#گزارش_تصویری
حضور تبلیغی روحانیان جانباز بمناسبت دهه محرم در گوشه و کنار کشور(۱۲)
👌در راستای اطاعت و لبیک به فرمان رهبری در اهمیت تبلیغ
☑️ روحانی جانباز حجت الاسلام والمسلمین عباس محسنی در قزوین
☑️ روحانی جانباز حجت الاسلام والمسلمین ملکوتی در رفسنجان
☑️ روحانی جانباز حجت الاسلام والمسلمین مهدی باطنی در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی
☑️ روحانی جانباز حجت الاسلام والمسلمین محمد جواد صالحی در کاروان زیارتی
☑️ کانال مدرسه علمیه حضرت ابوالفضل علیه السلام «جانبازان» قم
به کانال ما بپیوندید👇
🆔 @H_janbazan
هدایت شده از مدرسه علمیه (جانبازان) حضرت ابوالفضل علیه السلام
🏴 ۱۲ محرم بنابر قولی
شهادت معلم مناجات و دعا،
پیام رسان کربلا،
حضرت امام سجاد علیه السلام تسلیت باد
☑️ کانال مدرسه علمیه حضرت ابوالفضل علیه السلام «جانبازان» قم
به کانال ما بپیوندید👇
🆔 @H_janbazan
هدایت شده از مدرسه علمیه (جانبازان) حضرت ابوالفضل علیه السلام
✅صلوات خاصه امام سجاد علیه السلام
🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ سَیِّدِ الْعَابِدِینَ
الَّذِی اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ جَعَلْتَ مِنْهُ أَئِمَّهَ الْهُدَی
الَّذِینَ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ
اخْتَرْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ وَ اصْطَفَیْتَهُ وَ جَعَلْتَهُ هَادِیاً مَهْدِیّاً
🌸اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ ذُرِّیَّهِ أَنْبِیَائِکَ
حَتَّی یَبْلُغَ بِهِ مَا تَقَرُّ بِهِ عَیْنُهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ
إِنَّکَ عَزِیزٌ حَکِیم
🏴شهادت معلم مناجات و دعا،
🏴پیام رسان نهضت کربلا،
🏴حضرت امام سجاد علیه السلام،
🏴بر همه مسلمانان و شیعیان جهان
🏴بویژه مراجع و رهبری معظم، طلاب و اساتید محترم تسلیت باد.
☑️مدیریت و #بسیج مدرسه علمیه حضرت ابوالفضل علیه السلام (جانبازان)
به کانال ما بپیوندید👇
🆔 @H_janbazan
#گزارش_تصویری(۱۳)
حضور تبلیغی روحانیان جانباز بمناسبت دهه محرم در گوشه و کنار کشور
👌در راستای اطاعت و لبیک به فرمان رهبری در اهمیت تبلیغ
☑️ روحانی جانباز حجت الاسلام والمسلمین ابراهیم سیفی در پایگاه هوایی کنارک
☑️ روحانی جانباز حجت الاسلام والمسلمین علی تقوی در مازندران
☑️ روحانی جانباز حجت الاسلام والمسلمین اسماعیل بالی مقدس در ارتش جمهوری اسلامی ایران
☑️ روحانی جانباز حجت الاسلام والمسلمین حسین قاسمپور در پایگاه هوایی چابهار
☑️ کانال مدرسه علمیه حضرت ابوالفضل علیه السلام «جانبازان» قم
به کانال ما بپیوندید👇
🆔 @H_janbazan
خاطراتی از عملیات محرم(قسمت۱)
✍جانباز محمود نظری
...انفجار خمپاره آنقدرشدید بود که چندین نفر شهید شدن🌹
صدای آشنای مجروحی را درسروصدای گلوله ها وخمپاره ها شنیدم
سریع پاشدم
نفر پشت سری، لباسم راگرفت گفت بشین الان تیر میخوری
توجه نکردم
جلوتررفتم منور بالای سرم روشن شد وچهره اش رادیدم...
برادرم (فرهاد)بود که حسین رحمانی وشهید علیرضا رضایی درحال بستن زخمهایش بودند
واوداشت سرود میخواند
گیج شده بودم
نمیدونستم آن لحظه باید چکارکنم⁉️
ازشهید رضایی که امدادگربود پرسیدم چی شده؟
سکوت کرد!!!
دستور حرکت دادند ولی من پای رفتن نداشتم، بغض گلویم روگرفته بود😭
ستون براه افتاد و من همچنان بهت زده برادر سرتاپا خونی ام را نگاه میکردم ودیگر توجهی به تیرو ترکش هایی که ازاطرافم میگذشت نداشتم😔
فاصله بچه ها هرلحظه بیشترمی شد!
