی آخر را بر فرقش بکوبم که نیک با خنجری که در دست داشت به من نزدیک شد و گفت: فقط با این میتوانی از شر او خلاص شوی وگرنه او نابود نمیشود.
❗️تازه فهمیدم که در میدان بدون خنجر بوده ام!
🌸نیک گفت: این خنجر نتیجه ی صلواتهایی است که در دنیا فرستاده ای. چون صلوات💫 این قدرت را دارد که گناه را به کلی نابود کند.
💥خود را به پیکر نیمه جان گناه رساندم و بلافاصله خنجر را در تنش فرو کردم و به سرعت فرار کردم.
بدنش بزرگ و بزرگتر شد تا با صدای مهیبی منفجر شد و به هزاران تیکه تقسیم شد..
💐صدای شادی نیک به هوا برخاست. با سرعت به طرفم آمد و مرا در اغوش کشید و صمیمانه تبریک گفت. من هم از شدت خوشحالی او را در آغوش گرفتم.
🌺نیک گفت: با نابود شدن گناه تمام زخمهای بدن من هم خوب شد و از این جا به بعد با شادی و نشاط بیشتری به تو کمک خواهم کرد.
🍃من بار دیگر از شدت خوشحالی نیک را محکم در آغوش کشیدم و تبریک گفتم.
سرانجام راه باز شد و ما به مسیر خود ادامه دادیم...
🍀در حالیکه فراموش کرده بودم که قول و قرارم با نیک برای رسیدن به بهشت این بود که هیچ زخم و آسیبی از گناه بر تنم بر جای نماند....
✍ادامه دارد..
*کانال امام زمانی ام*
🆔 @Emamzamaniam313
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
1_13921031.mp3
3.12M
❣گل نرگس آبروی دو عالم
😍😍
🎙محسن فرهمند
🎙امید روشن دین
🌷تعجیل در ظهور حضرت 3 #صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃🎀
دکتر الهی قمشه ای چه زیبا میگوید
وقتی دعا میکنی،
دعای تو از این جهان خارج میشود و به جایی میرود که هیچ زمانی نیست.
دعایت به قبل از پیدایش عالم میرود.
دعایت به آنجا که دارند تقدیرت را مینویسند میرود.
و تقدیر نویس مهربان عالم تقدیرت را با توجه به دعایت مینویسد.
و مولانا میگوید :
گر در طلب گوهر کانی، کانی
گر در هوس لقمه نانی، نانی
این نکته رمز اگر بدانی، دانی
هر چیز که در جستن آنی، آنی..
خیر ترین دعا ، بهترین طلب ، زیباترین تقدیر ، نثار شما
https://sapp.ir/khanearam_basir
هدایت شده از پلاک خاکی
#انتشاردهید
وصیت تکان دهنده شهید👇
#وصیتنامه_شهید_محمدامین_کریمیان
من از این دنیـــا
با همه زیباییهایش میروم
و همه آرزوهایم را رها میکنم اما
به ولایت وحقانیت علیابنابیطالب(؏)
و خداوندی خدا یقهتان را میگیرم
اگر امام خامنهای را تنها بگذارید
خواهش آخر من این است که
سلام مرا به امام خامنهای برسانید
و بگویید اگر دوباره زنده شوم
از تکهتکه شدن در این راه ابایی ندارم.
