eitaa logo
داستان شب
189 دنبال‌کننده
75 عکس
37 ویدیو
1 فایل
قصه های مذهبی .. کانال اصلی ⬇️ درسایه‌سار‌قرآن‌وعترت @darsayehsarahlebeyt ارتباط با ادمین⬇️ @Khattat1361
مشاهده در ایتا
دانلود
Part05_قصه معراج.mp3
2.31M
فصل پنجم 📖کتاب "قصه معراج" اثر دکتر مهدی خدامیان آرانی کتابی است که با زبانی ساده ، زیبا و داستانی ماجرای معراج پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را برای خواننده خود تشریح کرده و آنها را تا پایان داستان با خود همراه ساخته است. از ویژگی های برجسته نویسنده برخورداری از قلمی زیبا، دلنشین و داستانی درعین تسلط داشتن به منابع دینی و روایی است. “قصه معراج” داستان زیبای سفر آسمانی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به آسمان ها و عرش خداوند است. از هنگام خروج از مکه به سمت بیت المقدس و از آنجا تا آسمان هفتم و عرش الهی. عجل‌الله‌فرجه ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🏴𖣔༅═┅─ درسایه‌سار‌قرآن‌وعترت @darsayehsarahlebeyt
Part06_قصه معراج.mp3
1.93M
فصل ششم 📖کتاب "قصه معراج" اثر دکتر مهدی خدامیان آرانی کتابی است که با زبانی ساده ، زیبا و داستانی ماجرای معراج پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را برای خواننده خود تشریح کرده و آنها را تا پایان داستان با خود همراه ساخته است. از ویژگی های برجسته نویسنده برخورداری از قلمی زیبا، دلنشین و داستانی درعین تسلط داشتن به منابع دینی و روایی است. “قصه معراج” داستان زیبای سفر آسمانی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به آسمان ها و عرش خداوند است. از هنگام خروج از مکه به سمت بیت المقدس و از آنجا تا آسمان هفتم و عرش الهی. عجل‌الله‌فرجه ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🏴𖣔༅═┅─ درسایه‌سار‌قرآن‌وعترت @darsayehsarahlebeyt
Part07_قصه معراج.mp3
3.31M
فصل هفتم 📖کتاب "قصه معراج" اثر دکتر مهدی خدامیان آرانی کتابی است که با زبانی ساده ، زیبا و داستانی ماجرای معراج پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را برای خواننده خود تشریح کرده و آنها را تا پایان داستان با خود همراه ساخته است. از ویژگی های برجسته نویسنده برخورداری از قلمی زیبا، دلنشین و داستانی درعین تسلط داشتن به منابع دینی و روایی است. “قصه معراج” داستان زیبای سفر آسمانی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به آسمان ها و عرش خداوند است. از هنگام خروج از مکه به سمت بیت المقدس و از آنجا تا آسمان هفتم و عرش الهی. عجل‌الله‌فرجه ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🌷𖣔༅═┅─ درسایه‌سار‌قرآن‌وعترت @darsayehsarahlebeyt
Part08_قصه معراج.mp3
2.01M
فصل هشتم وآخرین قسمت 📖کتاب "قصه معراج" اثر دکتر مهدی خدامیان آرانی کتابی است که با زبانی ساده ، زیبا و داستانی ماجرای معراج پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را برای خواننده خود تشریح کرده و آنها را تا پایان داستان با خود همراه ساخته است. از ویژگی های برجسته نویسنده برخورداری از قلمی زیبا، دلنشین و داستانی درعین تسلط داشتن به منابع دینی و روایی است. “قصه معراج” داستان زیبای سفر آسمانی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به آسمان ها و عرش خداوند است. از هنگام خروج از مکه به سمت بیت المقدس و از آنجا تا آسمان هفتم و عرش الهی. عجل‌الله‌فرجه ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🌷𖣔༅═┅─ درسایه‌سار‌قرآن‌وعترت @darsayehsarahlebeyt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨✨💚✨✨ 🌹ای خاتم رسولان! تو آمدی و با روح تابناک اشراقی‏ ات باْسْمِ رَبِّک خواندی تا همزبان با تو همه هستی زمزمه کند. سلام بر تو✋🏻 و سلام بر دوشنبه‏ ای که از نور نبوت تو فروغ گرفت! ✨اینک دیر سالی است که بوی معطر پیامبری، مشام جهان را آکنده کرده و تکبیر رستگاری تو بر بام بلند جهان، جلوه ابدی گرفته است. ✨بعثت تو، منّت خدا بر کاینات است. ✨خجسته باد این روز روشن تاریخ که رازدار رسالت آسمانی توست. در آستانه بعثت تو ما نیز همگام با همه کاینات تو را سلام می‏ دهیم: 💚✨السّلامُ عَلَیکَ یا نَبِی اللّه✨💚 مبارک کانال‌درسایه‌سار‌قرآن‌وعترت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به مناسبت ایام پر برکت ماه شعبان و فرارسیدن روز بزرگ نیمه شعبان در نظر داریم کتاب زیبای «آخرین عروس» نوشته آقای مهدی خدامیان که مربوط به زندگی سیده نرجس خاتون مادر بزرگوار امام زمان را با شما عزیزان به اشتراک بگذاریم. 📕🌼 در این کتاب جذاب خواهیم خواند : ✅ چرا امام هادی و امام حسن عسکری در سامرا زندگی میکردند؟ ✅ چرا امام یازدهم به حسن عسکری معروف شد ؟ ✅ چرا همسر امام حسن عسکری یک زن رومی بود ؟ مگر امامان ما عرب نبودند؟ پس چرا یک دختر رومی و مسیحی همسر امام شد ؟ ✅ امام دوازدهم چگونه و در کجا به دنیا آمد؟ ✅آخرین عروس حضرت زهرا که مادر امام دوازدهم و مادر منجی و موعودبشریت شد کیست ؟ ✨🍃متن این کتاب آنقدر ساده و روان و قابل فهم است که حتی کودکان هم از خواندن و شنیدن این کتاب لذت میبرند👌 امیدوارم با خواندن این کتاب قدمی در راه ظهور حضرت مهدی علیه السلام برداریم🤲 ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
📕🌼 ✅ سلام بر آفتاب نکنید❗️ _میخواهی مرا کجا ببری؟ _ حق با توست، باید بدانی مقصد ما در این سفر کجاست؟ آماده باش، میخواهم می‌خواهم تو را به شهر« سامرّا » در شمال کشور عراق ببرم ما به قرن سوم هجری می‌رویم!!! سفری به عمق تاریخ ! _ چرا « سامرّا»؟ چرا قرن سوم ؟؟ می‌دانی که در طول سفر جواب سوال‌های خود را می‌گیری برای همین تصمیم خود را بگیر و همراه من بیا🤗 همسفر خوبم ! ما وقت زیادی نداریم، باید سریع حرکت کنیم . سوار بر اسب خود می‌شویم و به سوی عراق پیش می‌تازیم🐎🐎🐎 مدتی می‌گذرد، دشت‌ها و بیابان‌ها را پشت سر می‌گذاریم. فکر می‌کنم ما دیگر به نزدیکی سامرا رسیده باشیم. آن برج متوکل است که به چ بشه می‌آید .این علامت آن است که راه زیادی تا مقصد نداریم، اکنون به دروازه شهر رسیده ایم بهتر است وارد شهر شویم. سامرّا چه شهر آبادی است! خیابان‌ها ،بازارها و ساختمان‌های زیبا! هرجا را نگاه می‌کنی قصرهای باشکوه می‌بینی😍 آیا می‌خواهی نام بعضی از قصرها را برایت بگویم:« قصر عروس، قصر صبح ،قصر بستان » خدا می‌داند که حکومت عباسی چقدر پول برای ساختن این قصرها مصرف کرده است؟ فقط در ساختن قصر عروس ۳۰ میلیون درهم خرج شد یعنی چیزی معادل ۱۵۰ میلیارد تومان😧 داخل شهر قدم می‌زنیم . تو از زیبایی این شهر تعجب کرده‌ای اینجا عروس شهرهای دنیاست و می‌دانم دوست داری از تاریخ این شهر باخبر شوی . الان عباسیان بر جهان اسلام حکومت می‌کنند.