eitaa logo
🌹کانال شهید محمدحسین محمدخانی🌹
106 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
5 فایل
قال الله تعالی علیه :"ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا ،بل احیائ عندربهم یرزقون" شهید محمد حسین محمدخانی نام جهادی:حاج عمار تاریخ تولد:۱۳۶۴/۴/۹ تاریخ شهادت :۱۳۹۴/۸/۱۶ سمت:فرمانده تیپ هجومی سیدالشهدا مزار مطهر شهید:گلزار شهدای تهران قطعه ۵۳
مشاهده در ایتا
دانلود
*بسم رب الشهدا و الصدیقین* *امشب بیاد بسیجی شهید:* *عباس صادقی*صلوات* 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷‌ نام پدر: *باقر* تاریخ تولد : *۱۳۳۱* محل تولد : *دشتستان، چم درواهی* تاریخ شهادت : *۱۳۶۴* محل شهادت: *فاو* محل دفن : گلزار شهدای *برازجان* 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 *شهدا را یاد کنید با یک صلوات* 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 *اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم*🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🪷عنایت شهید علمدار🪷 🔹روزی سر مزار سید نشسته بودیم. خانم من گفت: "من هرچه از خدا بخواهم با خواندن در کنار مزار سید بر آورده میشود." 🔸آن روز گفت: "آقا سید، من این زیارت عاشورا را به نیابت شما می خوانم. از خدا می خواهم زیارت عمه سادات، (سلام الله علیها) را نصیب ما کند." 🔹روز بعد یکی از دوستان من زنگ زد و گفت: "با یک کاروان راهی سوریه هستیم. دو نفر جا دارد. اگر گذرنامه داری، سریع اقدام کن. باور کردنی نبود شب ی بعد در حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) نائب الزیاره سید بودیم!" 🌷☘🌷☘ 🔸در بین بچه های همکار این ماجرا را تعریف کردم. اینکه هرکسی از خدا چیزی بخواهد به سراغ مزار سید می رود و با قرائت زیارت عاشورا از خدا می خواهد که مشکلش برطرف شود. 🔹هفته بعد سید را در عالم خواب دیدم. گفت: " فلانی(از همکاران محل کار)، این مطلب را بگو..." 🔸روز بعد همان شخص در حضور جمع گفت: "تو درباره ی سید مجتبی چی می گفتی؟! من رفتم سر قبر سید. زیارت عاشورا هم خواندم. اما مشکل من حل نشد." : "اتفاقا سید برات پیغام داده. گفته تو دو تا مشکل داری!" از جمع خارج شدیم. ادامه دادم: "سید پیغام داد و گفت: " مشکل اول تو با توسل به حضرت زهرا(سلام الله علیها) حل می شود. اما مشکل دوم را خودت به وجود آوردی. در زندگی خیلی به همسرت دروغ گفتی و این نتیجه همان دروغ هاست!" رنگ از رخسار دوستم پریده بود. گفت: درسته" 🌷☘🌷☘ 🔹توی سفر همین مطالب را گفتم. نوروز 1388 بود. یکی از کاروان  جلو آمد و گفت: "من زیاد به این حرف ها اعتقاد ندارم. برو به این که می شناسی بگو یه دختر شهید داره طلاق می گیره برای اینکه بچه دار نمی شه. بگو آبروی خانواده در خطره." 