سـ🌸ـلااااام
صبحتون به زیبایی طبیعت تابستانی
آسمون دلـتون آفتابی
لباتون پر خنده
نفستون گرم
سفره تون پر بركت
روزتون عالی
امروزتان شاد و سرشار از
عشق و رضایت
سلامتی ساکن جانهایتان
و لبخند جاری بر لبهایتان باشد
کسب و کارتون خوب
شادیهاتون دائمی
و زندگیتون عالی باشه
روزتون زیبا و در پناه خدا❤️💐
💐@Gilan_tanhamasir
🍃🌸
❣آقا امام حسین(علیه السلام) فرمودند:
هرکس فکرش به جایی نرسد و راه تدببر بر او بسته شود، کلیدش #مداراست.☺️
📕 بحار الانوار، ج ۷۸، ص۱۲۸، ح ۱۱
#حدیث_روز
🍃🌸@Gilan_tanhamasir
@dars_akhlaq.mp3
450.7K
🔊 #کلیپ_صوتی بسیار تاثیر گذار
🎙🌸 آيت الله حاج آقا #مرتضی تهرانی (ره)
🏴موضوع : کسانی که کار دنیا رو بر عزاداری #سیدالشهدا (سلام الله علیه)مقدم می کنند و فقط یک #شب_عاشورا یا دو شب یا سه شب میرن عزاداری حتما تو این دنیا چوبش رو میخورند
✅ ارسال به دیگران فراموش نشود🙏
🏴 #محرم
🏴 #عزاداری
🏴 #امام_حسین (ع)
🥀@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 هشدار فرمانده هوا و فضا سپاه به تهدیدهای اخیر رژیم صهیونیستی
🔹سردار حاجی زاده: پاسخ ایران به هر تحرک دشمن، سخت و کوبنده خواهد بود.
🇮🇷@Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
🔴 هشدار فرمانده هوا و فضا سپاه به تهدیدهای اخیر رژیم صهیونیستی 🔹سردار حاجی زاده: پاسخ ایران به هر ت
🔴 اسرائیل دو انتخاب داره
۱ به ایران حمله نکنه؛ در این صورت ۱۸ سال آینده رو نخواهد دید
۲ به ایران حمله کنه؛ در این صورت ۱۸ روز آینده رو نخواهد دید
در واقع از بین مرگ تدریجی و مرگ یکباره باید انتخاب کنه؛ همینقدر بدبخت
💢 پیام رهبر انقلاب اسلامی به مدالآوران کشورمان در المپیک ۲۰۲۰ توکیو:
از مدالآوران المپیک که با تلاش خود ملت ایران را خوشحال کردند تشکر میکنم
با پایان کار کاروان وزرشی ایران در المپیک ۲۰۲۰ توکیو، حضرت آیتالله خامنهای در پیامی از مدالآوران کشورمان تشکر کردند.
♦️متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسمه تعالی
از مدالآوران المپیک که با تلاش خود ملت ایران را خوشحال کردند، تشکر میکنم.
سیّدعلی خامنهای
۱۶ مرداد ۱۴۰۰
کاروان ایران در المپیک ۲۰۲۰ توکیو موفق به کسب هفت مدال (۳ طلا، ۲ نقره، ۲ برنز) در رشتههای تیراندازی، کشتی آزاد و فرنگی، وزنه برداری و کاراته شد.
✅@Gilan_tanhamasir
💥 بهرهبرداری از طرح ارتقاء مرکز نگهداری ذخایر ژنتیکی ابریشم کشور در گیلان
🔹طرح ارتقاء مرکز نگهداری #ذخایر_ژنتیکی_ابریشم کشور امروز با حضور نماینده ولی فقیه در گیلان در مرکز تحقیقات ابریشم کشور در #شفت به بهرهبرداری رسید.
🔹مرکز نگهداری ذخایر ژنتیکی ابریشم کشور با ۲ هزار متر مربع زیربنا تاکنون در خصوص تولید تخم نوغان اجداد و نگهداری ذخایر ژنتیکی کرم ابریشم فعالیت میکرد که با ارتقاء تاسیسات زیر ساختی آن، ظرفیت تولید تخم نوغان اجداد از ۵۰ کارت به صد کارت #افزایش یافت.
💐@Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 #عبور_از_سیم_خار_دار_نفس #پارت35 آخرین کلاسم که تمام شد به طرف جایی که قرار گذاشته
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢
#عبور_از_سیم_خار_دار_نفس
#پارت36
سرش را پایین انداخت و قیافهی متفکری به خودش گرفت.سکوت بینمان طولانی شد.
میخواستم جوابم را بدهد برای همین حرفی نزدم و خودم را منتظر نشان دادم.
آهی کشید و گفت:– میشه منم همین سوال رو از شما بپرسم؟
لبخندی زدم و گفتم: –باشه منم جواب می دم اما اول شما بگید.
ــ خب فکر می کنم بستگی به علاقه داره اگر آدم همسرش رو از صمیم قلب دوست داشته باشه مشکلاتش رو هم باید قبول کنه.
دوباره سکوت شد، خودش سکوت را شکست و پرسید:
– شما چی؟
ــ من فکر می کنم اگه علاقه برای ظاهر زیبا باشه، دیر یا زود از بین میره،حتی اگر اتفاق بدی هم نیوفته بازم ماندگار نیست.
