هدایت شده از سعداء/حجتالاسلام راجی
7.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تیتر جنجالیBBC درمورد عمر سعد !!
♨️ تفسیر باورنکردنی اینترنشنال از اقدام حرمله در روز عاشورا!
__________________________
🔰 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
📽دریافت فایل باکیفیت از آپارات سعداء👇
https://aparat.com/v/xzues
💠 اندیشکده راهبردی #سعداء
🆔 @soada_ir
📣📣📣جمع خوانی کتاب با حضور تعدادی از اعضا فعال کتابخانه انجام شد؛
📚عنوان: خانه قبلی خانه بعدی
✍نویسنده: فائزه زرافشان
🔖ناشر: محیی
کتاب حاضر از مجموعه کتابهای «انسانشناسی برای کودکان» است که سعی دارد به تفهیم یکی از عمیقترین و در عین حال پایهایترین مفاهیم انسانشناسی در ذهن کودک بپردازد. این مفهوم، با استفاده از رابطهای که میان زندگی جنینی، زندگی دنیایی و زندگی آخرتی برقرار است تبیین میشود که از آن با عنوان «نسبت بین دنیا و آخرت» یاد میکنیم.
در این شعر بلند و زیبا، دست در دست کودک به روزهای جنینی بازمیگردیم. روزهایی که سرشار از تلاش و تکاپو برای رشد و ساختن اندامها و ارگانهای گوناگون است. و با او یک بار دیگر به دنیا متولد میشویم.تا یاد بگیریم دنیای ما رَحمِ بزرگی است که در آن باید خود را برای شرایط زیستی جهان پس از آخرت آماده کنیم.
🔰در معرفی این کتاب آمده است👇
«بیاید چشمهامون رو ببندیم و برگردیم به روزهایی که پر بود از تلاش و دویدن
روزهایی که خستگی هیچ جایی توی دلمون نداشت
و تمام فکر و ذهنمون
فقط و فقط رسیدن به لحظۀ شیرین تولد بود.
درسته که ما اون لحظهها رو یادمون نمیاد،
اما همهمون مطمئنیم که اون زمان رو طی کردیم و اون اتفاقات رو از سرگذروندیم.
اتفاقاتی که حالا بندانگشتی برامون تعریف میکنه.
اما اون همه دویدن برای چی بود؟
چرا تولد اینقدر برای ما مهم بود؟
اصلا فایدۀ این یادآوری چیه؟
جواب تمام این سوالات توی خود کتابه...
#جمع_خوانی_کتاب
#کتابخوانی_جمعی
@ghorbanilibrarian
3.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 پیرزن عاشقی که هیجده سال در پیاده روی اربعین آب و غذا نخورد...
😭😭😭حضرت زینب سلام الله علیها پیاده رفتن من چرا سوار ماشین شوم
💎اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم💎
#اربعین
#خیلی_جالبه_حتما_ببینید
@ghorbanilibrarian
📣📣📣معرفی متنی کتاب
📚عنوان: سه شنبه ها باموری
✍نویسنده: میچ آلبوم
«آخرین کلاس زندگی استاد پیر من هفتهای یکبار در منزل او تشکیل میگردید، در کنار پنجرهای در اتاق مطالعه او، تا بتواند ازآنجا بوته کوچک بامیه را با برگهای صورتیرنگش تماشا کند. کلاس روزهای سهشنبه و بعد از صرف صبحانه تشکیل میشد. موضوع درس ما «معنای زندگی » بود. استاد آنچه را به تجربه میدانست، درس میداد.» اینها جملاتی است که میچ آلبوم کتابش را با آنها آغاز کرده است. سهشنبهها با موری کتاب بسیار تأثیرگذار این نویسنده است که داستان واقعی ارتباط و ملاقات میچ آلبوم با استادش موری شوارتس را روایت میکند. میچ آلبوم که نویسندهی کتاب مشهور «اولین تماس تلفنی از بهشت» نیز هست این کتاب را با لحنی روان و زیبا نوشته است که خواننده را وادار میکند همراه میچ آلبوم در جلسات ملاقاتش با موری شرکت کند.
