eitaa logo
نوای حاج عباس واعظی
976 دنبال‌کننده
464 عکس
351 ویدیو
24 فایل
نوای حاج عباس واعظی مداح و ذاکر اهل بیت(ع) از شهرستان تربت حیدریه ارتباط با ادمین کانال @AbbasVaezy110 @RezaTaghavi1366
مشاهده در ایتا
دانلود
با سلام و عرض ادب و احترام الحمدلله به نعمت عمر الحمدلله به نعمت عمری که برای اهل بیت سلام الله علیهم ، هزینه بشه 🌸🍃 به نوبه ی خودم تشکّر میکنم از تک تک شما زحمتکشان و احیا کنندگان مجالس اهل بیت علیهم السلام.. مطمئنا که شما بشرط مزدخواهی از حضرت خدمت نکردین، ولی الحمدلله که این خانواده ، اهل لطف هستند و خادمین خودشون رو مورد رحمت قرار می‌دهند 🌸🍃 تنتون سلامت حوائجتون برآورده دل هاتون پر نور عاقبتتون بخیر 🔰@hajabasvaezii
مناجات با امام زمان عج.mp3
7.97M
🌿قسمت نشد که گاه به گاهی ببینمت حتی به قدر نیم نگاهی ببینمت «یا بن الحسن» 🔰@hajabasvaezii
4_5897602057233238005.mp3
9.6M
🌱 ذِکرُ علیٍّ عِبادة کیست علی زینت هر منبر است ذکر قسم خوردن پیغمبر است 🔰@hajabasvaezii
🚩 شنبه  ۱۷ شهریورماه ۱۴۰۳      @hajabasvaezii
نوای حاج عباس واعظی
🚩 #تقویم_مراسمات شنبه  ۱۷ شهریورماه ۱۴۰۳      #شهر_بایگ @hajabasvaezii
﷽ ' 🔸گزارش تصویری🔸 ▪️مراسم یادواره شهدا بخش بایگ « شهرستان تربت حیدریه » با مداحی: حاج عباس واعظی @hajabasvaezi 🔻🔻🔻🔻🔻🔻
◼️ پنجم ربیع الأوّل، سالروز وفات حضرت سکینه علیها السلام حضرت سکینه علیها السلام دختر امام حسین علیه السلام 56 سال پس از واقعه ی کربلا، در شب پنجم ربیع الاوّل سال 117 هـ در مدینه وفات کرد. مادر ایشان حضرت رباب علیهالسلام است که با هم در واقعه ی کربلا حضور داشتند، و همراه با أسرا به کوفه و شام رفتند. آن حضرت فقط با پسر عموی خود عبدالله پسر امام مجتبی علیه السلام ازدواج نمود و ادّعاهای دیگر در این زمینه مردود است. لازم به یاد آوری است که امام مجتبی علیه السلام چند پسر به نام عبدالله داشته که آخرین آن ها در کربلا در قتلگاه به شهادت رسید، و این عبدالله برادر اوست. 📚 معالی السبطین : ج ۲، ص ۲۱۷. 📚 العقیلة و الفواطم علیهنَّ السلام : ص ۱۸۷ ـ ۱۸۵ 📚فیض العلام : ص ۲۰۶ @hajabasvaezii
علیهاالسلام: چون پدرم كشته شد، آن بدن نازنين را در آغوش گرفتم، حالت اغما و بی‌‏هوشى بر من روى داد در آن حال شنيدم پدرم می‌‏فرمود: شيعتى ما اِن شربتم، ماءَ عَذب فاذكرونى اِذ سمعتم بغريبٍ اَو شهيد فاندبونی... ‏ 📗 منتهى الآمال، شيخ عباس قمى، ج۲، ص۹۳۰؛ به نقل از مصباح کفعمی، ص۹۶۷. 🔸آیات شگفت🔸 تشنه بودم، خواستم لب وا کنم، آبی بنوشم ناگهان کوه غمی احساس کردم روی دوشم دیدم آشوبم، تلاطم دارد اشکم، در خروشم می‌رسید از هر طرف فریاد جانکاهی به گوشم: «شیعتی ما إن شَرِبْتُم ماء عَذْبٍ فاذکرونی» راه را گم کرده بودم، آخر آیا می‌رسیدم؟ خسته و تنها در آن صحرا، چه غربت‌ها که دیدم هر غریبی را که دیدم، زیر لب آهی کشیدم دشت ساکت بود، اما این صدا را می‌شنیدم: «اِذ سَمِعْتُم بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی» آرزوها داشتم... راهی شدم تا در سپاهش... کاش من هم می‌شدم از کشتگان یک نگاهش آخر راه من و... او تازه بود آغاز راهش راه او آغاز می‌شد از میان قتلگاهش... «لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشورا جمیعاً تَنْظُرونی» می‌زد آتش بر جهانی غربت بی‌انتهایش کودک شش‌ماهه هم می‌خواست تا گردد فدایش ناگهان شد غرق خون با یک سه‌شعبه ربنایش کاش آنجا آب می‌شد آب از هُرم صدایش: «كَيْفَ‌ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَأَبَوْا أَنْ‌ يَرْحَمُونی» بود آیات شگفتی از گلویی تشنه جاری هر دلی بی‌تاب می‌شد با طنین سرخ قاری دخترش راوی خون بود آن میان با بی‌قراری می‌سرود این اشک‌ها را تا بماند یادگاری: «وَ انا السّبط الّذی مِن غَیر جُرم قَتَلونی» ✍ @hajabasvaezii