🌷 @pelakkhakii
💠 هشت شوال سالروز تخریب قبور ائمه بقیع به دست مزدوران وهابی و آل سعود (یهود) تسلیت باد
آی کبوتر که نشستی روی گنبد طلا
تو که پرواز می کنی تو حرم امام رضا
من کبوتر بقیع ام با تو خیلی فرق دارم
سرمو به جای گنبد روی خاک ها می ذارم
خونه ی قشنگ تو کجا و این خونه کجا
گنبد طلا کجا قبرهای ویرونه کجا
اون جا هرکی می پره طائر افلاکی می شه
این جا هرکی می پره بال و پرش خاکی می شه
اون جا خادما با زائر آقا مهربونن
این جا زائرا رو از کنار قبرها می رونن
تو که هر شب می سوزه چلچراغا دور و برت
به امام رضا بگو غریب تویی یا مادرت
@ashaboljanh
▪السلام علیک یا اهل بیت النبوه▪
«صلوات الله وسلامه علیهم اجمعین »
⚫ سالروز تخریب قبور مطهر ائمه بقیع
« علیهم السلام » توسط دشمنان اهل بیت پیامبر « صلی الله علیه و آله و سلم » را به ساحت امام منتقم « عجل الله تعالی فرجه الشریف » و مسلمانان خصوصا شیعیان جهان تسلیت عرض می نمایم ⚫
هدایت شده از روشنگری
❗️فوتبال ایران اسپانیا رو دیدی؟
❌ لطفا این مطلبو تا اخر بخون، اگه موافق بودی برای دوستات بفرست
یه ایرانی میتونی پیداکنی بگه چون اسپانیا قهرمان جهانه و بهترین و با کیفیت ترین بازیکنهای دنیا رو داره من طرفدارشم؟
چون بازیکن های محبوب رئال و بارسلون تو اسپانیا بازی میکنن تشویقش میکنم و دوست دارم ایران رو ببره؟
محاله یه ایرانی پیدا کنی اینطوری بگه
حتی طرفدار معمولی هم نمیتونی پیدا کنی، همه متعصبانه و غیرتمندانه طرفدار ایران بودن، بعضی جاهای بازی داد می زدن، حرص میخوردن و رگ گردنشون میزد بیرون، اصلا غیرت و تعصب رو می شد تو همه مردم دید
🔻ولی الان میخوام یه واقعیتی رو بهت بگم
خیلی وقت ها بوده تیم ایران با یه تیم خارجی بازی کرده ولی تو و خیلیای دیگه چون تیم خارجی قوی تر بود طرفدارش بودید
حمایتش کردید، تشویقش کردید، وقتی به ایران گل زد پریدید بالا
وقتی ایران حذف شد اصلا عین خیالتون هم نبود😔
میدونی کجا رو میگم؟
یکی دوبار نبوده، خیلی اتفاق افتاده براهممون
👈 مثلا وقتی تیم تولید کنندگان پارچه و لباس ایرانی با تیم تولید کنندگان ترکیه باهم رقابت داشتن، و هر کدوم که ازش بیشتر خرید می شد برنده می شد و تو رفتی جنس تُرک خریدی چون کیفیتش بهتر بود
و این باعث شد کارگاه ها و کارخانجات تولیدی ایران از گردونه رقابت حذف شدند، تعطیل شدن و اعضای تیم ملی تولیدگنندگان که پدران، برادران و مادران خودمون بودن بیکار و ورشکسته شدن
ما در خریدهامون متعصبانه برخورد نکردیم
الان بحث هایی که تو هر محفل و مجلسی هست اینه که تیم ملی فوتبال ایران چقدر قوی شده و درسطح قهرمانان جهان بازی میکنه، میدونی چرا؟ چون ازش حمایت شد همه جوره
✅ دوست عزیز بسیاری از تولید کنندگان داخلی کیفیت محصولاتشون با برخی محصولات خارجی واقعا برابری میکنه، فقط به حمایت من و تو نیاز دارن
ما نمیگیم همه خرید های خونت رو ایرانی بخر نه
ولی اون محصولاتی که کیفیتش با مشابه خارجی برابری میکنه و یا فاصله کمی داره رو متعصبانه برو بگرد، پیدا کن و بخر و به دیگران معرفی کن
روی تیم ملی تولیدکننده کشور خودمون غیرت و تعصب داشته باشیم
✍ حسین دارابی
🆘 @Roshangari_ir
بسمه تعالی
جناب آقای دکتر علی لاریجانی
ریاست محترم مجلس شورای اسلامی
سلام علیکم
در رسانهها نقل قولی از حضرتعالی منتشر شده است که درباره الحاق به کنوانسیونهای تکلیفی FATF فرمودهاید "حتما این موضوع را با ایشان(رهبر انقلاب) مطرح کرده و نظر رهبری را جویا می شویم و براساس تدابیر ایشان در مجلس عمل می کنیم."