سهشنبهها با موری را میتوان هم یک زندگینامه و هم یک رمان فلسفی دانست. این کتاب پر از درسهای آموزندهای است که میتواند نگاه خواننده را نسبت به جهان تغییر دهد. میچ آلبوم در سهشنبهها با موری دریچهای تازه بهسوی دنیا را برای خواننده باز میکند. دریچهای که از نگاه موری شوارتس کسی که میچ آلبوم به دیدهی مراد به او نگاه میکند نشات گرفته است.
🔹جهت دریافت این کتاب به کتابخانه امام علی علیهالسلام مراجعه فرمائید.
✅جهت دریافت فایل صوتی کتاب پیام دهید.
#معرفی_کتاب
#کتاب_متنی
#کتاب_صوتی
@ghorbanilibrarian
20.mp3
زمان:
حجم:
5.7M
🏴😭🏴تزورونی اعاهدکم
تقدیم به زائران اربعین حسینی
ترجمه مداحی در متن پایین👇👇👇
@ghorbanilibrarian
🔴🔵🔴زائران اربعین حسینی حتماً بخوانید
هیچ می دانستید؟؟؟
در مورد مداحی که ملاباسم کربلایی برای زائران اربعین خوانده و بسیار زیاد از سیمای ملی و دیگر رسانه های شیعیان جهان پخش میشود، ماجرایش چیست؟؟؟
شعرش را یکی از مراجع بزرگ نجف در خواب دیدن که حضرت امام حسین علیه السلام این شعر را می خوانند برای زوار اربعین، ایشان صبح که از خواب برخواستند همه شعر را به یاد داشته اند و بعدا توسط آقای باسم کربلایی مداحی می شود.
🔵ترجمه نوحه را در زیر مي خوانید تا ان شاء الله زائران در بین راه معنی این نوحه را بدانند:
👇👇👇👇
تِزورونی اَعاهِـدکُم
به زیارت من میآیید، با شما عهد میبندم
▪
تِـعِـرفـونی شَفیـعِلکُم
میدانید که من شفيع شمایم
▪
أسامیـکُم اَسَـجِّـلْـهِه أسامیکُم
اسامیتان را ثبت میکنم
▪
هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید
▪
وَ حَـگّ چَفِّ الکَفیل و الجود وَ الرّایه
قسم به دستان ابالفضل و کرامت و پرچم او
▪
أنا وْ عَبّاسْ وَیّاکُم یَا مَشّایه
من و عباس با شماییم ای که با پای پیاده به سوی من میآیید
▪
یا مَن بِعْتو النُفوسْ و جِئتـو شَرّایه
ای که جانهایتان را به بهای زیارت من به کف گرفتهاید
▪
عَلَیّ واجِبْ اَوافیکُم یَا وَفّـایه
بر من واجب است تا به شما وفا کنم، ای وفاداران!
