💙🍃
🍃🍁
🌸 #دعای_روزهفدهم_ماه_مبارک_رمضان 🌸
〖 اللهمّ اهْدِنی فیهِ لِصالِحِ الأعْمالِ واقْـضِ لی فیهِ الحَوائِجَ والآمالِ یا من لا یَحْتاجُ الى التّفْسیر والسؤالِ یا عالِماً بما فی صُدورِ العالَمین صَلّ على محمّدٍ وآلهِ الطّاهِرین.〗
● خدایا راهنمائیم کن در آن به کارهاى شایسته واعمال نیک وبرآور برایم حاجتها وآرزوهایم اى که نیازى به سویت تفسیر وسؤال ندارد اى داناى به آنچه در سینه هاى جهانیان است درود فرست بر محمد وآل او پاکیزگان.●
➣ @Ganje_aarsh ❤️
🍃🍁
💙🍃
💙🍃
🍃🍁
#ختم_مجرب_براےهفت_نیت_وحاجت
✍به جهت هفت نیت ، جاه و بستن زبان و رفعت و قبول و عامه استجابت و گشایش کارهاو جهت دوستی خلایق این اوراد را بخواند . عدد کبیر 3336 بار است و عدد صغیر 66 بار است
⇦يس وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ
ص وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ
ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِيدِ
ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ⇨
💢نکته : اگر به عدد کبیر خونده بشود بهتر است ولی اگر وقت تنگ هست و یا شرایط اجازه نمی دهدمی توان به عدد صغیر خواند و همان تاثیر را دارد
📚 کونوز الاسرار ج 2 ص 25
➢ @ganje_aarsh ❤️
🍃🍁
💙🍃
💙🍃
🍃🍁
🔰نماز شب هجدهم ماه مبارڪ رمضان
✍ نماز شب هجدهم ماه مبارڪ رمضان
چهار رڪعت است (دو رکعتی)
↲ در هر رڪعت سوره حمد
↲و بيست و پنج مرتبہ سوره ےكوثر
📚 وسائل الشیعه، جلد ۵
🌺در صورت امڪان این نماز را انتشار دهید تا شما هم در ثوابش شریڪ باشید.
➢ @ganje_aarsh ❤️
🍃🍁
💙🍃
💙🍃
🍃🍁
🚩نماز و دعاهای هر شب ماه رمضان
☘هر که این دعا را بخواند در هر شب ماه رمضان آمرزیده شود گناهان چهل سال او:
اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَانَ الَّذِی أَنْزَلْتَ فِیهِ الْقُرْآنَ وَ افْتَرَضْتَ عَلَى عِبَادِکَ فِیهِ الصِّیَامَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنِی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرَامِ فِی َعامِی هَذَا وَ فِی کُلِّ عَامٍ وَ اغْفِرْ لِی تِلْکَ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ فَإِنَّهُ لا یَغْفِرُهَا غَیْرُکَ یَا رَحْمَانُ یَا عَلامُ .
☘در هر شب از شبهاى ماه رمضان بخواند:
أَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ أَنْ یَنْقَضِیَ عَنِّی شَهْرُ رَمَضَانَ أَوْ یَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَیْلَتِی هَذِهِ وَ لَکَ قِبَلِی تَبِعَةٌ أَوْ ذَنْبٌ تُعَذِّبُنِی عَلَیْهِ .
☘مستحب است در هر شب ماه رمضان دو رکعت نماز در هر رکعت حمد و توحید سه مرتبه و چون سلام داد بگوید:
سُبْحَانَ مَنْ هُوَ حَفِیظٌ لا یَغْفُلُ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ رَحِیمٌ لا یَعْجَلُ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ قَائِمٌ لا یَسْهُو سُبْحَانَ مَنْ هُوَ دَائِمٌ لا یَلْهُو
پس بگوید تسبیحات اربع را هفت مرتبه پس بگوید:
سُبْحَانَکَ سُبْحَانَکَ سُبْحَانَکَ یَا عَظِیمُ اغْفِرْ لِیَ الذَّنْبَ الْعَظِیمَ
پس ده مرتبه صلوات بفرستد بر پیغمبر و آل او علیهم السلام کسى که این دو رکعت نماز را بجا آورد بیامرزد حق تعالى از براى او هفتاد هزار گناه .