😏 آنها در ابتدا به اسم انتقام گرفتن از قاتلان امام حسین قیام کردند و حکومت اُمَویان را سرنگون ساختند، اما وقتی شیرینی حکومت را چشیدند بزرگترین ستم‌ها را به امامان نمودند😔 حتماً شنیده ای که « هارون »خلیفه عباسی امام کاظم علیه السلام را سالها در بغداد زندانی کرد و سرانجام آن حضرت را شهید کرد . وقتی مامون به خلافت رسید پایتخت خود را به خراسان انتقال داد و امام رضا علیه السلام را مجبور کرد تا ولایتعهدی را قبول کند و آن حضرت را مظلومانه به شهادت رساند . امام جواد علیه السلام هم به دست یکی دیگر از خلفای عباسی به شهادت رسید. وقتی حکومت به دست مُتِوَکّل رسید،پایتخت خود را به سامرا منتقل کرد و امام هادی را از مدینه به این شهر آورد الان امام هادی علیه السلام با تنها فرزندش ،حسن عسکری در این شهر زندگی می‌کنند. البته فکر نکنی که امام هادی علیه السلام این شهر را برای زندگی انتخاب کرده است، بلکه حکومت عباسیان او را مجبور به این کار ساخته است. ... ⛅️ألـلَّـھُـمَــ عجِّلْ لِوَلـیِـڪْ ألفَـرَج⛅️ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
وقتی به مردم نگاه می‌کنی،می بینی که بیشتر آنها تُرک هستند. تعجب می‌کنی ، اینجا کشوری عربی است،پس این همه ترک اینجا چه می‌کنند؟🤔 خوب است از آن پیرمرد که آنجا ایستاده است این سوال را بپرسیم. _ پدر جان !چرا در این شهر این همه تُرک زندگی می‌کنند؟ _ مگر نمی‌دانی اصلاً این شهر برای آنها ساخته شده است؟ _ نه ما خبر نداریم!! _مأمون در حکومت خود به ایرانی‌ها خیلی بها می‌داد ،اما آنها به اهل بیت علاقه زیادی نشان می‌دادند و همین باعث مشکلات زیادی در نهادهای حکومتی می‌شد. برای همین بعد از مأمون ،عباسیان تصمیم گرفتند از تُرک‌های کشور ترکیه _که بیشتر آنها سنی مذهب بودند _استفاده کنند. آنها سربازان تُرک را استخدام کردند و به بغداد آوردند، _ اگر این تُرک‌ها به بغداد آورده شدند، پس چرا حالا در سامرّا هستند؟ _ شهر بغداد گنجایش این همه جمعیت را نداشت .در ضمن ترک‌ها در این شهر به مال و ناموس مردم رحم نمی‌کردند. عباسیان دیدند که اگر این وضع ادامه پیدا کند مردم شورش خواهند کرد. برای همین آنها شهر سامرا را ساختند و نیروی نظامی خود را_ که همان تُرک ها بودند_ به سامرّا منتقل کردند و سپس خود عباسیان هم به اینجا آمدند . _یعنی الان سامرّا پایتخت جهان اسلام شده است ؟ _مگر نمی‌دانی در حال حاضر خلیفه مسلمانان «مُعتزّ عباسی» در این شهر است؟ _پس این کاخ‌های باشکوه برای خلیفه است ؟ _آری او در این شهر کاخ های زیادی ساخته است. اصلاً می‌دانی چرا این شهر را سامرّا نامیده‌اند ؟ _نه _ اصل اسم این شهر« سُرَّ مَنْ رَأیٰ » بوده است. یعنی «شاد شد هر کس اینجا را دید». مردم برای راحتی تلفّظ، آن را خلاصه کردند و به آن «سامرّا» گفتند.عباسیان پول زیادی صرف ساختن این شهر کردند. ما دیگر به جواب‌های خود رسیده‌ایم. از پیرمرد تشکر می‌کنیم و به راه خود ادامه می‌دهیم. ... ⛅️ألـلَّـھُـمَــ عجِّلْ لِوَلـیِـڪْ ألفَـرَج⛅️ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
📕🌼 _آقای نویسنده! چقدر مرا در این شهر راه می‌بری ؟ _حوصله کن، عزیزم! _ من می‌خواهم به خانه امام هادی بروم،ساعتی است که مرا در این شهر می‌چرخانی. _ اینجا یک شهر نظامی است. ما به راحتی نمی‌توانیم به خانه امام برویم .خطر دارد، می‌فهمی ؟خطر کشته شدن! تو از شنیدن این سخنِ من تعجب می‌کنی.😧 عباسیان هرگونه رفت و آمد به خانه امام را بازرسی می‌کنند. آنها امام هادی و امام حسن عسکری را در شرایط بسیار سختی قرار داده‌اند. اکنون ما به محله « عسگر »می‌رسیم. اینجا یکی از محله‌های بالا شهر سامرّا است . حتماً می‌دانی « عسگر »در زبان عربی به معنای« لشکر »است. در این محله فقط فرماندهان لشکر عباسیان زندگی می‌کنند . تعجب کرده ای که چرا تو را به اینجا آورده‌ام! مگر نمی‌دانی که امام در همین محل زندگی می‌کند؟ آیا تا به حال فکر کرده‌ای چرا امام یازدهم به « عسکری »مشهور شده است ؟ علت این نامگذاری این است که در همین محل زندگی می‌کند . عباسیان امام و خانواده‌ اش را مجبور کرده انددر این جا باشند تا بتوانند همه رفت و آمدها را به خانه او زیر نظر بگیرند😒 نمیدانم آیا شنیده‌ای امام از مردم خواسته است که به او سلام نکنند؟ آری در این شهر سلام کردن به امام جرم است😔 حتماً شنیده‌ای وقتی کسی را به جایی تبعید می‌کنند، او باید در وقت‌های معینی به نزد ماموران دولتی رفته و حضور خودش در آن شهر را اعلام کند. امام در روزهای دوشنبه و پنجشنبه باید به نزد خلیفه برود . وقتی که امام از خانه خارج می‌شود تا خود را به قصر برساند عده‌ای از شیعیان از فرصت استفاده می‌کنند و در راه می‌ایستند تا امام را ببینند. امام به آنها پیغام داده است که هرگز به او سلام نکنند ؛زیرا این کار برای آنها بسیار خطرناک است و سزایی جز کشته شدن ندارد😱 می‌دانم که باور کردن آن سخت است😔 چرا باید سلام کردن به فرزند پیامبر جرم باشد ؟؟ این همان مظلومیتی است که تا به حال کسی به آن توجه نکرده است . هرچند امام حسین علیه السلام در روز عاشورا غریب و مظلوم بود، اما یارانی وفادار داشت که تا آخرین لحظه بر گِرد وجودش همچون پروانه می‌چرخیدند. اما جانم فدای غربت امامی که در این شهر تنهای تنهاست !😩 هیچ یار یاور و آشنایی ندارد! دوستان او هم غریب و مظلومند. آیا دوست داری قصه چوب شکسته شده را برایت بگویم تا با مظلومیت امام خود بیشتر آشنا شوی؟ با من همراه باش... ... ⛅️ألـلَّـھُـمَــ عجِّلْ لِوَلـیِـڪْ ألفَـرَج⛅️ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
در این روزگار هر خانه نیاز به هیزم‌های زیادی دارد تا با آن غذا بپزند و در فصل سرما خانه را با آن گرم کنند. شخصی به نام «داوود بن أسوَد »برای خانه امام عسکری رحمت الله هیزم تهیه می‌کرد. یک روز امام او را صدا زد و به او چوب بزرگی داد و گفت:« این چوب را بگیر و به بغداد برو و به نماینده من در آنجا تحویل بده. » داوود خیلی تعجب کرد🤔 آخر بغداد شهر بزرگی است و هیزم‌های زیادی در آن شهر وجود دارد. چه حکمتی است که امام از او می‌خواهد این همه راه برود و این چوب را به بغداد ببرد؟ به هر حال سوار بر اسب خود شد و به سوی بغداد حرکت کرد. در میانه راه به کاروانی برخورد کرد. او خیلی عجله داشت. شتری جلوی راه او را بسته بود‌.🐪 با آن چوب محکم به شتر زد.🐪 تا شتر کنار برود و راه باز شود، ولی چوب شکست، شکسته شدن چوب همان و ریختن نامه‌ها همان ! گویا امام در داخل این چوب، نامه‌هایی را مخفی کرده بود و داوود از آن خبر نداشت. وای اگر مامور اطلاعاتی عباسیان این صحنه را ببیند چه خواهد شد؟ خون همه کسانی که اسمشان در این نامه‌ها آمده است ریخته خواهد شد. داوود سریع از اسب پیاده شد و همه نامه‌ها را جمع کرد و با عجله از آنجا دور شد . در این نامه‌ها جواب سوال‌های شیعیان نوشته شده بود، ولی امام عسکری علیه السلام برای ارسال آنها با مشکلات فراوانی روبرو بود. فکر می‌کنم با شنیدن این داستان با گوشه‌ای از شرایط سختی که بر امام می‌گذرد آشنا شده‌ای. ... ⛅️ألـلَّـھُـمَــ عجِّلْ لِوَلـیِـڪْ ألفَـرَج⛅️ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