نسبت مدیریتی ولایت فقیه با دستگاههای حاکمیتی- که همه، مشروعیت خود را از ولایت دارند- یک مدیریت کلان ارزشی است. به این معنی که هر مسئول و نهاد و دستگاهی در نظام جمهوری اسلامی شرعا و قانونا موظف است سیاستهای کلی ترسیم شده از سوی ولی فقیه را در جهتگیری، رفتار، موضعگیری و تصمیمگیری خود لحاظ کند.
این مسئله به قدری حائز اهمیت است که در همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی که مجلس خبرگان قانون اساسی شکل گرفت، حضرت امام(ره) به منتخبان تذکر دادند که هر کسی با هر بینشی هم به این مجلس راه یافته، باید بداند که مردم او را برای تدوین قانون اساسی "جمهوری اسلامی" انتخاب کردهاند و حق ندارد اگر هم تعلقات فکری و ایدئولوژیکی غیراسلامی دارد، آن را در این فرآیند دخیل کند.
بررسی سیره امامین انقلاب نشان میدهد ورود امام(ره) و حضرت آقا به موارد مصداقی در وظایف دستگاهها، صرفا زمانی صورت گرفته است که دستگاهی در رعایت سیاستهای کلی و چهارچوب ارزشی تعیین شده انقلاب اسلامی دچار جهل، غفلت، تجاهل و... بوده و بیم آن رفته که حرکت کلان ارزشی انقلاب اسلامی -که وظیفه رهبری صیانت از آن است- دچار انحراف یا خدشه شود.
در ماجرای FATF و کنوانسیونهای تکلیفی آن(پالرمو و TF) متاسفانه در رعایت مبانی و سیاستهای کلی انقلاب اسلامی کوتاهی صورت گرفته بود که رهبر حکیم انقلاب در دیدار ۳۰ خرداد ۹۷ با جنابعالی، نمایندگان و کارکنان مجلس شورای اسلامی، ضمن یادآوری سیاستهای کلی نظام مبنی بر پرهیز از ورود به کنوانسیونهای پخت و پز شده در اتاقهای فکر قدرتهای بیگانه، لوایح جاری در مجلس را از مثالهای این مسئله دانستند.
اینکه رهبر انقلاب در کنار تذکر سیاستهای کلی نظام، به مصداق خاص نیز اشاره میکنند، نشاندهنده ضعف ماست؛ که نه تنها در تشخیص مبانی و سیاستهای کلی نظام اسلامی دچار خطا بودهایم و تذکر گرفتهایم، بلکه بیم آن میرفته که علیرغم تذکر صریح درباره سیاست نظام، در تطبیق مصادیق جاری رعایت این سیاست یعنی الحاق به کنوانسیونهای TF و پالرمو نیز، دچار خطا شویم!
از حضرتعالی که مطالعات گستردهای در فلسفه و منطق داشته و دارید، انتظار نمیرود که مجددا مصاحبه کنید و بگویید که بنا دارید نظر رهبر انقلاب را درباره این کنوانسیونها اخذ کرده و بر اساس آن تصمیم بگیرید.
اگر دولت محترم تعهدی به FATF داده و مجلس را صرفا یک گذرگاه تشریفاتی برای پیشبرد برنامه خود میداند و معالاسف کسانی تمایل دارند مجلس را به شاخهای از دولت تبدیل کنند، هیچ کس حق ندارد این نوع نگاه به مجلس را به رهبر انقلاب تعمیم دهد.
اینکه رئیس مجلس خدمت رهبری برود و سوال کند که آیا نمایندگان به فلان طرح و لایحه رای بدهند یا ندهند، توهین به مجلس و نمایندگان آن است و رهبر انقلاب هرگز به چنین سوالی پاسخ نخواهند داد.
