eitaa logo
۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
111 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
655 ویدیو
231 فایل
‌‌ ✨﷽✨‌ ‌‌‌📜از ازل خیالِ حوصله‌ی بحر می‌پزیم تا شعر بتراود؛ زندگی در جریان باشد و عشق بر لحظه ها چیره گردد. آری... شعر، نبض زندگی است. ‌ 🍃🌺🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹در مدارِ مهــر •ꕥ◍🦋◍‌‌ꕥ•  زهر كجا؟ جُعده كجا؟ او كجا؟     غير كجا و حرم هو كجا؟! قطره كجا راه به دريا برد؟         اسم كجا پى به مسمّى برد! هستىِ ظل، بسته به نورست نور        سايه كه بی نور ندارد ظهور چون كه ز دم غوطه به درياى فكر     تا به كف آرم دُرِ مضمـونِ بكر هاتفى از خلوت لاهـوتيان       آمـد و رو كـرد به ناسوتيان‏  گفت: خداوند عليم و غفور      كرد درين آينه، از بس ظهور  تاب نياورده و از پا نشست       آينه از فرط تجـلّى شكست! ذكـر ملَك شد پس از آن محن     يا حسن و يا حسن و يا حسن‏ «محمّدعلی مجاهدی(پروانه)» 『🏴 ‌‌‌•🖤𝐉𝐎𝐈𝐍⇣• -❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺‌‌‌•- ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال ادبیات آیینی ⇢‌‎‎‌‌https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
🖼 جهاد پیامبر اعظم 『🏴 ‌‌‌•🖤𝐉𝐎𝐈𝐍⇣• -❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺‌‌‌•- ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال ادبیات آیینی ⇢‌‎‎‌‌https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طبق گزارش سامانه های داده کاوی، برخی از اکانت های رباتی منافقین در توییتر از ۲۲ شهریور تا ۲ مهر بیش از ۱۴۰۰ توییت با هشتگ مهسا امینی منتشر کرده اند. فریب آمارهای توییتر که برای مرعوب ساختن ایرانیان و فریب غربی ها توسط ربات های فیک ساخته شده را نخوریم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رنجی که امام حسن(ع) از دوستان دیدند... ▪️امام خامنه ای: پیغمبر (ص) با همه‌ی رنجها و امیرمومنان(ع) با همه‌ی غمها و ائمه دیگر با همه‌ی ستمدیدگی‌ها هیچ کدام در وضعیت امام حسن(ع) قرار نگرفتند و این عظمت ایشان را نشان می‌دهد. زیرا آن دیگران ائمه هداه معصومین اگر از سوی دشمن رنج می‌دیدند، از سوی دوستان آن زخم را التیام می‌یافتند. امام حسن(ع) اینجور نبود؛ نزدیکترین یارانش به او می‌گفتند یا مذل المؤمنین. ۵۹/۵/۶ 『🏴 ‌‌‌•🖤𝐉𝐎𝐈𝐍⇣• -❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺‌‌‌•- ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال ادبیات آیینی ⇢‌‎‎‌‌https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
☕⃢🍩❀ ⃟ ⃟✍️در محضر بزرگان༺‌‌‌• عـلامـہ حســن‌زاده آملی: این قدر به زور و بازویتان متکی‌نباشید، رزق را باید از جــــای دیگــــر بدهنـــد. شما دائما اهل طهارت و پاڪی باشید، رزق‌تــان وسیـــع خــواهد شــد. 『🏴 ‌‌‌•🖤𝐉𝐎𝐈𝐍⇣• -❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺‌‌‌•- ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال ادبیات آیینی ⇢‌‎‎‌‌https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀حدیث روز‌‌ •ꕥ◍⃟‌‌◍‌‌ꕥ• ◼️امام علی علیه السلام هنگامى كه مى خواست رسول خدا صلی الله علیه وآله را به خاك بسپارد در كنار قبر آن حضرت چنين فرمود: 🕯صبر و شكيبايى زيباست ولى نه درباره تو و جزع و بى تابى زشت است، اما نه بر فراق تو. 🕯مصيبت وفات تو بسيار سنگين و هر مصيبتى پيش از تو و بعد از تو در برابر آن كوچك و حقير است. 📗حکمت۲۹۲، نهج البلاغه 『🏴 ‌‌‌•🖤𝐉𝐎𝐈𝐍⇣• -❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺‌‌‌•- ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال ادبیات آیینی ⇢‌‎‎‌‌https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه معرفت✓༺‌‌‌• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 پادشاهی پسری را به ادیبی داد و گفت: این فرزند توست، تربیتش همچنان کن که یکی از فرزندان خویش. ادیب خدمت کرد و متقبل شد و سالی چند بر او سعی کرد و به جایی نرسید و پسران ادیب در فضل و بلاغت منتهی شدند. ملک دانشمند را مؤاخذت کرد و معاتبت فرمود که وعده خلاف کردی و وفا به جا نیاوردی. گفت: بر رای خداوند روی زمین پوشیده نماند که تربیت یکسان است و طِباع مختلف. گرچه سیم و زر ز سنگ آید همی در همه سـنگی نباشد زر و سیم بر همـه عالم همی‌ تابد سهیل جایی انبان می کند جایی ادیم «گلستان سعدی» ‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه ی فرهنگ و هنر ‌‌‌「‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」 ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال ادبیات آیینی • ⇢‌‎‎‌‌「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini
❀ ⃟ ⃟ 📚معرفیِ کتابِ خوب✓༺‌‌‌• 🍃🍓⃢🍒🌸☕⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 📚 عنوان کتاب: کفش‌های سرگردان ✍️ نویسنده: سهیلا فرجام فر 🏡 ناشر: انتشارات سوره مهر 📖 صفحات: ۱۷۹ صفحه 📗 معرفی کوتاه کتاب کتاب خاطرات خودنگاشت بانویی آبادانى ‏است. پرستاری که سعی دارد با یادآورى دیده‌ها و شنیده‌هاى خود به ذکر وقایع نخستین سال‏ جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در شهرهاى مختلف بپردازد. 📖 قطعه‌ی کوتاه کتاب در بیابان تاریک از قطار پیاده شدیم. همگی وحشت‌زده، حالت گوش به زنگ به خودمان گرفتیم. هیچ کس نمی‌دانست که چه شده و چه اتفاقی می‌خواهد بیفتد؟ همین طور که از سرما می‌لرزیدم، با بقیه روی زمین دراز کشیدیم. باد سردی از یقه لباسم داخل می‌شد، دور کمرم می‌پیچید و امانم را می‌برید. همیشه از سرما بیزار بودم. صورتم داغ شده بود. قلبم آن قدر تند می‌زد که انگار می‌خواست از سینه‌ام بیرون بزند. زیر لب شروع به فرستادن صلوات کردم. چند تا ترکش از بالای سرمان رد شد. دود و غبار حاصل از آن در فضا پخش شده بود. صدای آتش ضد هوایی، آن قدر وحشتناک بود که حتی صدای همکار بغل‌دستی‌ام را نمی‌شنیدم. دلم نمی‌خواست در این بیابان بمیرم... 『🌷 ‌‌‌•💌𝐉𝐎𝐈𝐍⇣• -❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺‌‌‌•- ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال ادبیات آیینی ⇢‌‎‎‌‌https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』