eitaa logo
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
762 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
63 فایل
🌿🌾 اینجا ؛ تنها مسیر گیلان🌾🌿 ✨جهت ظهور تنها منجی عالم لطفا صلوات✨ همه دنیا یک لحظه است لحظه ای در برابر ابدیّت ارتباط با ادمین کانال:👇👇 @rahim_faraji @adrekni1403 http://eitaa.com/joinchat/1390084128Cd05a9aa9c5
مشاهده در ایتا
دانلود
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
🎞 مضرترین روش تربیتی! #استاد_پناهیان ‌
💢 از وقتی که بحث ترس رو مطرح کردیم خیلی از اعضا در موردش سوال داشتند. 🔹 بله واقعا اگه خیلی ریز به تک تک رفتارامون نگاه کنیم میبینیم واقعا همه رو از سر ترس داریم انجام میدیم. و مهم ترین دلیل اینکه سال ها میگذره و ما معمولا رشد معنوی نمیکنیم دقیقا همین ترسهای موهوم هست... ⭕️ حتی مهم ترین دلیل اینکه در زندگی مادی و اقتصادی هم رشد نمیکنیم همین ترس هاست...
🔸 به نظرم میرسه قبل از ورود به بحث ترس، بحث طغیان رو تموم کنیم. 🌺 ان شالله که همه این مباحث به ما کمک کنه که هرچه بیشتر و بهتر ادب مقابل پروردگار عالم رو رعایت کنیم. جلسه چهارم که آخرین جلسه طغیان هست رو تقدیم میکنیم. ‌
3336045347.mp3
10.01M
4 ⭕️ نیاز انسان به مبارزه ای همیشگی با طغیان ✅ موانع طبیعی حیات در برابر طغیان استاد پناهیان ‌ ‌
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#احساس_نیاز_به_خدا 4 ⭕️ نیاز انسان به مبارزه ای همیشگی با طغیان ✅ موانع طبیعی حیات در برابر طغیان
⭕️ انسان فووووق العاده عاااشق غنی شدنه! میخواد بی نیاز باشه... و چون خیییلی به غنی شدن علاقه داره با کوچکترین امکاناتی که بهش میرسه فکر میکنه غنی شده!😒 یه خونه و ماشین خوب که گیرش بیاد فکر میکنه دیگه نیاز به هیچی نداره. همه ما اینجوری هستیم! هم بنده حقیر و هم تک تک شما☺️ هرگونه فقری برای انسان نفرت آوره. ⭕️ انقدر غنی شدن برامون مهمه که به خاطرش "طغیان" میکنیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#چهارشنبه_های... #بر_اساس_واقعیت #قسمت_بیست_وهشتم سعید صالحی هستم... مهندسی متالورژی خوندم و ش
... که همزمان تلفن خونه زنگ خورد نمی دونم چرا ایستادم تا ببینم کیه! مامانم گوشی رو برداشت بعد از حال و احوال پرسی گرمی که کرد گفت: بله فرداشب خوبه! توکل بر خدا... تلفن رو گذاشت گفت: نازنین خانم چی گفتی که این آقا پسر اینقد هوله! من گفتم: یعنی چی! مامان کی بود؟ گفت: خانم صالحی بودن اصرار داشت زودتر بیان خواستگاری... من که فقط سرخ، سفید، آبی، و بنفش می شدم گفتم: کار خوبی کردین و از شدت خجالت فرار رو برقرار ترجیح دادم و گفتم: وای مامان من دیرم شد باید برم! تو ی دلم خوشحال بودم ولی نمی دونستم چه اتفاقی افتاده که سعید چنین تصمیمی گرفته؟؟ رسیدم به خانم حسینی تا من رو دید گفت: به به! عروس خانم خوبی دخترم؟ من که دوباره سرخ، سفید، آبی و بنفش شدم گفتم: نه بابا خبری نیست! هنوز کو عروسی... گفت: داماد که بله رو گرفته تا عروسی راهی نیست! گفتم: یعنی چی؟ گفت: یعنی رو خودش بهت میگه حالا بگو ما عروسی چی بپوشیم! من از خجالت سرم رو انداختم پایین و چیزی نگفتم خانم حسینی زد به شونم گفت: یه یاعلی بگو امروز باید این بسته ها رو برسونیم دست صاحباشون... من که اصلا بسته ها رو ندیده بودم! تازه متوجه حدود صد تا کیسه برنج و روغن و رب و موادغذایی چیده شده بودند، شدم گفتم: عه! اینا برا چیه من ندیدم... یکی از بچه ها گفت: ببین نازنین عادیه! بعد عروسی خوب میشی! اصلا نگران نباش! خانم حسینی چشمکی بهش زد و گفت: دختر منو اذیت نکنین نوبت شما هم میشه جبران کنه... بسته ها رو گذاشتیم داخل چند تا ماشین گفتم: خانم حسینی این بسته ها برا چیه!؟ مگه امروز چهارشنبه نیست کجا داریم میریم؟! گفت: دخترم اینها برای مناطق محرومه خانواده های نیازمند، هر چند وقت یه بار با کمک بچه ها مبلغی میذاریم روی هم و خدا توفیق میده می تونیم محبتمون رو تقسیم کنیم اینم در راستای چهارشنبه های زهرایی... خداروشکر کردم که من هم جزئی از این گروهم... بساط عروسی ما زودتر از اون چیزی که فکر میکردم اتفاق افتاد! و زندگی من با آقاسعید شروع شد... زندگی پر از شور و شعور ... پر از عقل و احساس... پر از عشق و منطق.... شاید اگر نازنین قبل بودم اینها رو نمی تونستم با هم جمع کنم! ولی من تغییر کرده بودم و این انتخاب عاقلانه ی من بود اما با عشق و احساس در این مسیر عاقلانه می رفتم ... من خیلی چیزها یاد گرفته بود اینکه میشود عاقلانه انتخاب کرد و عاشقانه زندگی... در زندگی متاهلی هم همچنان برنامه ی چهارشنبه ها قرار زهرایم سر جایش بود و با بچه های گروه نه تنها که فقط حجاب ...که محبت را... مهربانی را ... یاد آوری می کردیم نه فقط با زبان که با رفتار و عمل چنین اتفاقی می افتاد... چند سالی بعد از ازدواجم توی یکی از همین چهارشنبه های زهرایی اتفاقی افتاد که دوباره ذهن من رو برد به دوران خاطرات دانشگاه... اون روز مثل همیشه گلها و گیره ها رو از خانم حسینی گرفتیم من با زهرا محمدی که یکی از بچه های فعالمون بود در مسیری که تقسیم شده بودیم راه افتادیم... در طول مسیر خانمی که شل حجاب یا کم حجاب بود رو با یه شاخه گل دعوت میکردیم که یکدفعه زهرا گفت: نازنین اون خانمه خیلی پوشش ناجوری داشت! بریم گل بهش بدیم! هر چند که ممکنه گل رو صورتمون بکاره... خندم گرفت گفتم: بریم من بهش گل میدم... تا دستم رو گذاشتم رو شونش با سرعت برگشت با اخم که انگار ارث باباش رو خوردیم گفت: جانم کاری داشتین؟! یه لحظه محو نگاهش شدم ... با خشم نگاهم رو دنبال کرد و گفت: چیزی شده خانم؟! دوست کناریم گفت: نازنین گل رو بده به خانم... تا گفت: نازنین دوباره نگاهمون با هم تلاقی پیدا کرد... کمی مردد شد گفت: نازنین! زهرا زد به شونم گفت: چی شده؛ چرا ماتتت زده! نگاهی بهش کردم دوباره صورتم رو برگردوندم سمت خانمه... نویسنده:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌💕🌿 ‌ «وَ لا تَيأَسوا مِن رَوحِ‌اللَّه» و از رحمت خدا نااُمید نباشید... و از رحمت خدا نااُمید نباشید... سلام و رحمت🌱🌱
💌 شکل‌گیری وحدت معنوی در جهان @Panahian_ir
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
11.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✴️برای‌کودک۴تا ۶سال‌چه‌کارکنیم؟(مهم) ✳️چرا ؟ 🎁پاسخِ سؤال آخر ویدئو چیست؟ 🔴 برای اطلاعات‌بیشتر از عدد ۶۳ را به آی‌دی زیر ارسال کنید. 🧕@OtageModiriat 🔶کانال کودکستان‌: https://eitaa.com/joinchat/2576678984Ca53e974141
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
✴️برای‌کودک۴تا ۶سال‌چه‌کارکنیم؟(مهم) ✳️چرا #پیش‌دبستانی‌مجازی‌تنهامسیر؟ 🎁پاسخِ سؤال آخر ویدئو چیست؟
این پیش دبستانی با توجه به مباحث تنهامسیری اداره میشه پدر و مادرایی که میخوان فرزندشون رو به یه پیش دبستانی مطمئن بفرستن انصافا بهترین گزینه همین پیش دبستانی تنها مسیر هست چون اساسا ما آموزش بچه های زیر 7 سال رو بیرون از خونه درست نمیدونیم. بهتره که خودتون طبق مبانی تنهامسیری به آموزش فرزندتون کمک کنید 🌹🌹