مجلس-همچون سایر دستگاهها- وظیفه دارد در چارچوب سیاستهای کلی نظام (از جمله سیاستهایی که اخیرا یادآوری شد) تصمیمگیری کند. اگر مصوبه مجلس در چارچوب سیاستهای نظام قرار داشت، به تایید دو نهاد ناظر بر رعایت و حسن اجرای سیاستها یعنی شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام خواهد رسید. اگر مغایرت داشت، روند اصلاحی یا حذفی طبق قانون طی خواهد شد.
لذا از حضرتعالی تقاضا دارم ضمن اصلاح آنچه درباره استعلام از رهبر انقلاب فرمودهاید، از تکرار این ادبیات در سپهر سیاسی کشور اجتناب فرمایید.
با احترام
سید یاسر جبرائیلی
اول تیرماه نود و هفت
گل یاس
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۲۱) 🔥گناه همچنان وسط راه ایستاده بود و رفتار ما را زیر نظر داشت. ✅
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۲۲)
🔵مژدگاه شفاعت!
🔶گاه گاهی از زخمهای سر و بدنم می نالیدم. تا قبل از آن به خاطر هیجان ناشی از پیروزی بر گناه متوجه درد زخمهای بدنم نبودم.
هنوز راه زیادی نرفته بودیم که از نیک خواستم بنشیند تا کمی استراحت کنیم.
🌹نیک گفت: وقت کم است باید هر طور شده حرکت کنیم.
گفتم نمیتوانم،مگر نمیبینی از پا افتاده ام؟
نیک مانند همیشه با دلسوزی گفت: ای کاش کمی تقوایت بیشتر بود،در این صورت زره تقوی آن ضربه را نیز مانند بقیه ضربه ها از بدنت دفع میکرد.
⚠️نگاهی به سپر انداختم و با بیحالی گفتم: چرا سپری با این ضخامت نتوانست در برابر آن ضربه مقاومت کند؟
نیک جواب داد:
❎یکسال از هنگام بالغ شدنت که اصلا روزه نگرفتی،بقیه روزه هایی هم که میگرفتی با صفتهای ناپسند مثل دروغ و آزار و ... اثرشان را کم میکردی.
🌀حسرت و پشیمانی و خجالت ،همه ی وجودم را فرا گرفت.نیک دستم را گرفت و از زمین بلندم کرد و گفت: اگر بتوانی خود را به وادی شفاعت برسانی امید هست که شفا بگیری و براحتی به راهت ادامه دهی.
♦️نام شفاعت برایم خیلی اشنا و همیشه در دنیا مایه ی امیدواری من بود. بهمین خاطر با عجله پرسیدم:این وادی کجاست؟
🌻 نیک به جلو اشاره کرد و گفت: کمی جلوتر از اینجاست، بعد ادامه داد:
البته شفاعت برای قیامت کبری است ولی در اینجا میتوانی بفهمی که اهل شفاعت هستی یا نه.
اگر مژده شفاعت برایت آوردند جان تازه ای خواهی گرفت و میتوانی براحتی بقیه راه را بپیمایی.
⚡️دست خود را بر گردن نیک آویختم و با سختی فراوان به راه ادامه دادیم. همان طور که میرفتیم به نیک گفتم: اگر میتوانستم به دنیا برگردم به اهل دنیا پیغام میدادم که: بهترین توشه برای اخرت تقوی است.
🍂کمی جلوتر رفتیم ،دیگر قادر به راه رفتن نبودم. درد سراسر وجودم را ازار میداد.از نیک خواستم مرا بر کول بگیرد ،او قبول کرد و گفتم میشود من را تا دار السلام برسانی؟
🌷نیک گفت: هرکسی که گناهش ضربه ای به او وارد کرده باشد و زخم گناه بر تنش نشسته باشد اجازه ورود به دار السلام را ندارد.
🍀پس دریافتم که برای ورود به دار السلام فقط باید مژده ی شفاعت را بگیرم و بس!
با امید فراوان قدم به قدم به وادی شفاعت نزدیک میشدیم.
🌿کم کم هوا بهتر و لطیفتر شد. از شدت گرما کاسته و از دود ضخیم آسمان تنها لایه ی نازکی به چشم میخورد.
سرانجام به تپه ای رسیدیم.