به برادرم گفتم چیزی لازم نداری
با صدای رسا گفت: این بچه رو از اینجا ببرید
دلم نمی آمد تنهایش بگذارم غرق درخون بود
این را زمانی که منورهای بالای سرمان روشن می شد بوضوح میدیدم.
به ذهنم خطور کرد اخویم شهید می شود!
دوباره با عصبانیت گفت:
این بچه رو یکی از اینجا ببره...
میدانستم برای حفظ روحیه ام، قصد داشت من را ازخودش و ازدیدن آن صحنه براند.
از او شفاعت خواستم وبا چشمانی که اشک در آن حلقه زده بود، شروع به دویدن کردم وخودم را به نیروها رساندم و درزیرگلوله های دشمن پیش میرفتم وبافریاد
یامهدی و الله اکبر
سعی دربالابردن روحیه خودودیگران داشتم و با اندیشه شهید شدن برادرم شروع به تیراندازی کردم
دوست خوبم منصورشیخ کبیر همراهم شد وقصد داشت بمن روحیه بده، که ناگهان صدای غرش تانکها راازپشت سرشنیدیم
اول فکرکردیم خودیه
لحظه ای قوت قلب گرفتیم
اما باصدای فرماندهان که فریاد میزدند:
آرپی جی زن....
آرپی جی زن...
متوجه شدیم که تانکهای عراقی است !
از روبرو کالیبر دشمن و از آسمان خمپاره و کاتیوشا و از پشت سر ، تانکها امانمان رو بریده بودند.
در همون حال بیاد برادرم فرهاد بودم که شهید شده،
آیا امدادگرها توانستند ببرنش عقب یانه ...
همه اش ذهنم رو مشغول خودش کرده بود و نگرانش بودم ...
بعداز عملیات که به ملاقاتش رفتم به من گفت که بعد از انفجار خمپاره صدوبیست که کنارش خورده بود همراه او تعدادی شهید و مجروح میشوند همانطور بی سیم چی او شهید و یکی دیگه از بچه ها از ناحیه چشم با همان خمپاره مجروح شده بوده
و یکی دو روز با همان حالت مجروحیت در داخل میدان مین گیر کرده بوده و به خواست خدا بعد از ساعت ها با خونریزی شدیدی که داشته نجات پیدا میکنه❗️
و درحالی که تانکها با کالیبرشان ما را به رگبار بسته بودند دوست و همرزم بسیار خوبم آقای حمید حمیدی که آرپی جی زن دسته مان بود بلند شد، سلاح خودش رو آماده کرد تا به طرف تانکها شلیک کند...
یک آرپی جی زن که نام ایشان رافراموش کردم کنار من نشسته بود، به ایشان گفتم برادر چرا بلند نمیشی ؟
ولی جوابی از او نشنیدم !
همان موقع منورها منطقه را روشن کرد ومتوجه شدم ایشان توسط کالیبر تانک به شهادت رسیده است😔
نمیدونستم چرا غیر از حمیدی آرپی جی زن دیگری اونجا نبود شاید قبلش مجروح یا شهید شده بودند!
تانکها همانطور غرش کنان نزدیک میشدند...
آرپی جی زن یکی دو گلوله به طرف تانک ها شلیک کرد!
اجبارا من آرپی جی رو از زیر دستان شهید بیرون کشیدم و روی دوشم گذاشتم ،اولین بار بود که آرپی جی شلیک میکردم و با گفتن ""یا مهدی"" انگشتم را روی ماشه گذاشتم وشلیک کردم همانموقع به ما دستور حرکت دادند.
باید از میدان مین میگذشتیم و بر روی جاده ای نیم خیزحرکت میکردیم مانند صحنه کربلا بود!
شهدا ومجروحها منطقه را پر کرده بود از هر سوی صدای ناله " یاحسین " و " یامهدی " می آمد !
در همان میدان مین بود که حسین فروغی به شهادت رسید وما را درفراق خودش تنها گذاشت ویاد حرفها و رفتارهای روزهای قبل از شهادتش افتادم که وسایلش رابین ماتقسیم کرد وگفت شهید می شم ولی ما به او خندیدیم...😔
از جاده به بعد نظم ستون به هم خورد تعداد زیادی شهید ومجروح شده بودند.
داخل خاک دشمن با چنان سرعتی پیشروی داشتیم که بعضا نیروهای دشمن فرصت بیرون امدن وفرار کردن از سنگرهایشان را پیدا نکرده بودند!
به همین خاطر ما از بین عراقیها به پیش روی ادامه میدادیم از همه طرف گلوله ها شلیک می شد.
