16.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 زیارت عاشورا را ترک نخواهی کرد اگر این 18 مقامات عالی زیارت عاشور را بدانی
انتشار حداکثری با شما ✅
رمز و راز خواندن #زیارت_عاشورا
✍ @Golchintajrobeh 🎬
بیست سال پیش بود از تهران میآمدم...
سوار اتوبوس شدم تا به شهرستان بیایم.
دههزار تومان پول همراه داشتم...
اتوبوس در یک غذاخوری بینراهی برای صرف شام توقف کرد.
به یک مغازه ساندویچی که کنار غذاخوری بود رفتم، یک ساندویچ کالباس سفارش دادم.
در آخرهای لقمه بودم که دست در جیب کردم تا مبلغ ۲۰۰ تومان پول ساندویچ را پرداخت کنم.
دست در جیب پیراهن کردم پول نبود، ترس عجیبی مرا برداشت.
دست در جیب سمت راست کردم؛ خالی بود!
شهامت دست در جیب چپ کردن را نداشتم؛ چون اگر پولهایم در آن جیب هم نبود، نه پول ساندویچ را داشتم و نه پول رفتن به خانه از ترمینال.
وقتی دستم خالی از آخرین جیبم برگشت، عرق عجیبی پیشانی مرا گرفت.
مغازه ساندویچی شلوغ بود، جوانی بود و هزار غرور، نمیتوانستم به فروشنده نزدیک شده و در گوشش بگویم که پولی ندارم.
لقمه را آرام آرام میخوردم چون اگر تمام میشد، باید پول را میدادم.
میخواستم دیر تمام شود تا فکری به حال و آبروی خودم کرده باشم.
آرام در چهره چند نفری که ساندویچ میخوردند نگاه کردم تا از کسی کمک بگیرم ولی تیپ و قیافه و کیف سامسونت در دستم بعید میدانستم کسی باور کند واقعاً بیپولم.!
با شرم نزد مرد جوانی رفتم، کارت دانشجوییام را نشان دادم و آرام سرم را به نزد گوشش بردم و گفتم پولهایم گم شده است، در راه خدا ۲۰۰ تومان کمک کن.
مرد جوان تبسمی کرد و گفت: سامسونتات را بفروش اگر نداری.
خنجری بر قلبم زد.
سرم را نتوانستم بالا بیاورم ترسیده بودم چند نفر موضوع را بدانند.
مجبور شدم پشت یخچال رفته و با صدای آرام و لرزان به فروشنده گفتم: من ساندویچ خوردم ولی پولی ندارم، ساعتام را باز کردم که ۴ هزار تومان قیمت داشت به او بدهم.
مرد جوان دست مرا گرفت و گویی دزد پیدا کرده بود، با صدای بلند گفت: «من این مغازه شاگرد هستم باید پیش صاحب مغازه برویم.» عصبانی شدم و گفتم: «مرد حسابی من کجا میتوانم فرار کنم؟ تا وقتی که این اتوبوس هست من چطور میتوانم فرار کنم در وسط بیایان؟؟»
با او رفتیم، مردی جوان در داخل رستوران دور بخاری نشسته بود که چند نفر کنارش بودند.
مرد ساندویچی گفت: «بیا برویم تو.»
گفتم: «من بیرون هستم منتظرم برو نتیجه را بگو.»
مرد ساندویچی رفت و با صاحب مغازه بیرون آمد.
گفت: «اشکالی ندارد برو گذرت افتاد پول ما را میدهی.»
گفتم: «نه!گذر من شاید اینجا نیفتد اگر چنین بمیرم مدیون مردهام، یا ساعت را بگیر یا به من ۲۰۰ تومان را ببخش یا از صدقه حساب کن، که شهرم رسیدم ۲۰۰ به نیابت از شما صدقه میدهم.»
مرد جوان گفت: «بخشیدم»
آن روز یاد گرفتم که هرگز نیاز کسی را از ظاهرش تشخیص ندهم و به قول اللهتعالی، نیازمند واقعی چنان است که انسان نادان او را از نادانی ثروتمند میپندارد.
#قضاوت_درست
✍ @Golchintajrobeh. 🎬
باهمبریمکربلا:)🙂💔
بیابیخیالجاماندگیهایمان !
بیخیالبیلیاقتیمان ...
چشمهایمانراببندیم💔
باهمهمسفربشویم ...
همسفرڪربُبلا (:🙂
تصورکن...💔
چندساعتیزیرآفتابداغراهرفتی...
پاهاتتاولزده
لنگمیزنۍ!
