eitaa logo
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
762 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
63 فایل
🌿🌾 اینجا ؛ تنها مسیر گیلان🌾🌿 ✨جهت ظهور تنها منجی عالم لطفا صلوات✨ همه دنیا یک لحظه است لحظه ای در برابر ابدیّت ارتباط با ادمین کانال:👇👇 @rahim_faraji @adrekni1403 http://eitaa.com/joinchat/1390084128Cd05a9aa9c5
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 بیا بریم یه تجربه‌ی عرفانی بهت بدم... در یک لحظه‌هایی بتونی همه‌ی عالم رو فراموش کنی و به یک نقطه متمرکز بشی... 💕 کسی در عالم هست به نام حسین... علیه السلام.... مصیبت‌های این آقا رو که برات می‌خونم به یه لحظه از همه‌ی عالم فارغ می‌شی...🌷 حتی خودت رو هم فراموش می‌کنی و مانند مادرش می‌نشینی و براش گریه می‌کنی....
این تجربه‌ی عرفانی حلالتون، نوش جونتون... ساده ست؟ ⭕️ یه ذره خودخواهی داشته باشی،یه ذره توی گرفتاری و اعصاب خوردی‌هات باشی،یه ذره اینور اونور باشه ذهنت، می‌تونی برای حسین گریه کنی؟؟ 😒 🌷 این لحظه‌های عرفانی چیه که این‌جوری برات پدید میاد عزیز دلم؟ یااباعبدالله فدات بشم که این لحظه‌هارو برای ما خلق کردی...😓 🌷 فقط من الهی بمیرم که بچه‌هات از بس تازیانه ‌خوردن که این هزینه‌ها رو انجام دادی و من رو به اینجا رسوندی...😭
🔵 ببین این جلسات روضه رو، اربعین رو ببین، حال خودت رو ببین... این نهایت قدرت کنترل ذهن هست... این اتفاق که داره میفته... 🌷 حسین آسان کرده برای تو... الهی هزار بار فدای حسین تو، چه کرده است... ❤️ اِنَّ الحُسَین مِصباحُ الهُدی و سَفینَةُ النَّجاة
✔️ این لحظه، ‌لحظه‌ی عارفان هست، اون عرفانی که گفتن‌ها، دیدی اون بحث‌ها چقدر سطحش بالا بود، داری الآن ‌تجربه‌ش می‌کنی... فقط با حسین... 💕 ای حسین که مرا از همه منقطع می‌کنی... 👈 شنیدی این دعا رو «اِلَهیِ هَب لِی کَمالَ الاِنقِطاعِ اِلَیکَ» خدایا من رو از همه ببُر و به خودت بپیوند...
می‌خوای تجربه کنی؟ بیا مجلس روضه حسین، یدفعه از همه می‌بُری و متوجه میشی. 🌺 ای حسین که معجزه می‌کنی هنوز هم بعد از 1400 سال داری معجزه میکنی با دل ها 🔶 به همین دلیل فرمودیک قطره اشک، به اندازه یک لحظه متوجه حسین می‌شوی «وَجَبَت لَهُ الجَنَّه»، عارفانه نیست؟ 💞
🌺 آیت الله بهجت می‌فرمودند: اشک بر اباعبدالله الحسین از اشکی که نیمه شب اون عابد و عارف می‌ریزه قیمتش بالاتره... نصف شب هر کاری کنی نمیتونی تمرکز کنی ولی توی روضه فرق میکنه...
تمرین امشب این باشه که هر کدومتون یه گوش بدید. خصوصا اونایی که هر چی تلاش میکردن تمرکز کنن و نتونستن 👈 ببین آیا توی روضه دیگه به چیزی فکر میکنی یا نه... اون وقت هست که معجزه ی حسین علیه السلام رو همین امشب تجربه میکنی....💕 برای موفقیت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#عبور_از_سیم_خار_دار_نفس #پارت_95 مادر هم زیر لبی گفت: –شما که هر روز هم رو می بینید دیگه چه صحبتی؟
همین باعث میشه شاید از کسی که یه عمر فکر می کنه بنده مخلص خداست جلو بزنید. فقط باید بخواهید. حدیثی هم از حضرت علی (ع) داریم که می فرمایند: خود پسندی دشمن عقل است. ببخشید که رک می گم، وقتی با این همه غروری که دارید، اینقدر خودتون رو پیش خدا کوچیک می کنید، یعنی شما خیلی خوبید، یعنی من به گرد پای شما هم نمی رسم. یعنی این منم، که باید از شما خیلی چیزها رو یاد بگیرم. از حرف هایی که میزد متعجب شدم و فقط توانستم بگویم: –ممنون از تعریفتون. خب اگه اینجوریه چرا بار اول جوابتون منفی بود. ــ خب چند تا دلیل داره، یکیشم اینه که تو این مدت بهتر شناختمتون. لبخند کجی زدم و گفتم: –خب چند تا از اون یکی دلیلاتونم بگید دیگه... سرش را پایین انداخت و گفت: –نمی تونم بگم، شخصین. سکوت کردم و به حرف هایش فکر می کردم که پرسید: – از حرفم ناراحت شدید؟ با محبت نگاهش کردم و گفتم: –نه، ولی مطمئنم بعدا دلیل شخصیا تونم بهم می گید. لبخندی زد و گفت: – تا تقدیر چی باشه. بلند شدم و رفتم روبروی تابلو شعری که به دیوار بود، ایستادم. نوشته بود: من غلام قمرم غیرقمر هیچ مگو... چرخیدم طرفش وچشم هایش را شکار کردم. آنقدر ناگهانی بود که برای چند لحظه نتوانستم گره‌ی نگاهمان را از هم باز کنم، قلبم ضربان گرفت، راحیل واقعا دوست داشتنی بود. سعی کردم خودم را بی تفاوت نشان بدهم تا معذب نباشد. برای همین گفتم: – شعر قشنگیه...من خیلی این شعر رو دوست دارم. باسر تایید کرد و من ادامه دادم: –واقعا گاهی آدم به جز عشق نمی خواد حرف دیگه ایی بشنوه. اینبار چیزی نگفت، سعی کردم موضوع را عوض کنم، سر جایم نشستم و گفتم: –راستی نظرتون در مورد مهریه چیه؟ نگاهش را از دستهایش گرفت و به یقه ی لباسم دوخت و گفت: –حالا زوده در مورد مهریه حرف زدن. ــ با اصرار گفتم: – می خوام نظرتون رو بدونم... آخه مادرتون گفتن ما خودمون باید تعیینش کنیم. حتما چیزی تو ذهنتون هست، یا مادرتون تو جریانن که گفتن دیگه، درسته؟ ــ بله، ولی آخه هنوز که چیزی معلوم نیست. ــ نفوس بد نزنید. انشاالله که حله. من دلم روشنه. لبخند محوی زد و گفت: – نظرخودتون چیه؟ شانه ایی بالا انداختم و گفتم: –هر چی شما بگید و من در توانم باشه قبول می‌کنم. راستش من فقط همین ماشین زیر پام رو دارم که مال خودمه با پس اندازی که تو بانکه. پس اندازم رو که گذاشتم برای خرج عروسیم واجاره یه خونه. ماشین رو می تونم برای مهریه به اسمتون کنم. البته یه سرمایه خیلی کوچیک هم تو شرکتی که کارمی کنم دارم که... با تعجب نگاهم کرد و نگذاشت ادامه بدهم و گفت: –واقعا همه ی دارییتون همینیه که گفتید؟ یک لحظه رنگم پرید، احساس کردم فکر می کرده من خیلی پولدار هستم و حالا توی ذوقش خورده است. –بله. ولی سرمایه ایی که تو شرکت دارم سودش خوبه، اگه افزایشش بدم تا سال دیگه می تونم یه شرکت بزنم و وضعم بهتر میشه. شما نگران نباشید، من می تونم در حدهمین زندگی که تو خونه مادرتون دارید رو براتون مهیا کنم. مظلومانه نگاهم کرد و گفت: – اینم یه دلیل دیگه برای خوب بودن شما. با تعجب گفتم: – چی؟ ــ صداقت. به آرامی گفتم: – خب الانم نگم بعدا که می فهمید. اینجوری حداقل متوجه میشید که در چه حدی باید ازم توقع داشته باشید. با سر حرفم را تایید کرد و گفت: – حرفتون درسته. ولی هستن آدم هایی که موقع خواستگاری یا آشنایی جوری حرف می زنند که فقط اون موقع کارشون راه بیفته دیگه به فکر بعدش نیستن. ــ درسته، به نظر من کسایی این کارو می کنن که اختلاف طبقاتی خیلی فاحشی با خانواده دختر دارن و میخوان با دروغ و ظاهر سازی نشون بدن که سطح مالی بالایی دارن، تا نظر دختر رو جلب کنن. که البته کارشون اشتباهه. بعد لبخندی زدم و گفتم: – با این حرفها و رد گم کردن نمی تونید از زیر سوالم فرار کنید. نگاهش را به دیوار پشت سرم داد و گفت: – نمی خواستم الان بگم ولی حالا که دارم فکر می کنم می بینم الان بگم بهتره، که شما هم در موردش فکر کنید و ببینید می تونید قبول کنید. البته منظورم مهریه نیست. شروط ضمن عقد رو می‌خوام بگم. البته اینایی که میخوام بگم حرفهای مامانمه. در حقیقت شرط های ایشونه. اول این که حق طلاق با من باشه. دوم این که اگه خدایی نکرده طلاقی اتفاق افتاد. هر چی اموال توی مدتی که ازدواج کردیم به دست آوردید. به طور مساوی بینمون تقسیم بشه. و اگه بچه ایی وسط بود حضانتش با من باشه. سوم این که: اگه اختلافی بینمون پیش امد که نتونستیم خودمون حلش کنیم، به خانواده هامون نگیم، به کسی بگیم که هر دومون قبولش داشته باشیم. ✍ .. ✿○○••••••══ 💐@Gilan_tanhamasir ═══••••••○○✿ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
4_5976775454302931394.mp3
6.07M
📝 غریب‌‌الغربا، معین‌الضعفا 👤 حاج‌میثم ▪️ویژه شهادت 🥀@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عليِ بنِ موسیَ الرِّضا "علیه آلاف التهیة و الثناء✨ سلام و عرض تسلیت محضر ولی نعمتمون آقاجانم حضرت حجت(عج) و شما سروران مومن و مخلص 🏴🏴🏴 عزاداریهاتون قبول درگاه حق و اهل بیت (ع) حوائج همگی برآورده به خیر ان شاءالله🤲 التماس دعای خیر از همه ی عزیزان🙏🙏🙏