گاهی اوقات شاهد بودم که نیروهای خودی ما را بانیروهای بیگانه اشتباه گرفته، به طرف ما شلیک میکردند!
به منطقه وسیعی با گودال های کم عمق رسیده بودیم، آنجا پر از سنگرهای عراقی بود
خسته ،تشنه و غمگین از ترکشهایی که برادرم خورده بود. شهیدی را دیدم...
دوست دوران کودکی من بود، رضا خراط فرمانده دسته ،که تمام نیروهایش شهید ومجروح شده بودند ویک آرپی جی گرفته بود و به شکار تانک رفته بود.❗️
🌺 ادامه دارد....
🌹کانال مدرسه علمیه حضرت ابوالفضل علیه السلام «جانبازان» قم
به کانال ما بپیوندید👇
🆔 @H_janbazan
#گزارش_تصویری(۱۴)
حضور تبلیغی روحانیان جانباز بمناسبت دهه محرم در گوشه و کنار کشور
👌در راستای اطاعت و لبیک به فرمان رهبری در اهمیت تبلیغ
☑️ روحانی جانباز حجت الاسلام والمسلمین قاسم متقی نیا، در شهرهای خرم آباد، بروجرد، درود، الیگودرز، پلدختر، الشتر، نورآباد
☑️ روحانی جانباز حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا عبادی، در خرم آباد
☑️ روحانی جانباز حجت الاسلام والمسلمین مجتبی حداد، در قم
☑️ کانال مدرسه علمیه حضرت ابوالفضل علیه السلام «جانبازان» قم
به کانال ما بپیوندید👇
🆔 @H_janbazan
خاطراتی از عملیات محرم(قسمت۲)
✍جانباز محمود نظری
میدونست که برادرم فرهاد مجروح شده است.گفت گلوله آرپی جی بردار و دنبالم بیا، قصد داشت هوای من رو داشته باشه.
فکرش را هم نمیکردیم روزگاری باهم در کوچه گردو بازی یا تیله بازی کنیم، حالا در کنار هم با اون سن کم در قلب عراق و زیر اون آتش شدید، دنبال تانک دشمن بکنیم.
شهید خراط گفت چندتا نارنجک بردارم و با گلوله آرپی جی که در دست داشتم سنگرهایی را که در مسیرمان بود پاکسازی کنیم.
به هر سنگری نارنجک مینداختیم و سراغ سنگر بعدی
صدای ناله ،نشانگر این بود که هنوز در بعضی از سنگرها عراقی هست
چند قدمی برنداشته بودم که ناگهان از سنگری که بطرفش میرفتم سه تا عراقی بیرون آمدن وشروع به دویدن کردن چون شهید خراط آرپی جی داشت به من گفت:
محمود بزنشون بزنشون
من هم اسلحه ام را روی رگبار گذاشتم وشلیک کردم...
با شلیک من یکی از اونها به زمین افتاد و اون دو نفر دیگه ایستادند و دستهاشون رو بالا بردن و تسلیم شدن.
میگفت: "بزنشون."
اولین بار بود که از فاصله چندمتری بایددشمن را میکشتم
اسیر هم نمی تونستیم بگیریم چون در حال عملیات بودیم و در قلب عراق!
معلوم نبود خودمون هم زنده بمونیم و هنوز خطمان رو تثبیت نکرده بودیم.
عراقی ها وقتی نزدیک من شدند،اونها رو مثل غولی می دیدم
نمی دونم به خاطر جسم ضعیف وکوچک خودم بود یا واقعا بزرگ بودن.
شهید خراط دوباره گفت
بزنشون
بزنشون
نگران بود که یک وقت اسلحه رو از من نگیرند و به طرف خودمون شلیک کنند
من سر اسلحه را طرفشون گرفتم...
ودوان دوان خودمان را به باقی گردان رساندیم
هوا داشت روشن می شد وما هنوز در حال پیشروی.
به جاده آسفالت رسیدیم.
بعد از گذشت دقایقی از روبرویمان یک جیپ با سرعت در حال نزدیک شدن به ما بود.
به چند متری ما که رسید متوجه ما شد، ایستاد وپنج عراقی که همگی لباس پلنگی داشتند هر کدام به سمتی فرار کردند.
یکی از آنها سروان چاقی بود که به علت وزن زیادش نمیتوانست زیاد دور بشود وپشت بوته ای پنهان گشت. تعدادی از بچه ها به تعقیب آن چهار نفر رفتند و آنها را به هلاکت رساندند.
اما من به دنبال آن سروان چاق رفتم.