نیک ایستاد و مرا به زمین گذاشت و گفت: پشت این تپه ،وادی پرخیر و برکت شفاعت است.ما باید در اینجا در انتظار مژده ی شفاعت بنشینیم .
🌼 اگر مورد شفاعت کسی،مخصوصا اهل بیت علیه السلام، قرار بگیری، با دوای شفاعت زخمهای تو شفا خواهند گرفت.
💐با خوشحالی منتظر شدم چون میدانستم پیرو دینی بودم که رهبرانش خود بهترین شفیع برای ما هستند.
ناگهان سوالی به ذهنم رسید که مرا خیلی نگران کرد..
⚡️با دلهره از نیک پرسیدم: و اگر برایم نیاورند چه؟ اگر شفاعتم نکنند؟؟
🌷نیک سرش را به زیر انداخت و گفت: در این صورت بدبخت🔥 خواهی شد ولی نگران نباش ما اینهمه راه را آمده ایم و لطف آنها خیلی بیشتر از این حرفها است و ...
❄️ناگهان صدای سلام اشنایی شنیدیم.همان فرشته ی رحمت بود که با داروی شفاعت به سراغ ما آمده بود.
✨فرشته دارو را به نیک داد و گفت:این دارویی است به عنوان مژده ی شفاعت از خاندان رسول الله و سپس بال زنان از آنجا رفت..
🌟از خوشحالی به گریه افتادم . نیک با خوشحالی دارو را روی زخمهایم نهادو بلافاصله احساس کردم تمام دردها و رنجهایم از بین رفت.
🌻ا خوشحالی فریاد کشیدم:
درود بر محمد و خاندان پاک او،همانها که در برابر محبت،شفاعت میکنند(و خداوند شفاعت آنها را در قیامت هرگز رد نخواهد کرد.)
☄صدایم چنان رسا بود که به صدای بعضی از اهالی برزخ رسید و با سرعت به سمت من دویدند و گفتند: چه شده؟ صدای شادی از تو شنیدیم.
🌹با خوشحالی گفتم،بله من نیز مورد شفاعت قرار گرفته ام.
وقتی علت شفاعت خواهی ام را پرسیدند گفتم: بخاطر ضرباتی بود که گناه بر پیکرم وارد کرده بود و آن بزرگواران مرا شفا دادند.
🍁یکی از آنها با ناراحتی گفت: پس ما چه کنیم؟ کی ما را شفاعت خواهد کرد؟ گفتم : شما برای چه شفاعت میخواهید؟
گفت به ما اجازه عبور نمیدهند. میگویند تا اینجا توانستید بیایید ولی برای رد شدن از اینجا به شفاعت احتیاج دارید...
✍ادامه دارد..
*کانال امام زمانی ام*
🆔 @Emamzamaniam313
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
⚠️نکته:
ذکر این نکته ضروری هست که شفاعت مخصوص قیامت کبری هست نه برزخ.اما بخاطر محتوای تربیتی و آموزنده بودنش،ناچار شدیم در این قسمت تحت عنوان مژده شفاعت به تحریر در بیاریم تا جلوه ی کوچکی از این مساله اعتقادی مهم را به نمایش در آورده باشیم.
♦️اجلاس سران اوپک دقایقی قبل با خاموش شدن دوربینها و خروج همه خبرنگاران از اتاق مذاکرات، پشت درهای بسته آغاز شد.
🆔 @Bisto30_IRIB
حس خاصی دارم مدام
توی فکر فیلم اصحاب کهف هستم زمانی که دین خدا عوض شده بود وعده ای شک کرده بودن ایمانها ضعیف شده بود
وباورها کمرنگ
خدا اصحاب کهف را بیدار کرد تا نشانه ای وآیتی شود برایشان
خدایا آیت ما را هم برسان دلتنگم
دعا کنید
خدایا آقامون وبرسون دوره بدی شده
امشب همگی برای تعجیل درفرجش هر تعداد که میتوانیم صلوات بفرستیم
اگه تونستین گروه های دیگه هم نشر بدین شاید خدا بواسطه برکت صلوات ظهور آقامون ونزدیک تر کنه
هدایت شده از شیهد مطهری
🌱🌱🌱
🅰 تا به امروز 1144 سال و 5 ماه و 21 روز از غیبت امام زمان (عج) گذشته است و جهان همچنان در انتظار اوست.