هۍازخستگۍمیخورۍزمین
وتواننداریبلندشی (:💔
یکیومیبینۍپشتڪولہاشزده
مندڪترمڪمکۍبوددرخدمتم !✋🏻
یہعراقۍمیبینۍ
ازلباساشمعلومہفقیرهها...
ولۍباگریہدعوتتمیڪنہبرۍخونش(:"💔
آخچهحالوهوایی:)!"🙂💔
کولہبہدوشت
هنذفرۍتوگوشت💔
ازایننونلوزۍهاۍعراقۍتویہدستت
توشسہتافلافلگذاشتن!
شروعمیڪنیباعشقخوردن🥹💔"
یہبچہسہچهارسالہتوگرماۍسوزان!
یہسینۍپرازخوراکےدستشہ
دارهپذیراییمیکنه(:"🌱
دارهاززائراپذیراییمیڪنه...🙂
خودمونیمهاا🙂
خوشبهحالاونبچه :)💔
میدونۍرفیق...
وسواستوراهاربعینجایۍندارهبرات !💔😌
ازیہجایۍبہبعد ...
دیگہواقعاڪششندارۍراهبرۍ💔
ازیہجایۍبہبعد🌱
دیگہخودتراهنمیرۍ(:
انگاریڪۍدستتوگرفتہ
دارهڪمڪتمیکنہ💔
اونیکےاربآبهها:)...!😭
رایحہیخاڪڪربلابعدِبارون ...
دوداسفندوآتیش ...
بخارچاۍعراقۍهاتوهوا☕️💔
مسیرۍڪہخیسازآببارونه
ولباساتوڪثیفمیڪنہ !
صداۍهلابیڪمیازوارالحسین
علیہالسلامتوگوشت💔
صداۍمداحۍعربۍبازۍمیڪنہبادلت💔
ایناهمہیعنے↓
ستونهاۍمختلف ؛
آدماۍمختلف ؛
ڪرامتاۍمختلف !
ازچیہڪربلابراتبگمرفیق؟!
اینطورجاها
آدمبایدهۍنفسعمیقبڪشه ...
هینفسعمیقبڪشہ(:🖤
هرچۍبہڪربلانزدیڪترمیشی ...
موججمعیتبیشترمیشہ !
فهمیدینکجاسدیگهنه؟!😭💔
یہومیپیچۍتویہڪوچہو
نگاهاول💔
توییویہعمردلتنگی💔
یہعمرخاطرهوگریه(:💔
عموداۍاخر
عمودهزار ...
یڪۍیڪۍعمودارومیشمارۍ
تاتمومبشہ ...
چشمانتظاریت !(:💔
عمودهزارچہارصدووپنج ...
عمودهزاروچہارصدوشش ...
قلبتمیریزه💔
میرۍسجده😭✋🏻
اشڪمیریزۍ
ضجہمیزنی
رسیدمڪربلاتآقا
اقآبالاخرهرسیدم💔
بهارزومرسیدمارباب(:"💔
میدونیرفیق ...
اینجاهاریختوقیافتیہڪمداغونہ !
شایداربابمیخوادمثلڪارواناُسَرا
باهمینحالوروزبریپیشش💔
میرۍتوبینالحرمین
وسطجمعیت
جمعیتبہهرسمتڪہمیخوانمیبرنت💔
هرڪۍیہچیزۍمیگہ !
بہزبونایرانی ...
عربی ...
انگلیسی ...
بعضیاولی ...
فقطاشڪمیریزننگاهشونبہگنبده💔
رفقا دلم شکسته بود گفتم باهم یه سر بریم کربلا ان شاءالله اربعین
میگما ارباب..!
میدونم خیلی گناه دارم ولی میشه یه نگاهی بهم بندازی؟
میشه دعوتم کنی بیام از تموم خستگیام برات بگم؟
میشه دعوتم کنی بیام تو بین الحرمین روبروی گنبدت بشینم و از تموم اتفاقای خوب و بدم برات بگم؟
میشه یه نگاهی بهمون بندازی و کربلارو
بهمون هدیه بدی؟(:💔🥺
#باباحسین🖤🥀
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــــالْفَــرَج
✍ @Golchintajrobeh 🎬
هدایت شده از گلچین تجربه ✍ 📚 🎬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دراین شب ها
از خداوند میخواهم هرآنچه
از خوبیهاست قسمت شما بشود
و تقدیرتان جز خوشبختی وداشتن ارامش
چیـز دیگری نباشـد
شبتون بخیر
✍ @Golchintajrobeh 🎬
9.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 نیایش با پروردگار
🌿خدایا 🙏
🌸امروز رابا نام
🌿زیبـایت آغاز میکنیم
🌸الهی دراین روز زیبا
🌿بهترینها رانصیب دوستانم کن
🌸تا تقدیرشان آن گونه که
🌿تو میپسندی بشود
🌿خدایا
🌸با دستان مهربانت
🌿مشکلات ما را حل
🌸وگره کار فرو بسته مارا بگشا
🌿و شروع روز پُر برکت را
🌸به همه دوستانم
🌿عطا فرمـا آمیـن...
