eitaa logo
دانلود
کودکانه شعر 🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 وقتی می گیم " بسم الله " یعنی " به نام خدا " خدای مهربونی که آفریده ما را هر چیزی که تو دنیاست نشونه ای از خداست واسه همینه دنیا این قدر قشنگ و زیباست خورشید و ماه تابون نعمت های فراوون خداست که آفریده پدر ، مادر برامون چون که خدای بزرگ " بخشنده " هست و " رحمان " خدای ما " رحیمه " با همه کس مهربان ما بچه ها همیشه هستیم به یاد خدا وقت شروع هر کار ما هم میگیم بسم الله ✨شاعر : تمنا رستگار 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
16.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📻 قسمت پنجم ‌ 🔸این قسمت عزیز جون به آقا صولت سپرده تا برای یه جوون به اسم قاسم کار دست و پا کنن، قاسم قصه‌ای داره که خاطرش هم برای مادربزرگ و هم برای عموش سید حسین خیلی عزیزه... نویسنده: حامد عسکری 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
قهرمانان کربلا . مسلم.mp3.mp3
11.36M
📗کتاب صوتی قسمت 2️⃣ ☘️مسلم یار گوش به فرمان حسین 🎤با صدای ✅رده سنی 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
وای که چقدر خوشحالم امروز نقاشی دارم😊 مداد زرد و قرمز صورتی سبز و بنفش ویک مداد آبی ای وای ، راستی آبی ندارم🙁🤭 دیروز به دوستم دادم ازم گرفت، مداد آبی ام رو 😕 پس هم نداد،گرفت اون دفترم رو منم نشد بگم آخه روم نشد امروز بهم گفت: رفیق پول داری؟😅 بده پولت رو هم ،اگر دوست داری😁 منم که روم نشد ،گفتم بفرما اینکه که نداره ،قابل شما را😥 معلمم که دیده بود، ماهارو صدایی زد ،بیا میگم شما رو چرا مداد رنگی ، چرا دفتر کتابت🧐 همش باشه و باشه که او هم کرده عادت تو باید یاد بگیری،که« نه »هم جایی دارد🙅‍♂ که گر عاقل تو باشی میداند 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
مادر👩 مادرِ من نمونست کنار من تو خونست تو درس و مشق و دیکته هرچی معلم گفته به من یاد میده هر روز مادرِ خوب و دلسوز پدر میگه همیشه مادر جاش تو بهشته پدر👨 پدرم مهربونه قدرِ مارو میدونه سعی می کنه همیشه تا چیزی کم نباشه خیلی مارو دوست داره تنهامون نمیزاره مادر همیشه میگه پدر نور و امیده 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
من امام سجاد (ع) را دوست دارم_صدای کل کتاب_376287-mc.mp3
9.62M
🖤من امام سجاد (ع) را دوست دارم 🍃قالب کتاب: گویا روایی 🍂راوی: عذرا وکیلی 🔹نویسنده اثر مرجع: غلامرضا حیدری ابهری 🖤امام سجاد (ع) مهربان و دلسوز بود. امام سجاد (ع) پس از حادثه عاشورا با زنان و بچه های خانواده همراه شد و از آنان حمایت کرد. ایشان به هرجا که میرسیدند حادثه عاشورا را حکایت میکردند و از مردانگی پدر گرامیشان امام حسین (ع)، سخن می گفتند. 👆بهتره ادامه داستان را خودتان بشنوید 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
🔸️ شعر ﴿ترکیب رنگ‌ها_________________________ 🌸قرمز و زرد و آبی 🔴 🟡 🔵 🌱هستن سه رنگِ اصلی _________________________ 🌸باهم که ترکیب بشن 🌱داریم سه رنگِ فرعی 🟠 🟢 🟣 __________________________ 🌸قرمز با زرد چی می‌شه؟ 🔴 🟡 🌱رنگِ نارنجی می‌شه 🟠 🟧 __________________________ 🌸زرد با آبی چی می‌شه؟ 🟡 🔵 🌱 سبزِ قشنگی می‌شه 🟢 🟩 __________________________ 🌸قرمز با رنگِ آبی 🔴 🔵 🌱بنفش میشه حسابی 🟣 🟪 __________________________ 🌸ترکیبایِ این سه رنگ 🍃بلد شدیم ما قشنگ 🔴🟡 🔴🔵 🟡🔵 🟠 🟣 🟢 __________________________ 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