به چند قدمی اش که رسیدم، از پشت بوته دستش رو بالا گرفت وبه طرفم آمد، با اشاره به او فهماندم که جلو بیاد.
از آنجایی که هوا روشن شده بود و بچه های گردان ما هم نزدیک بودند قصد داشتم او را اسیر کنم وباخود ببرم.
ولی ناگهان از پشت سرم صدای رگباری آمد وسروان به زمین افتاد!
به پشت سر برگشتم یکی دونفر از بچه های گروهان دیگه بودند.
مقصدمان نامعلوم بود آسمان روشن شده خسته ،تشنه ،گرسنه وپراکنده در تیررس دشمن، درحال پیشروی.
داخل رودخانه ای خشک و بی آب که در کنار جاده بود به راه افتادیم، تا از دید دشمن پنهان باشیم.
کاتیوشای دشمن شروع به شلیک وبه نزدیکی ما اصابت کرد، خودم را در لوله ای سیمانی که معمولا برای عبور آب زیر پل نصب میشود، پرتاب کردم!
براثر موج شدید انفجار سنگهایی به پشتم خورد
لنگ لنگان مسیر خودم را ادامه دادم.
تعدادی هم آنجا مجروح شدند!
فرماندهان در روشنایی روز، دستور پیشروی به ما داده بودند. مثل اینکه به اون اهدافی که میبایست برسیم هنوز نرسیده بودیم.
شاید حدود بیست نفر از گردان باقی مانده بودیم!
همانطور که خسته به راه خود ادامه میدادیم شهید محمدرضا عامریان باشوخی و خنده بهم گفت چقدر خوبه اگه قراره شهید بشیم همه باهم بریم.
این شهید بزرگوار خیلی جمع بچه ها رو دوست داشت و اُنس عجیبی به هم گرفته بودیم.
از بقیه افراد گردان خبری نداشتیم.
درکناره رودخانه دستورآمد که خودمان را پنهان و کمی استراحت کنیم.
دوباره صدای شلیک قبضه کاتیوشا آمد.
اینبار ازصدای قبضه فهمیدم گلوله ها احتمالا روی سر ما به زمین میخورد، خودم را به جداره دیواره کنار رودخانه درگودال کوچکی چسباندم اولین گلوله در نزدیکی ما به زمین خورد دومی موجش تمام خاک وکلوخها رو به سر وصورت ما زد ولی سومی وچهارمی و..
دیگه چیزی متوجه نشدم احساس کردم دنیا روی سرم خراب شده...
درحالی که جراحتهای سطحی برداشته بودم وجایی رو نمیدیدم قصد دور شدن ازآن منطقه راداشتم و بی هدف بسمت جلو میدویدم وپنجاه شصت متر جلوتر خودم رو بروی زمین در گوشه ای انداختم.
پشت سرم رو نگاه کردم گرد وخاک آنقدر زیاد بود که هیچ نمیدیدم فقط دوست بسیار خوبم رضا خراط رو دیدم که از توی اون گرد و غبار بیرون آمد و درکنار من خودش را به زمین انداخت!
اوهم مثل من جراحتهای سطحی برداشته بود
گفت سالمی؟
گفتم آره.
چند لحظه ای طول کشید تا بفهمیم کجاییم،دست همدیگر رو گرفتیم وبه سختی بلند شدیم ودرمیان گرد و غبار به طرف بچه ها رفتیم تا ببینیم آنها سالم هستند یا نه؟
ولی با صحنه دلخراشی مواجه شدیم😔
گلوله کاتیوشا وسط گروه خورده بود و تعداد زیادی شهید ومجروح، دست قطع، پا قطع...
ادامه دارد...
✅ کانال مدرسه علمیه «جانبازان» قم
به کانال ما بپیوندید👇
🆔 @H_janbazan
هدایت شده از از هر فصلی گفتاری(سعیدی)
🌹سه برادر
🌹سه رزمنده
🌹 سه جانباز
🌺مجروحیت همزمان در یک عملیات
از سمت راست:
🌴برادر محمود نظری (جانباز ۵۵ درصد قطع پا)
🌴سردار فرهاد نظری (جانباز ۷۰ درصد و فرماندهی اسبق نیروی انتظامی تهران)
🌴برادر رامین نظری (جانباز ۵۵ درصد)
🌺 از رزمندگان لرستانی _ شاهرودی
مقر قائمیه دزفول
قبل از عملیات کربلای۵
سال ۱۳۶۵
به کانال #از_هر_فصلی_گفتاری بپیوندید👇
🇮🇷 @fasle57
#گزارش_تصویری(۱۵)
حضور تبلیغی روحانیان جانباز بمناسبت دهه محرم در گوشه و کنار کشور
👌در راستای اطاعت و لبیک به فرمان رهبری در اهمیت تبلیغ
☑️ روحانی جانباز حجت الاسلام والمسلمین علی اصغر قربانی در شهرستان باخرز خراسان رضوی
☑️ روحانیان جانباز حجج اسلام: کمال رحیمیان و محمد کوچکی، در زاهدان
☑️ روحانیان جانباز حجج اسلام: غلامرضا ساکت و حسین قاسمپور در پایگاه هوایی چابهار
☑️ کانال مدرسه علمیه حضرت ابوالفضل علیه السلام «جانبازان» قم
به کانال ما بپیوندید👇
🆔 @H_janbazan
هدیه به پیشگاه نورانی مادران ۱۴ معصوم علیهم السلام صلوات
🌺خانم حضرت آمنه سلام الله علیها، مادر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم.
