❄️ از احوال ما باخبری، برغصههایمان غصه میخوری و بر عاقبتبخیریمان دعا میکنی...
🌼#امام_زمان
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
رفقا!!!
وعدهی هر روزمون:
همه با هم این دعارو بخونیم..
*اَلّلهُمَّ عجِّل لِوَلیِّک الفَرج* ..🌿💚
-🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼اللهم عجل لولیک الفرج
🌼توفرمانده ای همه لشکرتوییم
🎤حسین طاهری
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
🍃🌸در محضر شهدا
🌸🍃هدیه به روح شهدا صلوات
🍃🌸*اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم*
لینک ناشناس ؛🌸☁️
https://abzarek.ir/service-p/msg/1591545
🍃🌸 خوشحال میشم نظراتتون رو با ما در میان بگذارید.
نام: سردار عبدالرسول زرین
تاریخ تولد رسول زرین: ۱۳۲۰
محل تولد سردار رسول زرین: روستای قلعه گل شهرکرد (دهدشت)
تاریخ شهادت سردار رسول زرین: ۱۱ اسفند ۱۳۶۲ در سن 42 سالگی در عملیات خیبر
محل شهادت سردار رسول زرین: منطقه عملیاتی طلاییه
آرامگاه سردار شهید رسول زرین: تخت فولاد، تکیه شهدا
فرزندان سردار رسول زرین: ۴ پسر و ۳ دختر
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه اخمی کرده اول عمرش 😍😁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دخترارو هرکاری کنی بابایی هستن 😍
• وقتی دست جوانان را در دستِ امامحسین علیه السلام قرار دهید ، مشکل آنها حل میشود و امام با مهربانی به آنها نگاه میکند..🌸
#شهیدابراهیمهادی✨
“ @Golma8 | گلمــا „
اگه داری اینو میخونی میخوام بهت بگم که هرگز نباید امیدت رو از دست بدی. درست توی لحظهای که فکر میکنی به تهش رسیدی...
خدا برات یه معجزه میفرسته✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸 دوستان خوب گلمایی:
قدیمیا تاج سَرید و شمایی که جدیدٱ به جمع ما پیوستید قدم سر چشم ما گذاشتید.
2_144204250017035058.mp3
4.37M
نوشِ گوش :)
«بی سر و سامآنِ #تو شد؛ شانه ی سر خورده ی من...(: »
شروعِ ناگهان 🎼
#علیرضا_قربانی
🕊برای رسیدن به مقصد
بالهایت را بگشا،
🔻نه بهانههایت را . . .!!
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
🍃🌸 سلام اهالی خوب گلما صبحتون بخیر
#وقت_سلام
دل در ره شوق حرمت کفتر خستهست
ای آنکه درت محشر دلهای شکستهست..
❤️ سلام آقا ❤️
رفقا!!!
وعدهی هر روزمون:
همه با هم این دعارو بخونیم..
*اَلّلهُمَّ عجِّل لِوَلیِّک الفَرج* ..🌿💚
-🌸
13.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو هستی حیدر دوران
منم پس میشم عمارت...💚
#امام_زمان
🍃🌸در محضر شهدا
🌸🍃هدیه به روح شهدا صلوات
🍃🌸*اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم*
هی آبرو دادی و من هی آبرو بردم.mp3
26.67M
˼❤️ گُلمــا ✨˹
✨🌷 🌷 بســمربالحسین علیهالسلام ؛✨ - 『#ملجــاء'🌿』- فَفَروا اِلےَ الحُسین علیهالسلام !❤️ "#قسمت_بی
✨🌷
🌷
بســمربالحسین علیهالسلام ؛✨
- 『#ملجــاء'🌿』-
فَفَروا اِلےَ الحُسین علیهالسلام !❤️
"#قسمت_بیست_و_چهارم ؛ آن شال سبز!"
نگاهم رو سمت در بردم. منی که گلوی دلم از تشنگی میسوخت، باید چطور از یک قدمی دریا برمیگشتم...؟ پشت اون در رو تصور میکردم... توی کوچه رو... من به ذره ذرهی خاک این مسیر حسادت میکردم! من به آجر به اجر دیوارها، حسادت میکردم... من به چراغ ها و به تابلو ها حسادت میکردم... من... من برگشتم! من توی اون کوچه نرفتم! من بودن مولامو ندیدم! من رفتنشونو ندیدم... من حتی عطر حضورشون توی کوچه رو نشنیدم! من... من کم عاشق بودم... من اصلا عاشق نبودم! به حرمت خونِ شهید اون خونه و به حرمت اسم حضرت زهرا سلام الله علیها اومدن... اما من، منِ گناهکار... منِ دنیایی... منی که عمرمو حروم کردم... من... من با این چشما که یه عمر برای امام حسینش نبارید، ندیدم... من ندیدم و رفتم... رفتن... .
روضه که تموم شد، دوییدم توی کوچه، هیچکس نبود... . نشستم دم در. زانوهامو بغل گرفتم و مثل پسربچهای که گم شده، گریه کردم. "مثل" چرا...؟ من گم شده بودم. نشستم که پیدام کنن... .
- «پسرم!»
سربلند کردم. همون پدربزرگ مهربون بود که حالا میدونستم پدر شهیدمهدی ان و پدر پدربزرگ اون پسربچه... پدرشهیدی که میدونستن نوهی پسرشون اگه نمیتونه حرف بزنه، اما هم شهدا رو میبینه، هم ائمه رو... . بهم گفته بودن تو اینهمه سال که شهیدمهدی روضه خون انتخاب میکنن، من تنها کسی بودم که نوهی شهیدمهدی از اومدن شهیدمهدی و امام زمان و حضرت زهرا (سلام الله علیهم)، بهم خبر داده و تبرکی ای که هر سال شهیدمهدی تو خونه میذاره، برای من بوده... .
از جا بلند شدم. دلم میخواست داد بزنم و گریه کنم؛ این قطره قطره اشک ریختن آرومم نمیکرد!
حرف چشمامو خوندن. آغوش باز کردن و منِ گمشده، تو محبتشون غرق شدم. تسبیح رو توی مشتم گرفتم و زار زدم. گریه کردم و گفتم: «حاجی من چیکار کنم...؟»
همونطور که توی بغلشون بودم، زیرگوشم گفتن: «مولات و شهیدمهدی نه فقط تو روضهت، از وقتی رفتی پشت بوم، پیشت بودن... فرقی نمیکنه کجا باشی، ببینیشون یا نبینی، هر موقع صداشون کنی، مطمئن باش کنارتن...!»
داغ دلم تازه شد: «آخ حاجی من لیاقت اینهمه خوبیشونو ندارم!»
شونهم رو با محبت فشردن: «پدر که نگاه نمیکنه فرزندش چجوریه!»
کلمهی "پدر" توی گوشم زنگ خورد. بیصدا ناله کردم: «چه فرزند نالایقی! که بودین... که هستین و نمیبینم!»
ـــــــــ ــ
هدیه به آقای جوانان ، حضرت علیاکبر
علیـهالسلام💕
بـھ قلـم : خادم الحسـن علیهالسلام🌱
(میـم_قــاف)
- نشر با قید نام نویسندھ و منبع ، آزاد میباشد .
✨https://eitaa.com/Golma8