#قصه_متن
🌷 موش های گرسنه 🌲
☀️موشي خانم عادت داشت که همه ي کارهاي خانه را خودش انجام بدهد .او به هيچ کدام از بچه موش هايش نمي گفت که کمکش کنند ؛ چون فکر مي کرد ، خسته مي شوند .بچه موش ها هم از خدا خواسته ، از صبح تا شب فقط بازي مي کردند و به کار مادرشان کاري نداشتند .📌
☀️روزي ، روزگاري هوا سرد بود و باراني .موشي خانم از خانه بيرون رفت تا غذا پيدا کند . باران تندي مي باريد و زمين ليز بود .يک دفعه پاي موش بيچاره سر خورد و افتاد تو چاله .همين طور که دست و پا مي زد تا خودش را نجات دهد ، سرش رفت زير آب و چند قلپ آب و گل خورد .ديگر نفس اش داشت بند مي آمد که حس کرد دمش کشيده شد و دارد پرواز مي کند .📌
☀️او که تا به حال پرواز نکرده بود ، به اين طرف نگاه کرد ، به آن طرف نگاه کرد ، کسي را نديد ، سرش را بالا کرد و پرنده اي که در همسايگي اش لانه داشت را ديد که دمش را گرفته و او را با خود مي برد .پرنده به نزديکي درخت که رسيد ، آرام بر زمين نشست و موشي خانم را جلو لانه اش بر زمين گذاشت .📌
☀️وقتي چشم بچه ها به مادرشان افتاد ، فرياد زدند :«واي مامان !چرا موش آب کشيده شدي ؟ » مادرشان سرفه کرد : « تنم خيس بود .آن بالا هم سرد .مثل اينکه سرما خوردم .زود جاي خواب مرا آماده کنيد ».
بچه ها هم ديگر را نگاه کردند و گفتند :«جاي خواب !چه جوري ؟ »📌
☀️موشي خانم گفت :« با همان کاه هايي که هميشه از انبار مي آورم .بعد آه کشيد .« اي واي !شما تنبل ها که نمي دانيد انبار کجاست .»و همان جا خوابيد .
نصف شب ، خانم موشي از سر و صداي بچه ها بيدار شد .
همه با هم مي گفتند :«ما گرسنه ايم، مامان بلند شو !زودتر غذا را بياور !»
خانم موشي به موش بزرگه گفت :«قربان قد و بالايت بروم ، برو و ازچمن زار غذا پيدا کن!»
موش بزرگه با تعجب پرسيد :«من !من که بلد نيستم »📌
☀️خانم موشي فهميد که چه اشتباهي کرده .بچه موش ها هم فهميدند که خيلي زودتر از اينها بايد کار ياد مي گرفتند .همه تا صبح توي سر و کله ي هم زدند و هر کسي براي اشتباه خودش دليلي مي آورد که ناگهان کسي تق وتق و تق به در زد .موش بزرگه در را باز کرد .
همان پرنده بود ، مي خواست حال خانم موشي را بپرسد و براي موش ها از درختي که روي آن لانه داشت ، غذا آورده بود . خانه کثيف بود و خانم موشي از پرنده خجالت کشيد .پرنده همه چيز را فهميد .بچه موش ها غذا را خوردند ، ولي سيرنشدند ، ازپرنده پرسيدند :«باز هم براي ما غذا مي آوري ؟ »
پرنده جواب داد :«نه ، ولي قول مي دهم که غذا پيدا کردن را يادتان بدهم »📌
☀️موش ها از خوشحالي بالا و پايين پريدند و به دنبال پرنده رفتند تا غذا پيدا کردن را ياد بگيرند . خانم موشي هم منتظر بچه ها ماند تا بيايند و کارهاي خانه را به آنها ياد بدهد .📌
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
🤩بازی هیجانی
جمع کردن هر لگو با رنگ سطل خودش و انداختن درون آن
یک بازی رقابتی و هیجانی
👀دقت توجه و تمرکز
🏃♂تقویت سرعت عمل و هوش هیجانی
🙌تقویت عضلات ظریف
🦵تقویت عضلات درشت
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
6.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کاردستی
#ایده_خلاقیت
🌲ایده ساخت درخت با میوه کاج🌲
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🔶اعمال روز عرفه
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#قصه_کودکانه
👦🏻 من خیلی لاغرم 👦🏻
همه می گفتند، من خیلی لاغرم. مامان و بابا هول شدند. مرا بردند پیش دکتر و گفتند: همه می گویند، بچه ی ما خیلی لاغر است.
دکتر گفت: خُب، ببریدش یک جای خوش آب و هوا. ببریدش جایی که اشتهایش باز شود.
صبح مامان و بابا دویدند و رفتند پیش رئیسشان و گفتند: بچه ی ما خیلی لاغر است؛ باید برویم یک جای خوش آب و هوا. باید برویم جایی که اشتهایش باز شود.
رئیس گفت: خب، بچه ها از همه مهم تر هستند؛ بروید یک جای خوش آب و هوا...
مامان و بابا خوش حال تا خانه دویدند. سوار ماشین شدند. من هم عقب ماشین نشستم و ویژ... ویژ... رفتیم یک جای خوش آب و هوا. جای خوش آب و هوا خانه مادر جون بود.
