🌺✨خشتي از طلا و خشتي از نقره✨🌺
✍🏻رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود:
وقتي مرا به معراج بردند، وارد بهشت شدم. در آنجا فرشتگاني ديدم كه با خشت طلا و خشت نقره ساختماني مي سازند ولي گاهي دست از كار مي كشند از فرشتگان پرسيدم: شما چرا گاهي كار مي كنيد و گاهي از كار دست مي كشيد؟ سبب چيست؟
✨پاسخ دادند: هر وقت مصالح ساختماني به ما برسد مشغول مي شويم و هرگاه نرسد از كار باز مي ايستيم.گفتم: مصالح ساختماني شما چيست؟
✨جواب دادند:
سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اكبر
✍🏻وقتي مؤمن اين ذكر را مي گويد ما ساختمان را مي سازيم. وقتي كه ساكت مي شود ما نيز دست از كار مي کنیم
📚بحار جلد ۷۳ صفحه صفحه ۲۴۶
📚بحار جلد ۱۸ صفحه ۲۹۲
📚بحار جلد ۹۳ صفحه ۸۳
➮ @ayatolahbahjat
[#جــــرعـہ_اے_از_نهــــجالبلاغــــہ🌱]
💠درود خدا بر او فرمود:
در فتنه ها
چونان شتر دوساله باش
نه پشتی دارد كه سواری دهد
و نه پستانی تا او را بدوشند.
#حکمت_۱
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
توضیح کوتاه حکمت :
❓چرا شتر دوساله ؟ چون شتر نر دو ساله نه کمر محکمی دارد تا کسی بتواند از او سواری بگیرد و نه سینه شیرده دارد تا او را بدوشند.
❓وظیفه ما در فتنه ها ؟ دفاع جانانه از حق در عین بصیرت و هشیاری است کلامی یا رفتاری از ما صادر نشود که باطل بتواند از آن به نفع خود و به ضرر حق،سوءاستفاده نماید.
👈این مطلب از مجموع محتوای حکمتهای15و18 به دست می آید.
❗️منظور از این مثال و وظیفه انسان در فتنه ها چیست؟
اصل فتنه، گریز ناپذیر است!
👈اولاً: باید توجه کرد در نهج البلاغه اصل فتنه در زندگی یک اصل گریز ناپذیر است .
طبق #حکمت93
👈ثانیاً: کسی از خدا نخواهد تا دچار فتنه و آزمایش نشود که این دنیا هیچگاه مستجاب نخواهد شد ، چون فتنه جز ضروریات زندگی انسانها و سنت های الهی است .و چیزی نیست که بشود از آن فرارکرد .
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
💠 پای درس امیرالمومنین(علیهالسلام)بنشینید
➮ @ayatolahbahjat
🌹آیتالله بهجت (ره):
اگر انسان در مواقع شدت و خطر در صحنههای گناه خدا را یاد کند و آن را بر فعل حرام ترجیح دهد و حلوای به این لذیذی را برای خدا ترک کند، خدا میداند که چه حلوایی نصیبش میشود! البته در اینگونه مواقع خطر، امکان سقوط است. خدا کند که ما واقع نشویم.
➮ @ayatolahbahjat
#اینگونه_بود ...
🔻کوتاهنوشتهای از سیره و سبک زندگانی آیتالله بهجت قدسسره:
همراه آقا میرفتیم درس.
چشمم افتاد به نعلینشان. قسمتی از کفهاش جدا شده بود.
میدانستم خودشان وقت نمیکنند. اهل زحمتدادن به دیگران هم نبودند؛ حتی به من که سالها در کنارشان بودم.
بعد از درس، به آقا گفتم: «کف نعلینتون جدا شده، اگه اجازه بدید، بدم درستش کنن.»