البته نمی خوام انکار کنم که ظاهر هیچ اهمیتی نداره، ولی جز الویتهای من نیست.من بیشتر افکار آدمها برام مهمه. یعنی سعی می کنم که این طور باشه، باید این طور باشه چون کار درست اینه.
سرش را با ناامیدی بلند کرد و گفت:
– شما با افکار من آشنایی دارید؟
برایم سخت بودحرفهایی که درفکرم بود را به زبان بیاورم ولی چاره ایی نداشتم. باید منظورم را متوجه می شد.
آب دهانم را قورت دادم و سرم را پایین انداختم و گفتم:
–خب تا حدودی از رفتار و طرز حرف زدن آدم ها میشه پی به افکارشون برد.
قبل از این که شما از طریق اون جزوه من رو بشناسید، من می شناختمتون و بارها رفتارتون رو با بچه های کلاس دیده بودم.حتی ترم های پیش.
راحت و ریلکس بودن شما با همکلاسی های دخترشاید برای شما عادی باشه، ولی برای من...
من بارها دیدم که شما حتی شوخی دستی هم می کنید با دخترها...
ببخشید من اصلا نمی خوام از شما ایراد بگیرم. شماواقعا پسر مودب و خوبی هستید.اگر اینارو هم گفتم فقط برای روشن شدن منظورم بود و این که اگر می گم افکارمون بهم نمی خوره یعنی چی.نگاهش را به روبرو دوخته بود و غمگین به نظر می رسید.
سرش را به طرفم چرخاند و عمیق نگاهم کرد. تنها کاری که درآن لحظه سعی کردم انجام دهم هدایت چشم هایم به روی دست هایم بود.
نفسش را بیرون داد و گفت:
–خب شمام با یه نامحرم تواون خونه تنهایید و این اصلا درست...
نگذاشتم حرفش را تمام کند گفتم:
– اولا: من اونجا کار می کنم خیلی از خانم های کارمند هستند که با یه آقا تو اتاق تنها کار می کنند دلیل نمیشه، هر چیزی به خود آدم و رفتارش بستگی داره.
دوما: ما تنها نیستم و یه بچه تو اون خونه هست و من اکثرا تو اتاق بچه هستم و هر وقتم بیرون میام ایشون تو اتاقشون هستند. قبلا که اصلا همدیگه رو نمی دیدیم.
در ضمن الان من و شما هم نامحرمیم. با رعایت حد و حدود چه اشکالی داره. من درمورد چیزهایی حرف زدم که با چشم خودم دیدم ولی شما...
این بار او حرفم را قطع کردو گفت:– من منظور بدی نداشتم اینو مطرح کردم که بگم من اگه با کسی شوخی کردم بی منظور بوده و فقط یه دوستی ساده بوده.
از این حرفش عصبانی شدم. انگار حسودیام هم شده بود با پوزخندی گفتم:
–این نوع دوستیها برای من معنی نداره. در ضمن این موضوعی که گفتم یه مثال بود، مسائل دیگه هم هست. وقتی یه نفر فکرش اینجوریه این رو بسط میده تو کل مسائل زندگیش، شما اینجوری زندگی کردیدو بزرگ شدید.
شاید افکار و حرفهای من براتون غیر طبیعی باشه، من بهتون حق میدم. من حرف شما رو هم قبول دارم در مورد کار کردن تو خونهی آقای معصومی. خب اگه این کار رو نمیکردم بهتر بود.
اون روزا شرایط سختی بود، من مجبور شدم. خانوادم هم با کارم مخالف بودند و هیچ کس تاییدم نکرد. وقتی من خودم اشتباهم رو قبول دارم پس دیگه بحثی توش نیست. اما شما...
خیلی جدی گفت: –لطفا اینقدر سختش نکنید، من...من... بهتون علاقه دارم و این اصل زندگیه نه چیزایی که گفتید.از اعتراف ناگهانیاش جا خوردم و دست وپایم را گم کردم.
از طرفی هم تعجب کردم چطور پسر مغروری مثل آرش زود طاقتش تمام شد و اعتراف کرد. احساس خوشایندی بود، ولی زود پسش زدم و همانطور که بلند می شدم گفتم:
– متاسفانه ما باهم خیلی فرق داریم، آقا آرش.
شما حتی قبول نمی کنید که کارتون درست نبوده و توجیه می کنید.بهتره همینجا تمومش کنیم. خداحافظ.
راه افتادم، با گوشه ی چشمم دیدم که همانجا نشسته و عصبانی نگاهم می کند.به طرف ایستگاه مترو پا تند کردم.صدای پایش را شنیدم که می دوید به سمتم.نزدیکم شد و پرسید:
–یعنی شما با این که میدونستید کارتون اشتباهه، انجامش دادید؟
با غضب نگاهش کردم و گفتم:– من مجبور بودم، داستان تصادف رو که براتون تعریف کردم. اصلا این موضوع ها با هم زمین تا آسمون فرق دارند. ربطی به هم ندارند.
✍#بهقلملیلافتحیپور
#ادامهدارد...
✿○○••••••══
💐@Gilan_tanhamasir ═══••••••○○✿
چهار سال گذشت...
به نام نامی سَر بسمه تعالی سَر
بلند مرتبه پیکر بلند بالا سَر
#شانزدهم_مردادماه
◾️سالروز اسارت شهید محسن حججی توسط نیروهای داعشی
شهید #محسن_حججی 🌷
#شهیدانه🕊
#شبتون_شهدایی
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
@Gilan_tanhamasir