▪
تواسینی شَعائرْکُم
عزاداریهایتان به من دلداری میدهد
▪
تْرَوّینی مَدامِعْـکُم
و اشکهایتان مرا سیراب میکند
▪
اَواسیکُم أنَـا وْ جَرْحـی أواسیکُم
من و زخمهایی که بر تن دارم به شما دلداری میدهیم
▪
هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید
▪
هَلِه یَلْ ما نِسیْتْ و عَلْ وَعِدْ تِحْـضَـرْ
خوش آمدید ای که وعدهتان را فراموش نکرده و بر سر موعد حاضر میشوید
▪
إجِیْـتْ و لا یْـهَـمَّـکْ لا بَرِدْ لا حَرّ
آمدید در حالی که نه گرما برایتان مهم بود و نه سرما
▪
وَ حَـگ دَمْـعِ العَـقیله و طَبرَه الأکبَر
قسم به اشک زینب و فرق شکافته اکبر
▪
اَحَضْـرَکْ و ما أعوفَکْ ساعـه المَحْـشَرْ
در محشر کنارتان خواهم بود و رهایتان نمیکنم
▪
عَلَی المَـوعِـدْ اَجی یَمکُم و لا اَبْـعَـدْ و اعوفْ عَنْـکُم
در وقت دیدار پیشتان میآیم و دور نمیشوم و رهایتان نمیسازم
▪
مُحامیکُم وَ حَگ حِیدَرْ مُحامیکُم
پشتیبانتان هستم به حقّ حیدر پشتیبانتان هستم
▪
هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید
▪
یَـا هَـلْـشایِلْ رایه وْ جایْ گاصِدنی
ای آنکه پرچم به دست قصد دیدار مرا کردهاید
▪
تِـعْـرُف رایَتَـکْ بی مَن تُذَکِّـرْنی؟
میدانی که پرچمت مرا به یاد چه کسی میاندازد؟
▪
بِلـکطَعو چْفوفه وْ صاحْ اِدْرِکْـنی
به یاد آن دست بریدهای که فریاد زد: مرا دریاب
▪
صِحِتْ وَیلاه یا اخویه وْ ظَهَرْ مِحْنی
و با شنیدن آن صدا، آشکارا فریاد زدم که بیبرادر شدم و اندوهم بر من آشکار شد
▪
کِسَرْ ظَهری سَهَمْ هَجْـرَکْ
تیر هجرت کمرم را شکست
▪
نِفَدْ صَبری بَعَدْ عُمـرَکْ
بعد از شهادتت صبرم به پایان رسید
▪
اُوَصّیکُمْ عَلَی الرّایِه اُوَصّیکُمْ
سفارش این پرچم را به شما میکنم
▪
هَـله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید
▪
یَا مَنْ گاصِدْ إلَیَّ و دَمْـعِه تِجْـریـهْ
ای که با چشمان اشکبار قصد زیارت مرا کردهاید
▪
اَعرُفْ حاجِتَکْ مو داعی تِحْـچیـهِ
حاجتتان را میدانم، نیازی به گفتن نیست
▪
وَ حَـگ نَحـْـرِ الرِّضیع اِلـحاجِه اَگضیهِ
قسم به گلوی شیرخواره، حاجتتان را برآورده میکنم
▪
یَا زائرْ عاهَدِتْ کِلْ عِلّه اَشْـفیهِ
زائران من، عهده کردهام که هر بیماری را شفا دهم
▪
اَخو زینب فَرَحْ بیکُمْ
برادر زینب به خاطرتان شاد شد
▪
هَله وْ مَرحَبْ یُنادیکُم
خوش آمدید صدایتان میزند
▪
یُحَیّیـکُم اَبو الغیـره یْحَیّیـکُم
مرد غیرتمند به شما درود میگوید
▪
هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید
▪
زینبْ مَنْ تُشاهِدکُم تِزورونی
زینب هنگامی که شما را میبیند که زیارتم میکنید، میگوید:
▪
تُنادیکُم لِوَنْ بِالطَّفّ تحضُرونی!
کاش در جنگ حاضر میشدید
▪
ما اَمْـشی یِسْره وْ لا یَسلِبونی
که مرا به اسیری نمیبردند و مرا غارت نمیکردند
▪
و لا بسیاطهم غَدَر یْضرِبونی
با تازیانههای خیانت نمیزدند
▪
تُنادینی: أنَا الجیره وْ صَد عَنّی أبو الغیره
صدایم میزند که من در بندم و سرور غیرتمندان از دستم رفت
▪
اَبَچّیکُم عَلی مْصابه اَبَچّیکُم
شما را بر این مصیبت میگریانم
▪
هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائران من،خوش آمدید.
🔴این متن رابرای همه کسانی که میدانید زائر اباعبدالله الحسین علیه السلام در اربعین میباشند بفرستید...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اربعین
@ghorbanilibrarian