فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاردستی چتر رنگی.☂
ما با چتر خودمان را از باران ⛈حفظ میکنیم تا خیس نشویم.
خداوند می فرماید
🍃🍃🍃
وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ ۖ وَهُمْ عَلَىٰ صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ
(یقین بدان) کسانى که به آخرت ایمان دارند، به آن ایمان مى آورند، در حالى که نسبت به نمازهاى خویش، مراقبت مى کنند.
(انعام/92)
🍃🍃🍃
چتر نماز ما ☂ سر وقت و درست خواندن و با حضور قلب خواندن نمازمان است☔️ که به کمک آنها نمازمان را در برابر وسوسه های شیطان🌬 حفظ می کنیم.
#کاردستی
#سوره_انعام
#جزء_7
┏━━━ 👼🏻🌙 ━━━┓
@aamerin_ir
┗━━━ 👼🏻🌙 ━━
10.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی به سن تکلیف رسیدیم اول باید چیکار کنیم؟؟
#تربیتی
#احکام
#دانش_آموزی
#جشن_تکلیف
#مرجع_تقلید
┏━━━ 👼🏻🌙 ━━━┓
@aamerin_ir
┗━━━ 👼🏻🌙 ━━
#مسابقه_دعوت
#ویژه_کودکان
#دعوت
روز ششم
💫طبق آیه قرآن «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى» در چه کاری به همدیگه کمک کنیم؟
الف_در درس خوندن
ب_در کارخوب و پرهیزکاری
ج_در خونه ساختن
برای شرکت در مسابقه و برنده شدن هدایای ارزنده به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://fatemi.amfm.ir/mgdk/
✅قرعه کشی: هر روز ساعت 14:00
┏━━━ 👼🏻🌙 ━━━┓
@aamerin_ir
┗━━━ 👼🏻🌙 ━━
✅خداوند پاداش کارهای ما را خیلی بیشتر از آنچه که انجام دادهایم میدهد.
🔸آدمهایی که برای خرید توی بازارها میگردن، دنبال مغازهای هستن که اون وسیله رو از همهجا ارزونتر بده.
🔸حتی اگه قیمت یه جنس خوب مناسب باشه، باز هم میخوان پول کمتری براش بدن.
🔹اما امام سجاد میفرمایند: خدایا! رابطه و نگاه تو با انسانها فرق میکند. تو بیشتر از عملی که بندهات انجام داده به او پاداش میدهی.
🔺خداوند به خاطر یک روزه، بهشت را برای بندهاش مقرر میکند.
🕋 شاخصه: اهمیت ماه رمضان
📎 #دانش_آموزی
📎 #کودک
📎 #روزه_داری
┏━━━ 👼🏻🌙 ━━━┓
@aamerin_ir
┗━━━ 👼🏻🌙 ━━
12.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷سلام صبحگاهی به امام زمان عزیزمون🌷
🌹بچه های عزیز و مهربون🌹
🌸🌸شما هم با همدیگه بخونین و به امام زمان سلام بدین تا روز خوبی داشته باشین🌸🌸
📎 #دانش_آموزی
📎 #سلام_امام
📎 #کودکانه
┏━━━ 👼🏻🌙 ━━━┓
@aamerin_ir
┗━━━ 👼🏻🌙 ━━
✅من امسال روزه اولی هستم.
🔸اولش که میگفتن باید روزه بگیرم، فکر میکردم خیلی کار سختی باشه.
🔸با خودم میگفتم من اصلا تحمل اینهمه گرسنگی رو ندارم.اصلا این روزه گرفتن چه فایدهای برای من داره؟
تو این فکر و خیالها بودم که دوستم رو دیدم.
فاطمه، یه چیزی گفت که تا حالا بهش فکر نکرده بودم!
🔹فاطمه میگفت: آدمها کسایی رو قبول دارن که مسئولیت کارهایی که بهشون سپرده میشه رو به عهده میگیرن.
🔸اگه کسی کارهایی که وظیفش باشه رو خوب انجام نده، کم کم دیگه کسی اون رو قبول نداره.
🔸خدا نماز و روزه رو برای کسانی واجب میکنه که بزرگ شدن و مسئولیت پذیرن.
🔺الان که به حرفهای فاطمه فکر میکنم، می بینم که هرچی بزرگتر میشم، دوست دارم بقیه هم به سلیقه و انتخاب هام احترام بگذارن. بقیه هم ازم توقع دارن تا من هم مسئولیت کارهام رو به عهده بگیرم. پس الان که روزه اولی هستم و به سن تکلیف رسیدم، بهترین وقته که تمرین کنم. تمرین کنم توی یه زمان خاص چیزی نخورم و مراقب رفتار خودم باشم.
🔺خدا جون خیلی ازت ممنونم که از 9 سالگی برای من شخصیت قائل شدی. کارهایی رو برام واجب کردی که مسئولیت پذیری من رو بالا و بالاتر میبره.
