61.Saff.06.mp3
3.53M
#حاضرید_چند_دقیقه_حرف_خدا_رو_بشنویم؟!😍
بشارت حضرت عیسی به ظهور پيامبر(ص)
وَإِذْ قَالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ یَابَنِی إِسْرَآءِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُم مُّصَدِّقاً لِّمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتِی مِن بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَآءَهُم بِالْبَیِّنَاتِ قَالُواْ هَذَا سِحْرٌ مُّبِینٌ
"و آنگاه که عیسی پسر مریم به بنی اسرائیل گفت: همانا من فرستاده خدا به سوی شما هستم و توراتی را که پیش از من بوده است، تصدیق می کنم و نسبت به پیامبری که بعد از من خواهد آمد و نامش احمد است، مژده می دهم. پس چون معجزات روشنی برای آنان آورد، گفتند: این جادویی آشکار است. "
🔰جزء ۲۸ سوره صف آیه ۶
#تفسیر
#قطعه_ای_از_بهشت
#قرارگاه_منتظران
@gharargahemontazaran
🌹#من_زنده_ام 🌹
#قسمت_بیست_و_دوم
کریم و رحمان می خواستند جای خالی آقا را پر کنند و خودشان یک پا آقا شده بودند. من هم دیگر آن دختربچه ی شاد قبلی نبودم. لبخند می زدم اما لبخندم آنقدر کمرنگ بود که بیشتر به گریه شبیه بود جای خالی آقا آنقدر خانه را بی رمق کرده بود که همه ی برادرهای بزرگ تر بعد از مدرسه چند ساعتی در نانوایی یا بقالی پادویی میکردند و یکی دو تومانی به خانه می آوردند و سفره هنوز به برکت بازوی آنها باز و بسته میشد. حالا دیگر آنها هم نان آورخانه بودند؛ خانه ای که تا دیروز آقا تنها نان آور آن بود و دائماً در حال بنایی و جوشکاری و رنگ کاری بود و در اوقات استراحتش به هر هنری مشغول می شد. برای کمک خرج خانه دفترهای مشق و تمرین حساب و هندسه را برای ما با برگهای باطله ی شرکت نفت می دوخت و جلد می کرد. اول زمستان همه ی بافتنیها را میشکافت و شال و کلاه و ژاکت جدید می بافت همکلاسی هایم باور نمی کردند شال و کلاه و ژاکتم را آقا با سیم دوچرخه های اسقاطی پسرها و به صورت هشت میل برایم می بافد. گلهای باغچه مان رنگ خود را از دست داده بودند. به چشم من دنیا کمرنگ شده بود هر کس که میآمد میگفت دست مشدی به گلها می نشسته و الان که نیست گلها پژمرده اند گاهی با گل و مرغ و خروس های خانه حرف میزدم؛ انگار حتی گلهای باغچه و مرغ و خروس ها هم احساس کرده بودند که آقا دیگر نیست. همیشه پشت پای مرغ کاکلی ده دوازده تا جوجه در حال دویدن بود. او نمی گذاشت یک دانه برنج در راه آب برود. با وجود ده تا بچه ته سینی هیچ وقت چیزی نمی ماند و آقا با آشغال سبزی به مرغ و خروسها آب و دانه می داد. هر شب جمعه برای پدر و مادر و رفتگان خاک به اهل مسجد خیرات میداد. هر صبح جمعه کاچی سید عباسش به راه بود و چند شاخه شمع روشن می کرد و در طول هفته روزی نبود که یک بشقاب غذا برای همسایه به نیت به جا آوردن حق همسایه گری و رد مظلمه از خانه بیرون نرود.
#بانوان_بهشتی
━━━━⊱♦️⊰━━━━
🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍
🌺جهت عضویت کلیک کنید👇
قرارگاه منتظران
@gharargahemontazeran
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
🌺🍃
🍃
مهربان پروردگارم ...
خدای مهربانم
در این صبح زیبای یکشنبه
آرامش، شادمانی، امنیت
عشق، محبت و برکت را
به عزیزان و دوستانم هدیه بفرما
#بحقمولاناامیرالمومنین
#ومولاتنافاطمهالزهرا
خـدایـا ...
سایه حضورت را
بر سر دوستان و خانـواده ام قرارده💕
و آنها را غـرق در خوشبختی کن
آمیـــن یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام
ای صاحب جلال و بزرگواری
🍃
🌺🍃
━━━━⊱♦️⊰━━━━
🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍
🌺جهت عضویت کلیک کنید👇
قرارگاه منتظران
@gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁🍂
🍂
و این زیباترین
فصل خدا در راه است
پاییز فصلی است
که به ما نشان میدهد
تغییر همیشه زیباست ...
امیدواریم
زیباترین پاییز عمرتان را
پیش رو داشته باشید ...
#حال_خوب
🍂
🍁🍂
━━━━⊱♦️⊰━━━━
🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍
🌺جهت عضویت کلیک کنید👇
قرارگاه منتظران
@gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوب بالاخره سال تحصیلی جدید اومد و رییس جمهور مون هم زنگ سال جدید رو به صدا درآورد😍
نکته مهمش اینه که یه فرزند شهید همراه رییس جمهور اینکار و کرده☺️
سر فراز باشی ایران من💪🥳
سال تحصیلی جدید مبارک🤩
#سلام_به_آینده
#ماه_مدرسه
#پزشکیان
━━━━⊱♦️⊰━━━━
🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍
🌺جهت عضویت کلیک کنید👇
قرارگاه منتظران
@gharargahemontazeran
5.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطره حضرت آقا را از روز اولی که به مدرسه رفتند.
#مدرسه
┄┄┄┅═✾•🍃•✾═┅┄┄┄┄
━━━━⊱♦️⊰━━━━
🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍
🌺جهت عضویت کلیک کنید👇
قرارگاه منتظران
@gharargahemontazeran