eitaa logo
۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
110 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
655 ویدیو
231 فایل
‌‌ ✨﷽✨‌ ‌‌‌📜از ازل خیالِ حوصله‌ی بحر می‌پزیم تا شعر بتراود؛ زندگی در جریان باشد و عشق بر لحظه ها چیره گردد. آری... شعر، نبض زندگی است. ‌ 🍃🌺🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
❀ ⃟ ⃟ ۞سیر در یک آیه۞༺‌‌‌• و اگر (خداوند) اراده خیری برای تو کند، هیچ کس مانع فضل او نخواهد شد... سوره_یونس | آیه ۱۰۷ 『🦋 ‌‌‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣• -❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺‌‌‌•- ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال ادبیات آیینی ⇢‌‎‎‌‌https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
☀حدیث روز‌‌ •ꕥ◍⃟‌‌◍‌‌ꕥ• امام جواد (علیه السلام): اگر آسمانها و زمین بر شخصی بسته باشد ولی تقوای الهی پیشه کند، خداوند گشایشی از آنها برایش قرار می‌دهد. 📚 الفصول‌المهمه ص۲۸۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
احترام به مومن، از احترام کعبه هم بالاتر است.
‹💖📓›❀ ⃟ ⃟ شعر و حکمت༺‌‌‌• چون حاصل عمر تو فریبی و دمی است زو داد مـکن گرت به هـر دم ستمی است مغـرور مـشو به خود که اصل من و تو گـردی و شـراری و نسـیمی و نمی است «ابوسعید ابوالخیر» 『シ ~🦋𝓙𝓸𝓲𝓷↷ -❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺‌‌‌•- ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال ادبیات آیینی ⇢‌‎‎‌‌https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❀ ⃟ ⃟ ۞سیر در یک آیه۞༺‌‌‌• ❤️ آگاه باشید، مالی که به دست آورده‌اید باعث جاودانگی شما نمی‌شود. 📖 سوره همزه، آیات ۲-۳
‌شهـره نگارم ز تو عیش و قـرارم ز تو جانِ بهارم ز تو رســم خزانـم مده シ ~🦋𝓙𝓸𝓲𝓷↷ -❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺‌‌‌•- @Gharargahe_adabiyate_aini❀』
‹💖📓›❀ ⃟ ⃟ شعر و حکمت༺‌‌‌• گفت با زنجـیر، در زندان شـبی دیوانه‌ای عاقلان پیداست، کز دیوانگان ترسیده‌اند من بدین زنجیر ارزیدم که بستندم به پای کاش‌می‌پرسیدکس،کایشان به‌چندارزیده‌اند دوش سنگی چند پنهان کردم اندر آستین ای عجب! آن سنگها را هم ز من دزدیده‌اند سنگ می‌دزدند از دیوانه با این عقل و رای مبحـث فهمیدنی ها را چنین فهـمیده‌اند عاقلان با این کیاست، عقل دوراندیش را در ترازوی چو مـن دیوانه‌ای سنجیده‌اند از برای دیدن مـن ، بارهـا گشـتند جـمـع عاقلند آری، چو من دیوانه کمتر دیده‌اند جمله را دیوانه نامیدم، چو بگشودند در گر بدست، ایشان بدین نامم چرا نامیده‌اند کرده‌اند از بیهشی بر خواندن من خنده‌ها خویشتن در هر مکان و هر گذر رقصیده‌اند من یکی آئینه‌ام کاندر من این دیوانگان خویشتن را دیده و بر خویشتن خندیده‌اند آب صاف از جوی نوشیدم، مرا خواندند پست گر چه خود، خون یتیم و پیرزن نوشیده‌اند خالی از عقلند، سرهائی که سنگ ما شکست این گناه از سنگ بود، از من چرا رنجیده‌اند به که از مـن باز بسـتانند و زحمـت کم کنند غیر ازین زنجیر، گر چیزی به‌من بخشیده‌اند سنگ در دامن نِهـندم تا در اندازم به خلق ریسمان خویش را با دست من تابیده‌اند هیچ پرسش را نخواهم گفت زین‌ساعت جواب زانکه از من خیره و بیهوده، بس پرسیده‌اند چوب دستی را نهـفتم دوش زیر بوریا از سحر تا شامگاهان، از پیش گردیده‌اند ما نمی‌پوشیم عیب خویش، اما دیگران عیبها دارند و از ما جمله را پوشیده‌اند ننگها دیدیم اندر دفتر و طومـارشـان دفتر و طومار ما را، زان سبب پیچیده‌اند ما سبکساریم، از لغزیدن ما چاره نیست عاقلان با این گرانسنگی، چرا لغزیده‌اند «پروین اعتصامی» 『🦋 ‌‌‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣• -❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺‌‌‌•- ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال ادبیات آیینی ⇢‌‎‎‌‌https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』