🔸من هم بعد از سفر به سراغ مزار سید رفتم و بعد از زیارت عاشورا همین مطالب را گفتم. نوروز سال 1389 همان روحانی با من تماس گرفت. می خواست آدرس سید را بپرسد. 🔹گفت: "با همان دختر شهید و همسر و فرزندش می خواهیم بریم سر مزار سید!" 🌷☘🌷☘ 🔸 به یکی از دوستانش گفته بود: "هروقت خواستید برای من کاری انجام دهید زیارت عاشورا را بخوانید. بار هم در و آن نام مادرم (سلام الله علیها) را ببرید." نقل از:
🌷 یکی از دختران مسیحی خاطره‌ای در رابطه با شهید علمدار نقل می‌ کند که نشان دهنده تأثيرگذارى این شهید حتی پس از شهادتش است. شهید سید مجتبی علمدار که از جانبازان شیمیایی جنگ تحمیلی بود؛ چندین سال پس از جنگ و در سال ١٣٧٥ بر اثر جراحت ‌های شیمیایی به یاران شهیدش پیوست. 🌷خیلی دوست داشتم با مریم به این سفر معنوی بروم، اما مشکل پدر و مادرم بودند. به پدر و مادرم نگفتم که به سفر زیارتی فرهنگی می‌ رویم بلکه گفتم به یک سفر سیاحتی که از طرف مدرسه است می‌ رویم؛ اما باز مخالفت کردند. 🌷دو روز قهر کردم؛ لب به غذا نزدم ضعف بدنی شدیدی پیدا کردم. ٢٨ اسفند ساعت ٣ نیمه شب بود، هیچ روشی برای راضی کردن پدر و مادرم به ذهنم نرسید با خودم گفتم: خوب است دعای توسل بخوانم. کتاب دعا را برداشتم و شروع کردم؛ خواندن. هر چه بیشتر در دعا غرق می‌ شدم؛ احساس می‌ کردم حالم بهتر می‌ شود؛ نمی‌ دانم در کدام قسمت از دعا بود که خوابم برد.... 🌷در عالم رؤیا دیدم در بیابان برهوتی ایستاده‌ام دم غروب بود، مردی به طرفم آمد و به من گفت: ، بیا بیا. بعد ادامه داد: می‌ خواهم چیزی نشانت بدهم. با تعجب گفتم: آقا ببخشید من زهرا نیستم اسمم ژاکلین است. ولی هرچه می‌ گفتم گوشش بدهکار نبود مرتب مرا زهرا خطاب می‌ کرد. 🌷راه افتادم به دنبال آن مرد رفتم در نقطه‌ ای از زمین چاله‌ای بود؛ اشاره کرد به آنجا و گفت: داخل شو. گفتم: این چاله کوچک است گفت: دستت را بر زمین بگذار تا داخل شوی به خودم جرئت دادم و اینکار را کردم. آن پایین جای عجیبی بود! یک سالن خیلی بزرگ که از دیوارهای بلند و سفيدش، نور آبی رنگی پخش می‌ شد. آن نور از عکس شهدا بود که بر دیوارها آویخته بود. 🌷انتهای آن عکسها عکس رهبر انقلاب آقا قرار داشت به عکسها که نگاه کردم می‌ دیدم که انگار با من حرف می‌ زنند ولی من چیزی نمی‌ فهمیدم تا اینکه رسیدم به عکس آقا.... 🌷آقا شروع کرد با من حرف زدن خوب یادم است که ایشان گفتند: شهدا یک داشتند که همین سوزشان آنها را به مقام شهادت رساند؛ مانند شهید ، شهيد ، شهید ، شهید و.... همین که آقا اسم شهید علمدار را آورد؛ پرسیدم ایشان کیست؟ چون اسم بقیه را شنیده بودم ولی اسم علمدار به گوشم نخورده بود. آقا نگاهی به من انداختند و فرمودند.... ادامه دارد...
