☕⃢🍩❀ ⃟ ⃟✍️در محضر بزرگان༺•
عـلامـہ حســنزاده آملی:
این قدر به زور و بازویتان متکینباشید،
رزق را باید از جــــای دیگــــر بدهنـــد.
شما دائما اهل طهارت و پاڪی باشید،
رزقتــان وسیـــع خــواهد شــد.
『🏴
•🖤𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•
-❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺•-
•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه ادبیات آیینی
⇢https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
#رزق
#چراغ_راه
☀حدیث روز •ꕥ◍⃟◍ꕥ•
◼️امام علی علیه السلام هنگامى كه مى خواست رسول خدا صلی الله علیه وآله را به خاك بسپارد در كنار قبر آن حضرت چنين فرمود:
🕯صبر و شكيبايى زيباست ولى نه درباره تو و جزع و بى تابى زشت است، اما نه بر فراق تو.
🕯مصيبت وفات تو بسيار سنگين و هر مصيبتى پيش از تو و بعد از تو در برابر آن كوچك و حقير است.
📗حکمت۲۹۲، نهج البلاغه
『🏴
•🖤𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•
-❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺•-
•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه ادبیات آیینی
⇢https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
#رحلت_پیامبر_اکرم
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه معرفت✓༺•
🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃
پادشاهی پسری را به ادیبی داد و گفت: این فرزند توست، تربیتش همچنان کن که یکی از فرزندان خویش.
ادیب خدمت کرد و متقبل شد و سالی چند بر او سعی کرد و به جایی نرسید و پسران ادیب در فضل و بلاغت منتهی شدند.
ملک دانشمند را مؤاخذت کرد و معاتبت فرمود که وعده خلاف کردی و وفا به جا نیاوردی.
گفت: بر رای خداوند روی زمین پوشیده نماند که تربیت یکسان است و طِباع مختلف.
گرچه سیم و زر ز سنگ آید همی
در همه سـنگی نباشد زر و سیم
بر همـه عالم همی تابد سهیل
جایی انبان می کند جایی ادیم
«گلستان سعدی»
ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ
🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه ی فرهنگ و هنر
「•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」
•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه ادبیات آیینی •
⇢「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini 」
#سعدی
#حکمت
❀ ⃟ ⃟ 📚معرفیِ کتابِ خوب✓༺•
🍃🍓⃢🍒🌸☕⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃
📚 عنوان کتاب: کفشهای سرگردان
✍️ نویسنده: سهیلا فرجام فر
🏡 ناشر: انتشارات سوره مهر
📖 صفحات: ۱۷۹ صفحه
📗 معرفی کوتاه کتاب
کتاب خاطرات خودنگاشت بانویی آبادانى است. پرستاری که سعی دارد با یادآورى دیدهها و شنیدههاى خود به ذکر وقایع نخستین سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در شهرهاى مختلف بپردازد.
📖 قطعهی کوتاه کتاب
در بیابان تاریک از قطار پیاده شدیم. همگی وحشتزده، حالت گوش به زنگ به خودمان گرفتیم. هیچ کس نمیدانست که چه شده و چه اتفاقی میخواهد بیفتد؟ همین طور که از سرما میلرزیدم، با بقیه روی زمین دراز کشیدیم. باد سردی از یقه لباسم داخل میشد، دور کمرم میپیچید و امانم را میبرید. همیشه از سرما بیزار بودم. صورتم داغ شده بود. قلبم آن قدر تند میزد که انگار میخواست از سینهام بیرون بزند. زیر لب شروع به فرستادن صلوات کردم. چند تا ترکش از بالای سرمان رد شد. دود و غبار حاصل از آن در فضا پخش شده بود. صدای آتش ضد هوایی، آن قدر وحشتناک بود که حتی صدای همکار بغلدستیام را نمیشنیدم. دلم نمیخواست در این بیابان بمیرم...
『🌷
•💌𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•
-❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺•-
•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه ادبیات آیینی
⇢https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
#فرهنگ
#کتاب_بخوانیم
•✦🔷🔶🔹🦋🔹🔶🔷✦•
❀ ⃟ ⃟ ۞سیر در یک آیه۞༺•
خدا را بخوان تا اجابتت کند
چرا که بین دعا و استجابت
هیچ فاصلهای نیست...
📖سوره غافر، آیه ۶۰
『🏴
•🖤𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•
-❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺•-
•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه ادبیات آیینی
⇢https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
#قرآن
#آیه_نگار
زن در اسلام:
زنده ؛
سازنده ؛
و رزمنده است ؛
بہ شرطی کہ لباس رزمش،
لباس عفتش باشد..:)♥️
#شهیدبهشتے ✨
#حجاب
🌹در مدارِ مهــر •ꕥ◍🦋◍ꕥ•
باید غبار صحن تو را طوطیا کنند
«آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند»
هو هویباد نیستکهپیچیده در رواق
خیـل مـلائـکند رضـا یا رضـا کنند
بازار عاشـقان تو از بس شلوغ شد
ما شاعرت شدیم که ما را سوا کنند
«هرگزنمیردآنکهدلش»جَلدمشهداست
حتی اگـر که بال و پرش را جدا کنند
هرکسبهمشهدآمدوحاجتگرفتورفت
او را به درد کرب و بلا مبتلا کنند
دردیعظیموسخت کهآن درد را فقط
با یک نگاه گوشه ی چشمت دوا کنند
از آن حریم قدسـی ات آقای مهربان
«آیاشودکهگوشهیچشمیبه ما کنند»
✍️سید حسن رستگار
『🏴
•🖤𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•
-❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺•-
•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه ادبیات آیینی
⇢https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
#شهادت_امام_رضا