خاطره ای ازبودن با شهید #شیرمحمد پاییز 1359
=======================
✅موضوع : مُن یا نیم مُن
—---------------—
تازه جنگ شروع بییبه و اُما منتظر بیم تا بَشیم آموزش وبعدشیج بَشیم جبهه
از اول مهر سال 59 تا 20 دیماه را با فول تایم با هم دَبیم
همیشه به هم گُتیم .
مُن .مُن بَزیین فایده نِداره
رو همین اصل به که تا بهم رِسیم سلا م واحوالپرسیمان
این به
یکیمان گُتیم مُن؟؟؟/
طرف مُقابل گت مُن بی مُن
تا یکروزی بَگُت مُن؟
بَگُتُم یک گرم کمتر
روزهای بعد گُتیم 10 گرم کمتر
تا 1سیرو 5 سیر
وتا یک کیلو
ولی نهایتا نیم مُنِشا کم هاکردیم تا بالاخره به جایی بَرِسیم
که تا یکیمان گُتیم مُن؟؟
دیگری جِواب داییم نیم مُن.
در این بحبوحه حضرت امام خدا رحمتش هاکونه.
بفرمایی //هی نگویید مَن .بگویید مکتب مَن
//////////////////
سوژه اصلی ایسا خَلق بییبه
تا یکیمان گُتیم مُن
دیگری در جواب که ..
نگویید مَن
مکتب مَن
««««««««««
یادش هماره سبز
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
ارسال: امیراسدالله کلانتری
کانال زادگاهم تویه دروار
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
کانال ' آداب و رسوم ییلاقات صددروازه ' در ایتا
@gooyesheyelaghatesaddarvaze
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
🌷
به یاد شهید #شیرمحمدرستمیان
کمتراز ۲۲ سال داشت که خبرشهادتش در جبهه جنگ مارا لرزاند.
او جوانی بی نظیر،بااخلاقی خوش،ورزیده،و به همه خصلت های نیکو آراسته بود.
بزرگترین ویژگی شهید تواضع و فروتنی او بود که در دیگران کمتر سراغ داریم،ازجمله
بنده حقیر.
امروز ۱۷ اسفند با گرامیداشت یاد و خاطرات این عزیز، که درچنین روزی بسان کبوتری خونین بال
ازجمع ما پرکشید و اشک و آه و حسرت را برای بستگان و دوستان به یادگار گذاشت. نیک دیدم
دلنوشته ای ناقابل برای دوست عزیزم تقدیم کنم.
بعد از شنیدن خبر شهادت این بزرگوار، آرامش و قرار از ما گرفته شده بود و آرزو میکردم که یکبار دیگر اورا ببینم.
تا اینکه در یک نیمه شب حدود ۱۰ روز بعد از شهادتش قبل از سال جدید،
درخوابی عمیق دیدم تویه دروار شبیه بندری زیباست که اطراف آن دریایی آرام و آبی با مناظری زیبا و دل انگیز است و من کنار درمانگاه باغستان شهید شیر محمد را دیدم که به سمت ما میآید. با اشتیاقی وصف ناشدنی به سویش دویدم که او را در آغوش بگیرم،گفت جلوتر نیا،
گفتم چرا؟ گفت اگر بیایی من میروم. از ترس رفتنش درجای خودمیخکوب شدم وگفتم خداروشکرپس دروغ بودخبر شهیدشدنت؟
گفت نه من شهیدشدم
گفتم پس توکه اینجایی
زنده ای،پیش ماهستی،
جواب دادمعنی شهادت مردن نیست،
سراپاگوش شده بودم به صحبتهایش،
گفتم اون دنیایی هست؟
بهشت وجهنم حقیقت داره؟
گفت صددرصد
لبخندی دلنشین برلب داشت
)اوهمیشه متبسم ونیک سیرت بود)
شروع به تعریف ازجایگاهش کردومن گریه میکردم که من هم باتومیایم
پاسخ دادفعلانه،گفتم چکارکنم که پیش توبیام؟گفت نمازت روبخون،
گفتم پس همه چی درسته؟
گفت شک نکن،
گفتم ازورزش چه خبر؟والیبال،پینگ پنگ؟
گفت همه چی روبراهست ،
)اون شهیدعزیزرقیب بسیارخوبی درهمه رشته های ورزشی بودودوستی بیمانند )
ارام ارام بسمتش میرفتم واوارامترپرمیکشید
وازمن دورمیشد،باگریه التماس میکردم نرو
واوبا همان لبخندپایان دیدارمان رااعلام میکرد،ازفرط شوق زیارتش ازخواب پریدم،
ساعت۲ونیم نیمه شب بود،بالش زیرسرم
ازاشک نیمه خیس بود،روحم ارام گرفته بود
وخرسند بودم ازدیدنش وغمگین ازنبودنش.