🌷و فرمودند «علمدار همانی است که پیش شما بود همانی که ضمانت شما را کرد تا بتوانی به جنوب بیایی». به یک باره از خواب پریدم. 🌷خیلی آشفته بودم نمی‌دانستم چی کار کنم هنگام صبحانه به پدرم گفتم که فقط به این شرط صبحانه می‌خورم که بگذاری به جنوب بروم. 🌷 او هم شرطی گذاشت و گفت به این شرط که بار اول و آخرت باشد. باورم نمی‌شد پدرم به همین راحتی قبول کرد. 🌷 خیلی خوشحال شدم به مریم زنگ زدم و این مژده را به او دادم. اینگونه بود که به خاطر شهید علمدار رفتم برای ثبت‌نام. موقع ثبت‌نام وقتی اسم مرا پرسید مکث کردم و گفتم زهرا، من زهرا علمدار هستم. 🌷 بالأخره اول فروردین 1378 بعد از نماز مغرب و عشا با بسیجی‌ها و مریم عازم جنوب شدیم، کسی نمی‌دانست که من مسیحی هستم به جز مریم. در راه به خوابم خیلی فکر کردم. 🌷از بچه‌ها درباره شهید علمدار پرسیدم اما کسی چیزی نمی‌دانست وقتی به حرم امام خمینی رسیدیم در نوار فروشی آنجا متوجه نوارهای مداحی شهید علمدار شدم.   کم مانده بود از خوشحالی بال در بیاورم. 🌷چند نوار مداحی خریدم. در راه هرچه بیشتر نوارهای او را گوش می‌دادم بیشتر متوجه می‌شدم که آقا چه فرمودند. 🌷 درطی چند روزی که جنوب بودیم فهمیدم اسلام چه دین شیرینی است و چقدر زیباست. 🌷وقتی بچه‌ها نماز جماعت می‌خواندند من کناری می‌نشستم زانوهایم را بغل می‌گرفتم و گریه می‌کردم. گریه به حال خودم که با آن‌ها زمین تا آسمان فرق داشتم. 🌷شلمچه خیلی باصفا بود، حس غریبی داشتم احساس می‌کردم خاک آنجا با من حرف می‌زند با مریم دعا می‌خواندیم یک آن احساس کردم شهدا دور ما جمع شده‌اند و زیارت عاشورا می‌خوانند منقلب شدم و از هوش رفتم در بیمارستان خرمشهر به هوش آمدم. 🌷 صبح روز بعد هنگام اذان مسئول کاروان خبر عجیبی داد تازه معنای خواب آن شبم را فهمیدم. 🌷آن خبر این بود که امروز دوباره به شلمچه می‌رویم چون قرار است امام خامنه‌ای به شلمچه بیایند. و نماز عید قربان را به امامت ایشان بخوانیم. از خوشحالی بال درآورده بودم به همه چیز در خوابم رسیده بودم. 🌷بعد که از جنوب برگشتیم تمام شک‌هایم به یقین بدل گشت آن موقع بود که از مریم خواستم راه اسلام آوردن را به من یاد دهد. 🌷 او هم خیلی خوشحال شد وقتی شهادتین را می‌گفتم. احساس می‌کردم مثل مریم و دوستانش من هم مسلمان شده‌ام.