🌺خانم فاطمه بنت اسد سلام الله علیها، مادر آقا امیرالمؤمنین علیه السلام.
🌺خانم حضرت خدیجه سلاماللهعلیها، مادر حضرت زهرا سلام الله علیها.
🌺خانم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، مادر امام حسن و امام حسین علیهما السلام.
🌺خانم شهربانو سلام الله علیها، مادر امام سجاد علیه السلام.
🌺خانم فاطمه بنت الحسن سلام الله علیها، مادر امام باقر علیه السلام.
🌺خانم ام فروه سلام الله علیها، مادر امام صادق علیه السلام.
🌺خانم حمیده مصفاه سلام الله علیها، مادر امام کاظم علیه السلام.
🌺خانم نجمه خاتون سلام الله علیها، مادر امام رضا علیه السلام.
🌺خانم سبیکه سلام الله علیها، مادر امام جواد علیه السلام.
🌺خانم سمانه سلام الله علیها، مادر امام هادی علیه السلام.
🌺خانم حُدَیث سلام الله علیها، مادر امام حسن عسکری علیه السلام.
🌺خانم نرجس خاتون سلام الله علیها، مادر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف.
#مادران_معصومین
🌸اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌷
✅ کانال مدرسه علمیه حضرت ابوالفضل علیه السلام «جانبازان» قم
به کانال ما بپیوندید👇
🆔 @H_janbazan
#گزارش_تصویری(۱۶)
حضور تبلیغی روحانیان جانباز بمناسبت دهه محرم در گوشه و کنار کشور
👌در راستای اطاعت و لبیک به فرمان رهبری در اهمیت تبلیغ
☑️ روحانی جانباز حجت الاسلام والمسلمین بهتری نژاد، در یاسوج
☑️ روحانی جانباز حجت الاسلام والمسلمین حمیدرضا کشاورز، در قزوین
☑️ روحانی جانباز حجت الاسلام والمسلمین مصطفی ضیا
☑️ کانال مدرسه علمیه حضرت ابوالفضل علیه السلام «جانبازان» قم
به کانال ما بپیوندید👇
🆔 @H_janbazan
♨️ مارهای خوش خط و خال❗️
#امام_خمینی (ره):
✅ یقیناً اگر جهانخواران میتوانستند، ریشه و نام روحانیت را میسوختند ولی خداوند همواره حافظ و نگهبان این مشعل مقدس بوده است و انشاءالله از این پس نیز خواهد بود، به شرط آن که حیله و مکر و فریب جهانخواران را بشناسیم.
☑️ البته این بدان معنا نیست که ما از همه روحانیون دفاع کنیم، چرا که روحانیون وابسته و مقدسنما و تحجرگرا هم کم نبودند و نیستند.
☑️ در حوزه های علمیه هستند افرادی که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدی فعالیت دارند.
🏴 امروز عده ای با ژست تقدس مآبی، چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام میزنند که گویی وظیفه ای غیر از این ندارند.
🏴 خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه های علمیه کم نیست.
❗️طلاب عزیز لحظه ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند، اینها مروج اسلام آمریکایی اند و دشمن رسول الله.
آیا در مقابل این افعی ها نباید اتحاد طلاب عزیز حفظ شود❓
#امام_خمینی
📚صحیفه امام، ج۲۱؛ ص۲۷۸
پیام امام خمینی خطاب به مراجع اسلام، روحانیون سراسر کشور و... در مورد استراتژی آینده انقلاب و حکومت اسلامی
مورخ: 1367/12/03
✅ مدرسه علمیه حضرت ابوالفضل علیه السلام «جانبازان» قم
به کانال ما بپیوندید👇
🆔 @H_janbazan