آقا سرش را بهطرف من چرخاند. با لبخند گفت: «خودم را هم بلدی درست کنی؟»
همیشه وقتی شوخی میکردند، میخندیدم. اینبار هم مثل همیشه؛ ولی یکدفعه دلم هُری پایین ریخت: «او با اینهمه عبادت و بندگی، هنوز هم بهفکر درستکردن خودش است، اما من...».
📚 )در خانه اگر کس است، ص١۶؛ بر اساس خاطرۀ یکی از شاگردان معظمله(
➮ @ayatolahbahjat
#حدیث_مهدوی💚
رسول خدا صلی الله علیه و آله میفرمایند:
مهدی از فرزندان من است، اسم او اسم من و کنیهاش کنیه من (ابوالقاسم) است. از نظر اخلاق شبیهترین مردم به من است. برای او غیبت و سیرتی است که در آن، بسیاری گمراه میشوند. آنگاه مثل شهاب ثاقب میآید و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد چنانکه پر از ظلم و ستم شده باشد.
📚 کمال الدین، شیخ صدوق، صفحه ۳۲۵
اَلـــلّهُمَّ ؏َجِلْ لــــِوَلیـــِکَـــ الْفـــَرَجْ
┄┅═✼✿✵💚✵✿✼┅┄
@hazrate_baran313
🌷 اثر دعای مادر 🌷
از ابوسعیدابوالخیر سوال کردند:این حسن شهرت را از کجا آوردی؟
او گفت شبی مادرم از من آب خواست،دقایقی طول کشید تا آب بیاورم؛وقتی به کنارش رفتم خواب اورا گرفته بود!
دلم نیامد که بیدارش کنم،بکنارش نشستم تا پگاه،مادر چشمانش را باز کرد و کاسه آب را در دستان من دید!!
پی به ماوقع برد.
گفت:((فرزندم امیدوارم نامت عالم گیر شود.))
داستانی بود کوتاه که به ارزش و اعتبار مقام مادر در پیشگاه حضرت دوست داشت!!!
بیاییم با بلند نکردن صدا و پشت گوش نیانداختن سخنان این موجود عزیز،او را از خود راضی کنیم!
که بدست آوردن دل والدین(مخصوصا مادر)و وجود دعای ایشان پشت سرهمه مان باعث سعادت و نیک بختیمان خواهد شد!
➮ @ayatolahbahjat
🔸به این سه حقیقت فکر کنیم!
1⃣اینکه خداوند بدون شک تمام
اعمالمون را می بیند
«إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِير»
2⃣اینکه همیشه، فرشتگانی مجاورمون
هستند که ثبت و ضبط می کنند
ریز و درشت خوب و بدمون رو؛
«رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُون»
3⃣اینکه اصلاً از کجا معلوم؛
شاید بیخ گوشمون نشسته باشد
جناب عزرائیل و صادر شده باشد
دستور رفتنمون رو !
«عَسى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُم»
💝الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ لْفَرَج💝
➮ @ayatolahbahjat
[#جــــرعـہ_اے_از_نهــــجالبلاغــــہ🌱]
#حکمت2 #نهج_البلاغه 📖
💠و درود خدا بر او فرمود:
آنكه جان را با طمع ورزی بپوشاند خود را پست كرده
و آنكه راز سختی های خود را آشكار سازد خود را خوار كرده
و آن كه زبان را بر خود حاكم كند، خود را بی ارزش كرده است.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
❓ منظور این حکمت ؟
در این حکمت حضرت ۳ عامل از عوامل ذلت انسان را بیان می فرمایند:
🔸۱. طمع
🔸۲. افشاء مشکلات خصوصی خود نزد دیگران
🔸۳. حاکمیت زبان بر شخص
🔴طمع کار برای رسیدن به مایه طمع خود به همگان رومیزند و از هر راهی برای تقاضا و رسیدن به مطامع خود تلاش می کند و چنین کسی نزد همه شخصیتی حقیر و پست خواهد داشت. ( #حکمت346)
🔴یکی از عوامل هیبت و حفظ ابهت فرد، خبردار نشدن مردم از مسایل خصوصی و شخصی است ( #حکمت224 ) و برعکس ابراز مشکلات مالی و خانوادگی و،.... پیش هر کس فرد را در نظر آنها زبون و خوار نشان می دهد.