7.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍ماجرای بشارت یکی از شهدای گلزار شهدای کرمان به دیگر شهدای کرمانی در خصوص شهادت سردار دل ها در شب شهادت ایشان همه به خط شوید فرمانده دارد می آید... @shahidan_kerman
✍شهیدی که شب شهادت حاج قاسم به خواهرش گفت فرمانده ما شهید شده ؛ شهید قاسم افضلی گروه 🔹سیزدهم دی ماه سال ۱۳۹۸ و زمانی که همه ما خواب بودیم در حالی که بسیار ناراحت بود به خواب خواهرش می آید. 🔸خواهرش علت ناراحتی اش را می پرسد و در پاسخ می گوید: فرمانده ما شهید شده است. 🔹خواهرش معنای این خواب را متوجه نمی شود تا اینکه موقع اذان صبح تلویزیون را روشن و با این خبر مواجه می شود که: 🌹إِنَّا لِلَّٰهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ؛ شهادت سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی... 💢سردار شهید قاسم افضلی اهل روستای گروه شهرستان راین استان کرمان و از نیروی های لشکر ۴۱ ثارالله که در عملیات والفجر ۳ شهید شد و مزار مطهرش در گلزار شهدای کرمان قرار دارد. @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀به مادر قول داده بود برمی گردد.... 🥀چشم مادر که به استخوان های بی جمجمه افتاد 🥀لبخند تلخی زد وگفت : بچه ام سرش میرفت ولی قولش نمی رفت😭😭😭😭 🥀شادی روح پاک همه شهیدان وشهدای گمنام صلوات 《 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم ♡》 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌◼️ @de_bekhand ◼️
12.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستانی تکان دهنده از متحول شدن یک جنایتکار! ❤️ با عنایت ویژه حضرت زهرا سلام الله علیها ◼️ @de_bekhand ◼️
21.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم به نگاه زیباتون،دانلود کنید ارزش هزار بار دیدن داره! 👌از دست ندید
هوالقادر🌱 ⚓️ یدیعوت آحارونوت: آمریکا به «اسرائیل» اطلاع داد که ناو هواپیمابر جرالد فورد در روزهای آینده منطقه را ترک خواهد کرد! ▪️هرچند این اقدام امریکا یک گام به عقب در مقابل تحرکات تهاجمی یمنی‌ها تلقی می‌شود اما به نظر می‌رسد یک تاکتیک نظامی برای یک اقدام تهاجمی است!!! 👈 چشم پوشی امریکا و اروپا و اسرائیل از تنگه حیاتی و فوق العاده مهم باب المندب همزمان با قدرت نمایی ایران در تنگه هرمز به همین سادگی ممکن نیست! ▪️اساسا هرچند در کوتاه مدت و پس از پایان جنگ غزه ماجرای حمله به کشتی های متخاصم حامل کالا به سرزمینهای اشغالی هم به پایان می‌رسد اما این یک زنگ خطر بزرگ برای کشورهای سلطه گر و استکباری است که نمی‌توانند از منافع بسیار زیاد این آبراه استراتژیک دنیا صرف نظر کنند و حتما به دنبال تسلط بر آن خواهند بود. 👈 دیر یا زود کشورهای امریکا و اروپا به همراه صهیونیستها و حتی بدون همکاری علنی برخی کشورهای خودفروخته عربی تلاش خواهند کرد که صحنه اتفاقات دریای سرخ و باب المندب و حتی خلیج فارس و دریای عمان را به نفع خود تغییر دهند و بدون تردید همین حالا هم نقشه‌های حمله به یمن روی میز آنهاست و منتظر فرارسیدن ساعت صفر اقدام هستند! ▪️از طرف دیگر مغز متفکر میدان مقاومت در ایران با چشمانی تیز و بدون پلک بر هم زدن همه تحرکات دشمن را در سراسر منطقه زیر نظر دارد! 👈 جنگ یمن شبیه جنگ غزه نیست که ایران نخواهد مستقیم در آن نقش آفرینی کند! ▪️اگر بر فرض محال دشمن بتواند بر تنگه باب المندب مسلط شود ضمن تحمیل یک شکست استراتژیک بر گرده مقاومت بلادرنگ به فکر تعرض به حریم حاکمیتی ایران نیز خواهد بود و این موضوع برای ایران غیر قابل تحمل است! ☝🏽بر همین اساس از همین حالا می‌توان حدس زد که دخالت ایران در صورت حمله کشورهای متخاصم به یمن غیر مستقیم نیست چرا که در جریان حوادث اخیر مشخص شد یمن می‌تواند در حکم لنگر کشتی مقاومت نقش آفرینی کند!
هدایت شده از Shahidaghaabdolahi
مادر و قابِ عڪست دوستـی چند سالہ دارند حجم دلتنگـی اش را فقط عڪس هـایت می‌دانند . . . کانال رسمی 🇮🇷 شهید تازه تفحص شده 🌱 علی آقا عبدالهی 🌹 @shahidaghaabdolahi