eitaa logo
🌸جــــوانان ایرانـ🇮🇷ــے🌸
202 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
428 ویدیو
27 فایل
┄┅┄┅┄፨•.﷽.•፨┄┅┄┅┄ تأسیس‌کانال:97/5/17 |• #خوش‌امدےرفیق☺️•| |• #تودعوت‌شدهٔ‌شهدایے‌🥀•| . . ←بہ‌وقت‌شام‌مےتونست‌بہ‌وقت‌ تهران‌باشہ شرایــط : @sharait_j گوش جان☺️👇🏼 @bi_nam_neshan حرفتو ناشناس بزن🙂❤️ https://harfeto.timefriend.net/149743141
مشاهده در ایتا
دانلود
میگفت تو خیمه‌ها درسته همه اصحاب شهید شده بودن... ولی وقتی اباالفضل میچرخید تو خیمه خیالِ زنانِ حرم جمع میشد... میگفتن هنوز عباس هست... بگذریم...
رقیه وقتی سرشو میذاشت روی شونه های عمو اصلا یادش میرفت که وسطِ جنگن...✨ بگذریم...
میگفت دو تا نوع اجازه هست... یکی یکی فرقش چیه؟؟؟ فرقش اینه که اذن* یعنی آقا برم یا نه؟ بعد اگه گفت نه میگی چشم... ولی رخصت* یعنی آقا من باید برم...!!!🌱
فرقش اینه که عباس تو کربلا هفده بار اذن میدون گرفت... ولی وقتی رفت توی خیمه‌ی مشک ها دید دخترای اباعبدالله شکم هاشون رو گذاشتن روی رطوبت ماسه ها که عطششون کم بشه... از ابی‌عبدالله رخصت گرفت...
گفت آقا من دیگه باید برم...
گفت باشه پس شمشیرتو بده به من...!! این نیزه رو بگیر... نه برای جنگ، نه!!! واسه اینکه مشک رو گیر کنی به نیزه وقتی رسیدی به فرات... از روی اسب مشکتو پر کنی...
میگفت چهار هزار نفر خیمه رو سد کرده بودن...
هی میشکافت و میرفت جلو...
میگفت از روی اسب دشمنا رو با دست میگرفت بلند میکرد... پرتاب میکرد...
رسید به آب دستشو گذاشت تو آب...
یهو کشید بیرون...
گفت ای دست....!!! تو خیس بشی... دست بچه های ابی‌عبدالله خشک باشه...؟! حقته که قطع بشی...