یادوخاطرهمه شهیدان راه میهن عزیزمان
ایران زنده وجاویدباد.
#کانال_زادگاهم_تویه_دروار
#سیدرحیم_سادات_حسینی
۱۷ اسفند۱۴۰۱
🌷
با شروع جنگ تحمیلی شیرمحمد دوره خدمت به نظام مقدس را در ارتش آغاز کرد. دوران آموزشی خود را در شهر بیرجند از توابع خراسان جنوبی گذراند. ادامه دوران سربازی را در اصفهان و از آنجا نیز در عملیات آزادسازی خرمشهر در میدان نبرد حضور یافت. هر روز آتش خشم دشمن این سرزمین شعلهورتر میشد اما در مقابل محبت عمیق جوانان ایران به اهل بیت(ع) و وطن با سلاحهایی از جنس تقوا و وطنخواهی به زمین خوردند.
سال شصتویک او دیگر خود پرتوی از انوار درخشان حقیقت سرخ انقلاب شده و رسالتش رنگ تازهای به خود گرفته بود. باید به سراغ کودکانی میرفت که نسل جدیدی از طایفه روشنی را میساختند.
پس از گذراندن دوره آموزشی دانشسرای تربیت معلم، قدم در راهی گذاشت که با هر کلامش شمعی از جنس حقیقت در دل کودکان روشن میکرد.
مهرماه سال شصتویک روستای دشتبو از توابع شهرستان دامغان -که در پنجکیلومتری تویه قرار داشت- میزبان معلمی جدید بود. شیرمحمد مسافت روستای خود تا دشتبو را هر روز با پای پیاده به عشق دیدن بچههای باصفای آنجا طی میکرد. دانشآموزان نیز برای رسیدن آقامعلم لحظهها را میشمردند تا دوباره با چهره خندانش آنان را بر خوان گسترده آگاهی بنشاند و جرعهای از چشمهسار علم خداوندی بر ذره ذره وجودشان لبریز کند.
سه ماه از روزگار درس و مدرسه میگذشت؛ اما روح بلندش در کالبدش آرام نداشت و دلش گلهمند از ماندن بود. اشکهایش همراه با نوای نیاش در خلوت دشت، زمانی که تنش را برای استراحت به سایه درخت میسپرد، مرهم زخمهای دل دردمندش بود. معلم روستای دشتبو در این سه ماه به دانشآموزان خود آموخته بود که نشانههای ایمان به خدا را در پاکیزگی جسم و نشاط و شادابی روح برای عبادت خداوند، با ورزش میتوان بهدست آورد. او در دیماه سال شصتودو به تمام بیقراریهایش پاسخ گفت و در بسیج روستا برای حضور مجدد در میدان نبرد ثبتنام کرد.
بیستوهشت روز بود که باغهای میوه تویه و دشتهای آرام و جاده خلوت دشتبو دلتنگ نوای نی شیرمحمد شده بودند.