✍ @Golchintajrobeh 🎬
22.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌👌👌👏👏👏
بودن حجاب تو تابستون و تو گرما ظلم به خانمهاست‼️😳
واقعا"چه کلیپ قشنگی حیفم اومد نبینید
هم خودتون ببینید و هم نشر بدید که همه ببینن و مطمئنا 🌹باقیات الصالحات🌹
برای شما بزرگواران خواهد بود🙏
⁉️نظر شما چیه؟؟؟
✍ @Golchintajrobeh 🎬
💢نکات #بچه_داری
اگر میخواهید چشمان نازنین کودکانتان دچار تنبلی نشود🔻
🔸 در نوزادی و سن پایین ۷ تا ۴۰ شب ملاج نوزاد رو با روغن زیتون ، روغن مالی کنید، اینکار باعث تقویت بینایی و جلوگیری از تنبلی چشم میشود.
🟠رفع تنبلی چشم در کودکان:
🔸۴۰ شب مغز سر کودک را روغن کنجد بمالید.
🔸و همین مدت در چشم سرمه ی بادام بکشید.
✍ @Golchintajrobeh 🎬
اگر میخواهید لاغر شوید 👇🏼
- آب سيب
- آب هويج
- آب كرفس
- آب ليمو ترش
همه نوشیدنی های بالا را به مقدار مساوی مخلوط کنید و سپس هنگام تشنگی یک لیوان بخورید تا در طی یک ماه 2الی 4کیلو وزن کم کنید.
#لاغری
✍ @Golchintajrobeh 🎬
یه خانم قد بلند جا افتاده ای وارد سالن آرایشگاه شد.صورتش مچاله شده بود.شبیه سوختگی بزرگی بود.انگار پارچه با اتوی داغ سوخته شده .نگاه های ما مات موند.خودش انگار عادت داشت به نگاه های وحشت زده و متعجب آدمها.نشست زیر دست آرایشگر،به آرومی توضیح داد صورتش با اسید سوخته.
هفده سالش بود که پسرعموش عاشقش میشه،ته چهره چشای قشنگی داشت خانمه،معلوم بود جوون بوده زیبا بوده.
به پسر عمو جواب نه میده و یه روز که خونه تنها بوده،پسر عموش میاد خونه شون و باز تهدید میکنه،خانم تا به خودش بجنبه صورتش اسید پاچیده میشه.
بعد کلی دوا و درمان با واسطه فامیل با پسر عمو ازدواج میکنه.
اینجای داستان نفس عمیق کشید،همه ساکت،غمگین و ناراحت بودیم.
گفت:سی سال ازگار هر روز با نفرت ازش بیدار میشم،صورتم سوخت،زندگیم سوخت،چند بار خودکشی کردم،ولی فایده نداشت.
شوهرم بچه بود اوم موقع.سر خشم و جهالت و عشق الکی و هیجانی گند زد به زندگی جفتمون،اشک همه ما راه افتاد.
گفت:بارها و بارها ازم معذرت خواسته،تمام زندگیش به نام منه ولی من ازش بیزارم.
من زنی خشمگین پر از نفرت ،تنهایی و خسته دیدم.
گفت موندم و هر روز صورت منو میبینه، تحقیرش میکنم تا روز مرگ.
✍ @Golchintajrobeh 🎬
کله جوش نقش موثری در درمان پوکی استخوان و جلوگیری از ابتلا به این بیماری دارد؛ کشک حاوی مقداری نمک است بنابراین مبتلایان به فشار خون هنگام مصرف این غذا نباید به آن نمک اضافه کنند. کله جوش حاوی کلسیم و فسفر بالاست؛ طبع این غذا گرم بوده، بنابراین برای افرادی که مزاج (طبع) بلغم (سرد و تر) دارند، بسیار مناسب است.
#کله_جوش
#درمان_پوکی_استخوان
✍ @Golchintajrobeh 🎬
16.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شیرینی_زبان بسیار مجلسیه😉♥️
✍ @Golchintajrobeh 🎬