آن جا، فهمیدم جای خوش آب و هوا یعنی جایی که هوا پُر از بوی خوب باشد؛ بوی یاس، بوی گل سرخ، بوی کلوچه، بوی دمپختک، بوی خورش قیمه با سیب زمینی سرخ کرده، بوی آش ماش، بوی اشکنه گوجه فرنگی، بوی آب دوغ خیار، بوی باقالی پلو، بوی عدسی و گُلپَر و ....
چند روز توی آن آب و هوای خوش بو غَلت زدم و خوردم و خوابیدم؛ تا اینکه یک روز، وقتی توی حیاط بازی می کردم، بابا و مامان گفتند: پسر کوچولوی ما تُپلی شده، باید برگردیم سر خانه و زندگیمان.
اسباب هایمان را جمع کردیم و گذاشتیم توی ماشین. مادر جون گفت: جوجه تُپلی کجا می ری؟
گفتم: می روم خانه مان چون دیگر حالم خوب شده است 😊
#قصه
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#نکته_تربیتی
در این ۸ جا بچتو محکم بغل کن!
۱. وقتی براتون با هیجان چیزی تعریف میکنه، بغلش کنید تا عزت نفس بگیره!
۲. وقتی کودک صحنه دعوا و مشاجره رو میبینه، بغلش کنید که نترسه!
۳. وقتی از سر کار برمیگردین یا چند ساعت ازش دور بودین بغلش کنید تا بفهمه براتون مهمه!
۴. وقتی موفقیت کوچک و بزرگ بدست میاره، بغلش کنید که به خودش افتخار کنه!
۵. وقتی با کسی دعواش میشه یا کسی دعواش کرده بغلش کنید که آروم بشه!
۶. وقتی اتفاق بدی براش افتاده یا در کاری شکست خورده، بغلش کنید تا بدونه شما همیشه دوسش دارید!
۷. وقتی مریض شده و حال نداره بغلش کنید تا سیستم ایمنی بدنش قوی تر بشه!
۸. وقتی داره بازی میکنه یا درس میخونه و حواسش نیست، یهو بغلش کنید تا بدونه خیلی دوستش دارید!
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
✅نکته
گوش چپ کودک
مرکز احساسات و عشق
گوش چپ که اطلاعات خود را به نیمکره راست مغز ارسال میکند، گوش "عشق" است و بنابراین عبارات احساسی را برای درک بهتر باید در گوش چپ کودک نجوا کرد.
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#بازی
💟اسباب بازیهای مفید برای رشد ذهنی و جسمی کودکانتان💟
☣خمیربازی و گلبازی☣
🔆احتمالا هیچ کودکی پیدا نمیشود که از انجام این بازیها لذت نبرد. اغلب کودکان به اینکه با دستشان ماده نرم و قابل انعطافی مانند خمیر یا گل را لمس کنند و شکلهای مختلف بسازند علاقه زیادی دارند.
🚸توصیه ما به والدین این است که جلوی این گرایش کودک را نگیرند و با فراهم کردن شرایط بدون نگرانی از کثیف شدن کودک یا محیط اطراف به او اجازه دهند این بازی را با خیال راحت انجام دهد.
🔆خمیر یا گلبازی میتواند تاثیر قابل توجهی در تقویت مهارت حرکتی کودک داشته باشد، برای کودکانی که مچ دست یا سرانگشتان ضعیفی دارند، انتخاب مناسبی است تا به تقویت این عضلات کمک کند.
🔆همچنین این بازی مقدمه مهارت دست گرفتن قاشق🥄 و کنترل آن و در سنین بالاتر مداد ✏️ دست گرفتن توسط کودک است. علاوه بر اینها تخلیه هیجانی خوبی در این بازی نهفته است.
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
سفر بزرگ_صدای اصلی_209928-mc.mp3
9.58M
#قصه_کودکانه
#قصه_صوتی
🌸سفر بزرگ
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#لالایی
شب تو آسمون، ماه هم خوابیده🌜
لحافی از ابر، رویش کشیده☁️
از توی جنگل، از اون پایینا🌲
صدایی میاد، صدایی تنها
ماه مهربون، دستش می گیره🌛
یه چتر ابری، تا پایین می ره☁️
لالا لالایی، تق و تق و تاق⚡️
دارکوبه بخواب، بی نور چراغ💡
لالا لالایی، جیک و جیک و جیک🐤
باید بخوابی، گنجشک کوچیک🐥
لالا لالایی، گردوی غلتون
وقت خوابته، سنجاب شیطون🐿
لالا لالایی، لالایی لالا💤
بچه ها شده، وقت خواب حالا😴
رو بالش نرم، لحاف رنگین
همه ببینید، خوابای شیرین💤
لالا لالایی
لالا لالایی
قور و قور و قور، صدا آشناست🐸
از توی برکه، قورباغه اونجاست🐸
برگ نیلوفر، جای خوابشه 🍀
بالش نداره، هی بیدار میشه🐸
ماه مهربون، دلش می سوزه 🌜
از یه تیکه ابر، بالش می دوزه☁️
بچه قورباغه، آروم می خوابه🐸
باز تو آسمون، مهتاب می تابه⭐️🌜
لالا لالایی، لالایی لالا💤😴
بچه ها شده، وقت خواب حالا🌜
رو بالش نرم، لحاف رنگین
همه ببینید، خوابای شیرین
لالا لالایی😴💤
لالا لالایی😴💤
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🐭نقاشی جری
🌸ویدیو آموزش در مطلب بعدی👇
🎨 آموزش نقاشی به کودکان👇
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
8.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🐭ویدیو آموزش نقاشی جری
🎨 آموزش نقاشی به کودکان👇
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4