🌸 اللهم عجل لولیک الفرج 🌸
🆔 @asre_entezar
🔴ماموریت کثیف...
به نام خانواده به کام.....
در بین کسانی که برای مشاهده بازی ایران و اسپانیا وارد ورزشگاه آزادی شدند خانواده هم بود.اما با اندکی تامل این سئوال پیش می آید که مگر خانواده ها تلویزیون ندارند که باید از تلویزیون ورزشگاه آزادی استفاده کنند؟ اگر قرار است به اسم خانواده از صفحه نمایش، بازی را ببینیم این خانواده در منزل راحت تر است یا ورزشگاه؟
شاید طراحان مراسم، واژه خانواده را برای موجه نشان دادن اختلاط استفاده کردند و به مقصود هم رسیدند.
آنچه بیشتر به چشم می آمد-باعرض پوزش از معدود خانواده ها-بیشتر دوستی ها جنسیتی بود که پوستین خانواده پوشیده بودند تا از محیط موجه "حضور خانواده ها"بهره ببرند.خانم ابتکار هم نماینده ناظر دولت بود تا هم همراهی و تایید را نشان دهد هم روشنفکریش را ثابت کند.
در آنسوی ماجرا دوربین های بی بی سی در تمام دوران مسابقات ماموریت داشتند در خیابانهای روسیه بگردند تا خانمی ایرانی بدون حجاب و شلوارکی پیدا کنند و برای ایرانیان مخابره کنند که ببینید اینجا نه تنها می شود با اختلاط محض به ورزشگاه آمد بلکه می توان شلوار هم نپوشید و لابد بر این باورند که زنان ایرانی هم بهآن صحنه ها غبطه خوردند که توفیق جلوه گری و عریانی نیافتند
#عبدالله_گنجی
🔴به کمپین #بیداری_ملت بپیوندید👇
http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
هدایت شده از پایا
خدایا......
این دین توست که در غم نشسته
این دین توست که در خون نشسته
این قبور مقدس اولیای دین توست که
ویران شد😭
خدایااااااااااااااااااا
این زمین با خون شیعیانت رنگین شده
خدایا
شیعیان تو چه ظلمها که ندیدن از کجا بگم از ایران بگم که صدام چه ظلمهایی به ما نکرد ازلبنان بگم از سوریه یااز عراق اخ فلسطین 😭 فلسطین اسم تو قلبم آتش میزند... و اینک یمن.... یمن خون میباره💔
خدایااااااا
اینا شیعیان دین توان
خدایا من شاکیم
حدایا ماشاکیم از نبوداماممون 😭
خدایا
این چشمهای مومنان توست که در فراق ولی ات اشک می ریزد
خدایااااااااااااااااااا
این ولی توست که این صحنه هارا میبیند خون میگرید😭
🙏خدایارحم کن به حق محمد آل محمد
ولیت و مومنانت را نجات بده با فرج مولایمان ما خسته شدیم فرج مولایمان
رابرسان😔
👈همه باهم امشب ساعت 12 شب به احیای تخریب بقیع به سوگ مینشینم ازدل ناله سر میدهیم دعای فرج یک صدا باهم قرائت میکنیم باشد که درفرج مولا تاثیر گذار باشیم تا میتونید از دوستانتون بخواهید که امشب راس ساعت 12 دعای فرج قرائت کنند امشب از دست ندید این سند مظلومیت امامان و شیعیان که حتی به قبور هم رحم نکردن ویران کردن👉
👈عزیزان نکنه برای عزیـــــزفاطمه
(عج) کم بذاریم امشب همه باهم یک صدامیشیم🙏
اللهم بحق الزینب سلام الله علیه عجل
لولیک الفرج💔💔😭
💠 دعـــــــــــای فـــــــــــرج 💠
🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸
⚜اِلهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.⚜