🔴 فرد زیاده گو که کنترلی بر زبان خود ندارد، زیاد خطا می کند و کسی زیاد خطا کند، حیاءش کم می شود ) #حکمت349 ( زیرا مجبور به عذرخواهی زیاد میشوم و همین امر او رو را منظر مردم خوار می کند.
❗️منظور از "زبان را بر خود حاکم کند " بدون فکر سخن گفتن است !
❓یعنی حتی درد دل هم با کسی نکنیم؟
✳️بهترین وضعیت این است که انسان به درجه ای از ایمان وخودسازی برسد که جز برای خدا در موقعیت مناجات و دعا و درد دل نکند وحتی در آن موقعیت هم مثل اولیا دین و حضرت زهرا سلام الله علیها برای دیگران که به او بدی کردند دعاکند تا خدا آنها را هم از این خطا نجات بدهد.
🔴بله اگر انسان در مراتب پایین ایمان باشد که اکثر ما انسانها به هر حال ضعف ایمان داریم درد دل کردن در یک فضای خاص بدون اینکه ما را به غیبت و تهمت یا شکوایه از خدا مبتلا نکند اشکال ندارد.
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
💠 پای درس امیرالمومنین(علیهالسلام)بنشینید
➮ @ayatolahbahjat
﷽
✨آیت الله بهجت:💕
اگر سلاطین عالم می دانستند که انسان
ممکن است در حال عبادت چه لذت هایی ببرد✨
هیچ گاه دنبال این مسائل مادی نمی رفتند ...🍂
📚برگی از دفتر آفتاب
➮ @ayatolahbahjat
#اینگونه_بود ...
کوتاهنوشتهای از سیره و سبک زندگانی آیتالله بهجت قدسسره:
ایشان هر سال سر راه مشهد، به زیارت حضرت عبدالعظیم علیهالسلام میآمد.
برای استراحت و گرفتن وضو به خانۀ ما میآمدند؛
رسمشان این بود که برای همه اهل خانه هدیهای بیاورند.
یک سال نمیدانم چه شد که نماز ظهر و عصر را در حرم نخواندند. گفتند: در منزل نماز جماعت میخوانند.
وضو گرفتیم و پشت سر ایشان ایستادیم.
آقا شروع به نماز کرد، با آن حال همیشگیاش.
حین نماز، صدای قناریهایی که در خانه داشتیم، بلند شد،
اما از همیشه قشنگتر!
آنقدر زیبا که حضور قلبم در نماز را گرفت.
نماز که تمام شد، به کسی چیزی نگفتم.
با خودم گفتم: «شاید خیالات باشد؛
اگر هم خیالات نباشد، باز هم اتفاق مهمی نیفتاده!
قناریاند دیگر، آواز خواندند، فقط این بار زیباتر.»
سال بعد هم ایشان نماز را در خانۀ ما اقامه کرد؛ و باز هم قناریها همان آواز را خواندند.
این ماجرا چند سال تکرار شد، تا بالأخره من جرئت پیدا کردم و جریان را با کسانی که در آن نماز بودند، در میان گذاشتم.
با تعجب دیدم آنها هم گفتند: «بله، ما هم میشنویم. اما ترجیح دادیم به کسی نگوییم»؛
حتی یکی از آنها میگفت: «حس میکردم قناریها همراه با ما، در حال نمازند.»
و من دوسه سال است که دلم برای نماز خواندن قناریها تنگ شده...
)این بهشت، آن بهشت، ص٧۶و٧٧؛ بر اساس خاطرۀ حجتالاسلام و المسلمین منفرد(
➮ @ayatolahbahjat