eitaa logo
قرارگاه منتظران
469 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
3هزار ویدیو
71 فایل
موکب قرارگاه منتظران (جمعی از خادمان صحن حضرت زهرا سلام الله علیها) که هرساله اربعین در نجف اشرف خدمت می‌کنند.😍 شمارا باحال وهوای آن بهشت برین وفعالیت هاو خدماتشان در ایران آشنا می‌کنند. ارتباط با ما جهت شنیدن نظرات شما 😇 @fadaye_hosein
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زندگی حاصل انتخاب‌های شماست! اگر زندگی‌تان را دوست ندارید زمان آن است که شروع به انتخاب های بهتری نمایید. https://eitaa.com/joinchat/2108620998C93025cb80f
چیزی که امام حسن(علیه سلام) را شکست دادنبــود تحــلیل سیــاسی در مــردم بــود. یک شایعه دشمن می انداخت، همه آن راقبول می‌کردند! به قرارگاه منتظران بپیوندید @gharargahemontazeran
حضرت زهرا سلام الله علیها : ❀⫷ زن در قبال رعايت حجاب، علاوه بر اعلام عفت خود، عفت جامعه را نيز تضمين می كند ⫸❀ به قرارگاه منتظران بپیوندید 👇 @gharargahemontazeran
؛ ‌زن، یکتا موجودی‌ست که می تواند از دامنِ خود افرادی به جامعه بدهد که از برکات‌شان یك جامعه نه، بلکه جوامع به ‌استقامت و ارزش‌ِ والای انسانی کشیده شوند. @gharargahemontazeran - « سیّد روح‌الله خمینی »
🔺استعمار انگلیس هنوز زنده است! ماجرای پنج گل از شش گل 🥀 عضو شوید👇 💠@dokhtaranehajqasem81
✫⇠ ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢سیلی درمانی ♻️هفته های اولی بود که من در آسایشگاه ۵ از بند دو قرار داشتم و بعضی روزها میومدن و می گفتن کسایی که زخمی اند بلند بشن. سهمیه فقط دو نفر برای هر آسایشگاه بود. زخمام عفونت کرده بود و خصوصا انگشت سبابه پای چپم که دو تکه شده بود و بشدت ورم کرده و سیاه شده بود، ولی در عین حال چون زخمیهای بدحالتر از من زیاد بود بلند نمیشدم و ترجیح می دادیم کسانی که بیشتر در معرض خطرند رو ببرن و  پانسمان کنن. تا اینکه بشدت احساس خطر کردم و اوضاعم حتی برای بعضی از نگهبانای عراقی هم رقت انگیز شده بود. 💥بعد از چند هفته، یه روز اومدن برای بردن دو نفر به بهداری. به خودم اجازه دادم که بلند شم و برای اولین بار پانسمان بشم. یه نگهبان قوی هیکل و سیاه چهره همراه بهیار بود. از قبل با ارشد آسایشگاه هماهنگ کرده بودم که امروز من برم. وقتی اومدن منم بلند شدم. نگهبان با اشاره گفت که چته و منم زخم رو نشون دادم که وضع فجیعی پیدا کرده بود. نگاهی به من کرد و گفت تَعال. خوشحال شدم که بالاخره بعد از مدتها زخمم ضد عفونی میشه و پانسمان میکنن ، اما تا نزدیک شدم آنچنان با سیلی به صورتم کوبید که بی اختیار از پشت به زمین افتادم و سرم گیج رفت و تازه متوجه شدم که از نظر اونا اینجور زخما ارزش پانسمان نداره و من خیلی پرتوقع بودم که بلند شدم. هیچی دیگه، با صورت کبود و سر گیج رفته برگشتم سر جام. ⚡دو ماهی گرفتار این مسئله بودم تا اینکه بالاخره یه روز نوبت به من رسید و منو برای معالجه به بهداری بردن. خوشحال بودم که حداقل آرزو به دل نموندم و پام به بهداری وا شد. بعد از یه معاینه مختصر، یکی از بهیارها اشاره کرد و قاشقک طبی رو آوردن. بی انصافا هر کسی رو که اونجا می بردن اونم بعد از هفت خان رستمی که باید طی میکرد و ماها منتظر می موند ، بدون استفاده از هر گونه داروی بی حسی به جونش میفتادن و زخمهای عفونی شده رو با قاشقک می تراشیدند. در کمال بی رحمی با قاشقک تیغ دار ابتدا زخمای روی ساق پام و بعد انگشتم رو تراشید و اون روز شکنجه ای شدم که برای همیشه فکر و خیال رفتن به بهداری رو از سرم بیرون کردم. خون از زخمام فواره میزد و هر چه التماس میکردم که تمومش کنه و منو به حال خودم رها کنه فایده ای نداشت. 📍نمیدونم از روی دلسوزی اینکارو می کرد و واقعا امکانات نداشت یا از این کار لذت میبرد و به بهانه معالجه، اسرا رو شکنجه میکرد!، اما به هر حال اون معالجه که البته هیچ نتیجه ای هم برام نداشت برام بسیار زجرآور تموم شد و نهایتا مقداری ساولون رو زخمها ریخت و باندپیچی کرد و لنگان لنگان و به شدت پشیمون به آسایشگاه برگشتم. @gharargahemontazeran
زیر لب با یا غفور یا رحیم باز بسم الله الرحمن الرحیم می پرم از ذهن شیطان الرجیم باز بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد دل می کنم از غیر او دل می نهم در بند او دور از چشمان خناس جحیم باز بسم الله الرحمن الرحیم 👇👇👇 @Gharargahemontazeran