eitaa logo
دانلود
11.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قصه شب 1⃣9⃣5⃣ 💠 پروانه شهر تاریکی‌ها (قسمت پنجم) ✍ نویسنده: ملک محمد 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 💠 موضوع قصه: ویژگی‌های شخصیتی حضرت زهرا سلام‌الله‌‌علیها 📎 📎 📎 📎 🔷🔸💠🔸🔷 کانال تخصصی کودکان فاطمی https://eitaa.com/joinchat/3295936530C48bf6893ac 🌐fatemi.amfm.ir/koodak رواق کودک حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه علیها السلام
6.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 ✨کلیپ داستانیِ ادامه پیدا کردن نسل پیامبر به واسطه حضرت زهرا(سلام الله علیها) س 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 روز مادر بر تمام مادران و زنان سرزمینم مبارک🌼
39.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷مهارت های زندگی 🇮🇷 ✨این قسمت: بشنو و باور نکن✨ 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
شعرِ داستانیِ « کادویِ روزِ مادر » ، تقدیم به فرزندان و مادران عزیز سرزمینم ... « کادویِ روزِ مادر » یه روز یه دخترِ ناز سَحر به وقتِ نماز درِ گوشِ داداشش گُفتِش با ناز و خواهش داداش پاشو اَذونِ وقتِ نمازِمونِ نماز و با من بخون بعدِش کنارم بمون دارم باهات یه صُحبت بِده به من یه فُرصت بیا وُ معرفت کُن با من تو مشورت کن داداش نمازِشو خوند سَرِ قرارشون موند گفتِش بگو بدونم عزیز و مهربونم بگو تو خواهرِ من حَرفت رو یاورِ من گفتش دیشب تو اَخبار مجری می‌گفت که اِنگار یکشنبه روزِ مادرِ این خیلی زَجرآورِ آخه ما پول نداریم پول از کجا بیاریم واسه خریدِ هر چیز چه قیمتی چه ناچیز نیاز به پول و سکه اس داداش یه فکری کُن پَس داداش یه خورده فکر کرد اِنگار یه فکرِ بِکر کرد گفتش آجی دُردونه تا خوردی تو صُبحونه بیا تویِ اُتاقم که من یه فکری دارم چایی شیرین آوردیم صبحانمون رو خوردیم گفتم خدایا آخ جون بِرَم پیشِ داداش جون رفتم توی اُتاقش با احترام و خواهش دیدم داداشی رفتش یه چیز گرفت تو دستش اومد نشست رو قالی یه قُلکِ سُفالی ... ! با چکُشِ تو دستِش زَد قُلک و شکستِش داداش شِمُرد پولا رو گذاشت تو کیف اونا رو گفتش بلند شو آبجی بِریم به سمتِ حاجی حاجی علی قَمصری که میفروشه روسری جِنساش قشنگ و نازِ روز های جمعه بازِ خلاصه هر دوتاشون رفتن پیشِ باباشون گفتن بابا اجازه میخوایم بِریم مغازه بابا با مهربونی با قلبِ آسِمونی اجازه داد و فرمود باشه ولی خیلی زود فقط مُواظب باشید خیلی مُراقب باشید گفتیم بابایی حتماً مُراقِبیم ما قطعاً خلاصه با دوچرخه به سمتِ کوی کَرخه شُدن دو تایی راهی شبیه دو تا ماهی خیلی سریع رسیدن حاجی علی رو دیدن گفتن به حاجی علی میخوایم حاجی روسری یه روسریِ آبی با طرح و نقشِ عالی گفتش حاجی به هر دو باشه به شکلِ کادو ؟ گفتن بله ممنونیم حاجی بِهت مَدیونیم روسری و گرفتن با شادِمانی رفتن وقتی رسیدن خونه دیدن تو آشپزخونه مامان داره با لبخند میاره چایی و قند خیلی سریع دَویدن تو آغوشِش پَریدن مامان نِگاهشون کرد بوسید و نازِشون کرد گفتن دوتایی تک تک مامان روزِت مبارک اینَم کادو بَراتون از سمتِ بچه هاتون مامان کادوش رو باز کرد از خوشحالی پرواز کرد گفت بچه ها ممنونم دوسِش دارم از جونم خیلی قشنگ و زیباست تو طرح و رنگ بی همتاست راستی گُلایِ خوبم بِگید به من بِدونم برای روزِ میلاد دلِ شما چی میخواد ؟ گفتم مامانی میلاد ؟ چیزی یادم نمیاد ! گفتش مامان با اخلاص امروز میلاد زهراس زهرای نور و اَطهر برای ما چو مادر همسرِ مولا علی دُختِ رسولِ نَبی گفتش داداش یه چیزی عجب روزِ عزیزی مامان بِشَم فَداتون بِپَز تو کیک بَرامون برای روزِ میلاد دِلم شیرینی میخواد 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
message-1704187216-28.mp3
6.88M
1️⃣0️⃣6️⃣ قصه شب 💠 تولد کوثر 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 💠 موضوع قصه: آشنایی با عظمت حضرت زهرا سلام الله علیها 📎 📎 📎 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