📚مفاتیح الجنان
#ادعیه_نماز_شبهای_ماه_رمضان
#ویژه_هرشب👆👆👆
➣ @Ganje_aarsh ❤️
🍃🍁
💙🍃
💙🍃
🍃🍁
#داستان_شب
📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی
📝نسل سوخته
#قسمت_ششم 📝(( نمک زخم ))
🌼🌸نیم ساعت بعد از زنگ کلاس رسیدم مدرسه ... ناظم با ناراحتی بهم نگاه کرد ...
- فضلی ... این چه ساعت مدرسه اومدنه؟ ... از تو بعیده ...
🌸🌼با شرمندگی سرم رو انداختم پایین ... چی می تونستم بگم؟ ... راستش رو می گفتم ... شخصیت پدرم خورد می شد ... دروغ می گفتم ... شخصیت خودم جلوی خدا ... جوابی جز سکوت نداشتم ...
🌼🌸چند دقیقه بهم نگاه کرد ...
- هر کی جای تو بود ... الان یه پس گردنی ازم خورده بود ... زود برو سر کلاست ...
برگه ورود به کلاس نوشت و داد دستم ...
- دیگه تاخیر نکنی ها ...
- چشم آقا ...
و دویدم سمت راه پله ها ...
🌼🌸اون روز توی مدرسه ... اصلا حالم دست خودم نبود ... با بداخلاقی ها و تندی های پدرم کنار اومده بودم ... دعوا و بدرفتاریش با مادرم و ما یک طرف ... این سوژه جدید رو باید چی کار می کردم؟ ...
🌼🌸مدرسه که تعطیل شد ... پدرم سر کوچه، توی ماشین منتظر بود ... سعید رو جلوی چشم من سوار کرد ... اما من...
وقتی رسیدم خونه ... پدر و سعید ... خیلی وقت بود رسیده بودن ... زنگ در رو که زدم ... مادرم با نگرانی اومد دم در ...
- تا حالا کجا بودی مهران؟ ... دلم هزار راه رفت ...
🌼🌸نمی دونستم باید چه جوابی بدم ... اصلا پدرم برای اینکه من همراهش نبودم ... چی گفته و چه بهانه ای آورده ... سرم رو انداختم پایین ...
- شرمنده ...
🌼🌸اومدم تو ... پدرم سر سفره نشسته بود ... سرش رو آورد بالا و نگاه معناداری بهم کرد ... به زحمت خودم رو کنترل کردم ...
🌸🌼- سلام بابا ... خسته نباشی ...
جواب سلامم رو نداد ... لباسم رو عوض کردم ... دستم رو شستم و نشستم سر سفره ... دوباره مادرم با نگرانی بهم نگاه کرد ...
🌼🌸- کجا بودی مهران؟ ... چرا با پدرت برنگشتی؟ ... از پدرت که هر چی می پرسم هیچی نمیگه ... فقط ساکت نگام می کنه ...
🌼🌸چند لحظه بهش نگاه کردم ... دل خودم بدجور سوخته بود ... اما چی می تونستم بگم؟ ... روی زخم دلش نمک بپاشم ... یا یه زخم به درد و غصه هاش اضافه کنم؟ ... از حالت فتح الفتوح کرده پدرم مطمئن بودم این تازه شروع ماجراست ... و از این به بعد باید خودم برم و برگردم ...
🌼🌸- خدایا ... مهم نیست سر من چی میاد ... خودت هوای دل مادرم رو داشته باش ...
.
✍ادامه دارد......
➣ @Ganje_aarsh ❤️
🍃🍁
💙🍃