هفدهم اسفندماه سال شصتودو پس از گذراندن دوازده ماه و بیستوسه روز، خیمه تدارکات گروهان با لبخندهای مسؤولش، شیرمحمد کمکم وداع میکرد و نامش در امتداد نام مجنونصفتانی نوشته میشد که در جزیره عاشقی گرد هم آمده بودند.
چه خوب! محمد نیز خودش را در آن پیدا کرده بود. عملیات خیبر و جزیره مجنون امنترین پناهگاه دلتنگیها و دردهای قلب مومن شیرمحمد شد. آرامشی که خداوند وعدهاش کرده بود. او حالا در صف آزمودهشدگان پیروز قرار گرفته بود. رسالتش را در مقام هدایتگری کامل کرد.
اولین شهید روستای تویه بود. امامزاده میرجبرئیل، میزبان جسم پاک و شمع وجود معلم شهید روستای دشتبو شد.
“راهش جاوید باد
🌹🌹🌹🌹🌹
ارسال :حسین رستمیان(فرزند مرحوم گلمحمد )
#کانال_زادگاهم_تویه_دروار
48.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷
📽گفتگو با #مادر گرامی شهید #شیرمحمد_رستمیان
نگاه آخرش دلم را لرزاند،
دانستم که دیگر باز نمیگردد...
🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷
#کانال_زادگاهم_تویه_دروار
3.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اولش منو یاد صورت جغد انداخت🦉
درسته؟😊
چه راحت می شه خلاقیت به خرج داد👌
#تزیین
11.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 امتحان وسط خیابون!
⭕️ از مردم پرسیدیم ببینیم میدونن ایران توی چی از خیلی از کشورها مثل آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه، ترکیه و... بهتره⁉️
جوابشو میدونی؟
هدایت شده از سخن منتخب
باز نشریات زنجیره ای سوزنشان روی یک چیز گیر کرد و آن هم سد زدایی!!
حالا فرض کنیم اروپا همه سدهایش را تخریب کرده و یا دارد تخریب می کند (که اصلا اینگونه نیست)
اولا اروپا شرایط محیطی و اقلیمی بسیار متفاوتی با ایران که سه چهارمش در شرایط خشکی است دارد.
دوم؛ اگر سد سازی نبود همین الان شرایط آب شرب و کشاورزی در چه وضعی بود؟! از حوادث آبی دولت روحانی هنوز یادمان نرفته. حالا اگر این وضعیت در تهران بود چه میشد؟!
سوم : آیا آنهایی که الان دلسوز محیط زیست شده اند می دانند معماری اروپایی و الگو گیری از آن ها باعث شده حتی در شهرهای مناطق خشک هم مردم به ایجاد استخر در منازل شخصی رو آورده اند ؟!
چرا یک نفر از این مثلاً دغدغه مندان یک خط برای چنین موضوعاتی نمی نویسد؟!
سدهای ساخته شده در حال پر کردن استخرهای تجملات هستند.
سدهای ساخته شده در حال جبران تجملات مصرف گرایانه هستند.
سدهای ساخته شده در حال جبران بد مصرفی های الگو برداری شده از غرب هستند.
سدها در حال تولید برقی هستند که قرار بود انرژی های نویی مثل هسته ای که با خاک یکسانش کردید تولیدش کنند.
سدها در حال شستن ماشین، شستن حیاط ، پر کردن استخرها، تولید محصولات آب بر فاقد اولویت، جایگزینی قنوات سنتی خشک شده به واسطه چاههای عمیق مدرن، هستند.
بله سدها اگر غیر اصولی ساخته شوند اصلا خوب نیست. اما قبل از این اگر راست می گویید به زندگی مصرف زده متمولین شمال شهر که کم هم نیستند بتازید.
اول شما از استخرهایتان بگذرید بعد ژست دوست دار محیط زیست بگیرید.
🆔️ @Montakhab_Sokhanraani سخن منتخب
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