🔸 مجموعه شعرهای چیستانی کودکانه 1️⃣ ((جواب: پنیر)) ⬇️ اون چیه که سفیده اما نه ماست نه شیره؟! کلاغه خوب می‌دونه که اسم اون چه چیزه؟! 2️⃣ ((جواب: موز)) ⬇️ اون چیه که پوست داره میمون اونو دوست داره؟! 2️⃣ ((جواب: برگ)) ⬇️ اون چیه که از درخت روی زمین می‌ریزه هرکی اونو ببینه خوب می‌دونه پاییزه؟! 2️⃣ ((جواب: آتش)) ⬇️ اون چیه که دست نمیشه بهش زد دست بزنی کباب می‌شی خیلی بد؟! 📎 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
🦋🌼🌸🦋👦 مدرسه ای دانش آموزان را با اتوبوس به اردو می‌برد. در مسیر حرکت، اتوبوس به یک تونل نزدیک می‌شود که نرسیده به آن تابلویی با این مضمون دیده می‌شود: «حداکثر ارتفاع سه متر» ارتفاع اتوبوس هم سه متر بود، ولی چون راننده قبلاً این مسیر را آمده بود با کمال اطمینان وارد تونل می‌شود، اما سقف اتوبوس به سقف تونل کشیده می‌شود و پس از به وجود آمده صدایی وحشتناک در اواسط تونل توقف می‌کند. پس از آرام شدن اوضاع مسئولین و راننده پیاده شده و از دیدن این صحنه ناراحت می‌شوند. پس از بررسی اوضاع مشخص می‌شود که یک لایه آسفالت جدید روی جاده کشیده‌اند که باعث این اتفاق شده و همه به فکر چاره افتادند؛ یکی به کندن آسفالت و دیگری به بکسل کردن با ماشین سنگین دیگر و .... اما هیچ کدام چاره‌ساز نبود تا اینکه پسربچه‌ای از اتوبوس پیاده شد و گفت: «راه حل این مشکل را من می‌دانم!» یکی از مسئولین اردو به پسر می‌گوید: «برو بالا پیش بچه‌ها و از دوستانت جدا نشو!» پسربچه با اطمینان کامل می‌گوید: «به خاطر سن کم مرا دست کم نگیرید و یادتان باشد که سر سوزن به این کوچکی چه بلایی سر بادکنک به آن بزرگی می‌آورد.» مرد از حاضرجوابی کودک تعجب کرد و راه حل را از او خواست. بچه گفت: «پارسال در یک نمایشگاه معلم‌مان یادمان داد که از یک مسیر تنگ چگونه عبور کنیم و گفت که برای اینکه دارای روح لطیف و حساسی باشیم باید درون‌مان را از هوای نفس و باد غرور و تکبر و طمع و حسادت خالی کنیم و در این صورت می‌توانیم از هر مسیر تنگ عبور کنیم و به خدا برسیم.» مسئول اردو از او پرسید: «خب این چه ربطی به اتوبوس دارد؟» پسربچه گفت: «اگر بخواهیم این مسئله را روی اتوبوس اجرا کنیم باید باد لاستیک‌های اتوبوس را کم کنیم تا اتوبوس از این مسیر تنگ و باریک عبور کند.» پس از این کار اتوبوس از تونل عبور کرد. خالی کردن درون از هوای کبر و غرور و نفاق و حسادت رمز عبور از مسیر‌های تنگ زندگی است. 🦋🌼🌸🦋👦 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
7.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 پویانمایی طنز بگو مگو 📼 این قسمت : مکان عمومی 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
@nightstory57.mp3
8.41M
ا﷽ ༺◍🐰🐿჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ رویــکـــــرد: خوش اخلاق باشیم 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
❄️فصل زمستون❄️ دی آمد و شد              فصل زمستان فصلی که با آن             برف است و باران🌨 بهمن پس از دی            می آید از راه شبها بلند است              روز است کوتاه پایان این فصل               اسفند ماه است همراه هرکس               شال و کلاه است بازی چه خوب است        در فصل سرما با برف بازی  ⛄️               شادیم، هاها در لانه خود                خوابیده خرگوش و زندگی را                کرده فراموش🐇 سرد است و دیگر          رفته پرستو نه سبزه،نه برگ            نه باغ،گل کو؟    اما نرفته                    زاغ و کبوتر🕊 گنجشک هم هست          به به چه بهتر! هستند اینها                 دور و بر ما باید غذا داد                 حتما به آنها مادربزرگم 👵🏻                 پیر است و با ماست هم بازی ماست            در فصل سرما گرم است خانه             با قصه هایش می خوابم آرام             با لای لایش😴   گرمای خانه                  سرمای کوچه آجیل و خرما                 چای وکلوچه هرکس در این فصل        چشم انتظار است چون بعد از این فصل       عید و بهار است🌸 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6