🕋 شاخصه: اهمیت ماه رمضان
📎 #دانش_آموزی
📎 #کودک
📎 #ضیافت_ماه_الهی
┏━━━ 👼🏻🌙 ━━━┓
@aamerin_ir
┗━━━ 👼🏻🌙 ━━
7.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#احکام
کفاره چیه⁉️
•••✾•🌿🌺🌿•✾•••
┏━━━ 👼🏻🌙 ━━━┓
@aamerin_ir
┗━━━ 👼🏻🌙 ━━
12.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍀🍀🍀
توصیه های این کوچولو
رو حتمآ بشنوید 😉
دعوت ب نماز
اول وقت 😍
🍀🍀🍀
کانال واحد کودک و نوجوان
موسسه موعود
مرکز تخصصی
امر به معروف و نهی از منکر
#آمر_کوچولو_تربیت_کنیم
┏━━━ 🌺 🍃 ━━━┓
@Gonchehayefatami
┗━━━ 🌺🍃 ━━
غنچه های فاطمی
🍀🍀🍀 🍀🍀🍀
غنچه های فاطمی
#داستانه #مجتبی_و_محیا #قسمت_هشتم مجتبی گفت:《سلام. شما کجا این جا کجا؟ این وقت صبح اینجا چیکار می
#داستانه
#مجتبی_و_محیا
#قسمت_نهم
صدای بهروز را میشنید که میگفت:«مجتبی، دوست من! رفیقم. من باید نامه رو بنویسم. همه چیز رو که نمیشه بگم.»
بعد چند ثانیه سکوت، بهروز ضربهی آرامی به در زد و به آرامی گفت:«یادت باشه کمکم نکردی.»
دیگر صدای بهروز به گوشش نمیرسید. مجتبی مطمئن نبود که بخاطر تقلب در خواست بهروز را نپذیرفت یا به خاطر این که میترسید نامهای که برای بهروز مینویسد، رتبه بهتری بیاورد. پاهایش سست شد و بیاختیار روی زمین نشست. محیا از پشت پنجره اتاقش مجتبی را میدید؛ اما نمیدانست باید برای آرامش برادرش چه کاری انجام دهد.
مدتی گذشت تا مجتبی توانست خودش را جمع و جور کند و به اتاقش بازگردد. دوباره روی تختش دراز کشید و به سقف اتاقش خیره شد.
محیا در اتاق مجتبی را زد و داخل شد. مجتبی گفت:«اجازه ندادم بیای داخل!»
محیا گفت:«در اتاقت باز بود. این یعنی اینکه منتظرم بودی. رمزمون یادت رفته ها!»
مجتبی رویش را به سمت پنجره کرد تا محیا اشکهایش را نبيند. محيا که اشک مجتبی را دیده بود، به روی خودش نیاورد . پرسید: «حالا می خوای با هم حرف بزنیم؟»
مجتبی گفت: «درباره ی چی؟»
محیا گفت: «هر چی. هر موضوعی که باعث میشه آروم بشی. می خوای راجع به فوتبال حرف بزنیم؟»
مجتبی خنده ی کوتاهی کرد و گفت: «موضوع بهتر از این پیدا نکردی؟»
محیا جواب داد: «خب تو شروع کن.» و بعد کنار مجتبی روی تخت نشست.
مجتبی آب دهانش را به سختی قورت داد و گفت: «بهروز از دستم ناراحت شد!»
محیا پرسید: «چرا؟»
مجتبی جواب داد: «کاری رو از من خواست که مطمئنم کار درستی نیست. به خاطر همین قبول نکردم.»
محیا گفت: «این که ناراحتی نداره. دلیلت رو براش می گفتی.»
مجتبی گفت:«توضیح دادم اما...»
داســـــــتان ادامـــــــــــــه داره...
📚📚📚📚📚📚📚
┏━━━ 👼🏻🌙 ━━━┓
@aamerin_ir
┗━━━ 👼🏻🌙 ━━
غنچه های فاطمی
#داستانه #مجتبی_و_محیا #قسمت_نهم صدای بهروز را میشنید که میگفت:«مجتبی، دوست من! رفیقم. من باید ن
#داستانه
#مجتبی_و_محیا
#قسمت_دهم
محیا پرسید: «اما چی؟»
مجتبی جواب داد: «با این که دلیلم منطقی بود، نه اون باور کرد، نه حتی خودم باور کردم.»
محیا گفت: «نمی فهمم. میشه واضح تر بگی!»
مجتبی از جا بلند شد و روی تخت نشست. هنوز ردی از اشک روی گونهاش باقیمانده بود. با ناراحتی گفت: «بهروز خواست تا براش نامه بنویسم؛ یعنی به جاش توی مسابقه شرکت کنم؛ اما من قبول نکردم و گفتم که تقلبه.»
محیا حرفش را قطع کرد و گفت: «فهمیدم. حالا تو مطمئن نیستی که به خاطر تقلب ننوشتی یا به خاطر جایزه.»
مجتبی گفت: «آره، حتی خودم هم به نیتم شک کردم.»
محیا پرسید: «حالا چرا بهروز اصرار داشت تا حتما توی مسابقه شرکت کنه؟»
مجتبی جواب داد: «نمیدونم. ازش پرسیدم؛ اما جواب درستی نداد.»
محیا گفت:«خب بنظرم یه سر برو خونشون باهاش حرف بزن، شاید دلیلی برای این همه اصرارش داشته باشه!»
مجتبی گفت: «با این رفتارم فکر نکنم من رو خونشون راه بده!»
محیا کمی فکر کرد و گفت: «بهش زنگ بزن اینطوری بهتره.»
مجتبی که برق در چشمانش دیده میشد. سریع به سراغ تلفن رفت و به بهروز زنگ زد؛ اما کسی جواب تلفن را نداد. ناامیدی دوباره بر چهرهی مجتبی نشست. محیا که کنار مجتبی ایستاده بود، گفت: «اشکال نداره. بهش فرصت بده. فردا آروم میشه و میتونی بری جلوی در خونشون.»
داســـــــتان ادامـــــــــــــه داره...
📚📚📚📚📚📚
┏━━━ 👼🏻🌙 ━━━┓
@aamerin_ir
┗━━━ 👼🏻🌙 ━━