🌸قصه حرف زشت یک روز بعد از ظهر خواهر خرسو به خرسک زنگ زد و از او دعوت کرد تا با هم بازی کنند خرسو گفت : « عروسک هایت را هم با خودت بیاور تا بازی کنیم. بعد هم با هم فیلم تماشا می کنیم. » خرسک از مامانش اجازه گرفت و عروسک هایش را در کالسکه بچه گذاشت و با عجله به سمت خاله خرسو راه افتاد. خرسو دم در منتظر او بود. آخرین باری که خرسک به خانه خرسو آمد ، با هم مامان بازی کردند. این دفعه هم دنباله همان بازی را ادامه دادند. بعد از کلی مامان بازی و سر و صدا از مامان خرسو اجازه گرفتند که تا فیلم تماشا کنند. خرسو گفت: « نگاه کن این فیلم را برادرم کرایه کرده. بیا تماشا کنیم. » خرسک گفت : « باشه. » اسم فیلم مشکلات در مدرسه خرس ها بود و برای آدم بزرگ ها ساخته شده بود. فیلم درباره نوجوانان و مدرسه بود. خرسک چیزی از فیلم نفهمید. بچه هایی که در فیلم بازی می کردند ، از دست هم عصبانی و ناراحت می شدند ولی خرسک نمی دانست چرا ! آن ها سر به سر هم می گذاشتند و لباس های همدیگر را مسخره می کردند. آن ها حرف هایی می زدند که خرسک نمی فهمید. وقتی عصبانی یا ناراحت می شدند چیزهایی می گفتند که خرسک تا حالا نشنیده بود. او فکر کرد این حرف ها چیزی شبیه « مزخرف ! » یا « لعنتی ! » اما به زبان آدم بزرگ هاست. یکی ، دو تای آن ها را با خودش تکرار کرد. به نظرش خیلی جالب بودند. بعد از فیلم خرسک و خرسو کمی دیگر با هم بازی کردند و بعد خرسک به خانه آمد. سر میز شام خرسک فیلم را برای بابا ، خرسه ، مامان و برادر خرسی تعریف کرد و گفت که چطور بچه ها در مدرسه عصبانی یا ناراحت می شدند و سر به سر هم می گذاشتند و لباس های هم دیگر را مسخره می کردند. برادر خرسی گفت : « من این فیلم رو با برادرم خرسو دیدم. از فیلم خوشت آمد ؟ فکر می کنی برای سن تو مناسب است ؟ » به خرسک برخورد و گفت : « نخیر ! خیلی هم خوشم آمد. او دستش را بلند کرد تا نشان دهد که فیلم چقدر برایش جالب بوده که دستش به لیوان خورد و لیوان افتاد و شیر روی میز ریخت. خرسک خواست بگوید « اه » ولی یکی از حرف های توی فیلم یادش افتاد و آن را تکرار کرد. مامان ، بابا خرسه و برادر خرسی ساکت شدند و با دهان باز به خواهر خرسک خیره شدند. خرسک به فکر فرو رفت. مامان نفس زنان گفت : « چی گفتی ؟ » خرسک من منکنان گفت : « یادم رفت. » زبان بابا بند آمد و دستش با چنگال خشک شد و توی هوا ماند. مامان پرسید : « این را از کجا یاد گرفتی ؟ » خرسک گفت که این ها را در فیلم شنیده است. مامان خرسه گفت : « حرف هایی که توی فیلم شنیدی حرف های بدی هستند ، حرف هایی که هیچ خرسی نباید به زبان بیاورد. زبان ما همیشه باید زبانی دوستانه باشد. آدم های خوب هیچ وقت از این حرف ها نمی زنند و تو هم اگر می خوای آدم خوبی باشی نباید از این حرف ها بزنی. » خرسک موقع خواب از مامان خرسه عذرخواهی کرد و به او گفت که دوست دارد آدم خوبی باشد. 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
کبوتر و عنکبوت - @mer30tv.mp3
3.33M
هر شب یه قصه خوب و شیرین برای کودک دلبند شما🥰 بفرست واسه بچه دارها😄 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
🍃🍂چهارفصل🍂🍃 من می دونم که هرسال چهارتافصل داره اول اون چهارتا فصل خوب بهاره بهار میاد با شادی سبزه و گل میاره رو شاخه ی درختا برگ تازه میذاره بعد از بهار،تابستون هوای گرمی داره تعطیلات تابستون حال و هوایی داره بعد از تابستون،پاییز میاد با رنگای شاد برگ درخت می ریزه وقتی که می وزه باد اما زمستون سرد بعد از فصل پاییزه آسمون ابری میشه گوله گوله برف می ریزه چهارتا فصل خدا جالب و رنگارنگه هر کدومش یه جوری خوشگله و قشنگه 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6