فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این هم اطلاعاتی که شهید رئیسی عزیز درسینه خود پنهان داشت اما مصلحت نظام رو بر مصلحت شخصی ترجیح داد 😔
بسمه تعالی
پیروز این انتخابات کیه؟
آیا پزشکیانه؟
بگفته بعضی از علما ، همه دعواها در این عالم سر ما حزب اللهی ها و بچه مذهبی هاست
در انتخابات مجلس و فعلی چقدر رهبری فرمود
همدیگر را تخریب نکنید
در انتخابات مجلس و همین الان چقدر امثال ماها قربه الی الله قالیباف و جلیلی را با تعصب کامل تخریب کردیم بطوریکه اصلا لازم نبود دشمن کاری بکنه!
الان وضع چگونه است؟
اگر بهر دلیلی ، جلیلی بنفع قالیباف کنار بره یا بالعکس
چقدر از طرفدارانشان حاضرند به قالیباف یا بالعکس رای بدهند؟
آنچه ما دیدیم ،انچنان تعصب بر عده زیادی از طرفدران دو طرف حاکم است
که اگر خود آقایان باهم کنار بیان ، طرفدارها کنار نمیان!
و حاضر نیستند به طرف مقابل رای بدن!
وعده خداوند پیروزی و نصرت در صورت وحدت است ، نه تفرقه
(واعتصموا بالله جمیعا ولا تفرقوا)
در چنین شرایطی
انتظار داریم جبهه حق پیروز بشه؟
معلومه که دشمنی که در باطلش وحدت داره پیروز میشه
چرا باید حضرت اقا در سخنان دیروز
طوری صحبت بکنه که انگار پزشکیان پیروز شده؟
و اقا بهش توصیه میکنه که وزرای زاویه دار با انقلاب انتخاب نکن
ایا این علم غیب میخواد؟
نه
وقتی چنین تفرقه و شکافی بین جبهه انقلاب است ، ایا معلوم نیست که کی پیروز این نبردِ؟
آیا با این وضع که ما حرف نایب امام زمان را زمین گذاشتیم و اینجور بهم پریدیم و آبرو و حیثیت کاندیداهای طر مقابلمان را بردیم و حاضر هم نیستیم در صورت کنار کشیدن یکی به کاندید مقابل رای بدهیم ، لایق پیروزی هستیم؟
با این وضع برای ظهور امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) آماده ایم؟
در اینصورت آیا لازم نیست خداوند یک کلاس سخت دیگه برامون بذاره تا بلکه یخورده یاد بگیریم و آدم بشیم و بفهمیم تا دشمن مشترک هست نباید بجان هم بیفتیم؟
تا فرصت باقی است باید توبه کرد و از این غلط کاریها از خداوند طلب عفو کرد
تا شاید خداوند به برکت خون این شهید مظلوم به ما ترحم کند و اجازه ندهد دشمن شاد شویم.
📌مهمترین عبرت از حادثۀ غدیر چیست؟ دلیل اهمیت پرداختن به مسئلۀ غدیر چیست؟
1⃣حادثۀ غدیر، از آن جهت که مکمّل مسئلۀ خاتمیت است، اهمیت فوق العاده ای دارد. ختم پیامبری آنگاه، معنادار و معقول است که جانشینی برای پیامبر معرفی شود تا امر هدایت بندگان تا روز قیامت، مختل نگردد.
2⃣حادثۀ غدیر، مهم است، ازآن جهت که به انسان می فهماند، اجرای دین در جامعه، چنان برای خداوند متعال مهم است که خود باید مجری آن را معرفی کند. ازاینرو، امام از سوی خدا منصوب میشود نه از سوی مردم.
3⃣آنگاه که حاکمی لایق و شایسته بر مسند کار باشد، و مردم با او در اداره حکومت همکاری کنند، دین در جامعه حاکم شده و دینداری مردم آسان میگردد و سعادت ابدی و اخروی آنها تأمین میشود.
4⃣عبرت غم انگیز داستان غدیر، بی اهمیتی به فردی بود که خدا او را منصوب و رسول خدا (ص) او را معرفی کرده بود. آنها پرداختن به عبادات فردی ظاهری را مهمتر از بودن پای کار حکومت دینی علی علیه السلام دانستند؛ حال آنکه، اگر فرد نااهل، زمام حکومت را به دست گیرد، دین مردم هم تغییر می کند.
5⃣شاید برخی گفتند چه فرقی می کند که چه کسی با چه تفکری روی کار بیاید. اما روشن شد که اگر علی علیه السلام روی کار نیاید، و حاکمانی نااهل بر مسند کار باشد، حتی دین مردم هم عوض می شود و گناه این کار، به گردن کسانی است که با بی تفاوتی از این مسأله گذشتند.
6⃣امروزه نیز، اهمیت عرصه انتخابات از این جهت فراوان است که اگر مومنین، نسبت به روی کار آوردن جریانی که دغدغه ی اجرای دین خدا در جامعه را دارد، بی تفاوت باشند، و نتیجهی آن، عدم اجرای بخشی از دستورات الهی در جامعه شود، نمیتوانند در پیشگاه الهی سرافراز باشند.
❌️خیانت کرسنت و خائنینی که هنوز مجازات نشدند
در سال ۱۳۸۱ که آقای زنگنه وزیر نفت بود قراردادی با شرکت کرسنت پترولیوم منعقد کرد که قرار شد گاز خام ایران از طریق این شرکت به مدت ۲۵ سال به امارات صادر بشه، اما در ادامه حکومت ایران به ۲ دلیل مانع اجرای این قرارداد شد.
دلیل اول:
تحویل گاز در جزیره بوموسی:
امضای این قرارداد با قرار تحویل گاز در جزیره بوموسی به امارات در واقع به نوعی تایید ادعای امارات بر مالکیت جزایر سه گانه تلقی میشد، چرا که طبق قاعده، تحویل باید در مرز آبی دو کشور ایران و امارات انجام میشد و بعدها امارات میتونست همینو دستاویز خودش برای ادعای مالکیتش به این جزایر قرار بده و بگه اونجا متعلق به امارات بود که من گاز رو تحویل میگرفتم.( این نکته با اهمیت هست اما موضوع امروز من نیست)
دلیل دوم:
کشف فساد گسترده در این قرارداد
۱_وجود دو شرکت دلال توی این قرارداد نشان از فساد داشت در حالی که دولت مستقیم میتونست خودش اقدام به عقد قرارداد با امارات داشته باشه!
۲_در کمال تعجب این قرارداد طوری نوشته شده بود که با افزایش قیمت نفت ضرر ایران بیشتر میشد و این در حالی بود که همه میدونستن قیمت نفت در حال افزایشه و این مسئله اتفاقی نبود و بعضیها مدعی شدن که رد پای فساد و رشوه و تبانی افرادی مثل زنگنه و مهدی هاشمی و فردی به نام یزدانپناه در این قرارداد مشاهده شد.
(اینکه چطور یزدانپناه سربه نیست شد و مابقی مسئله هم به کنار و موضوع بحث ما نیست!)
قسمت مهم از اینجا شروع میشه!
به هر حال این قرارداد عملی نشد و
امارات بدلیل انجام ندادن تعهدات از طرف ایران به دادگاه لاهه شکایت کرد.
طبق قاعده اگه ثابت بشه که در قراردادی فساد و تبانی اتفاق افتاده باشه اساسا اون قرارداد باطل اعلام میشه و همینطور هم شد و قرارداد در آستانه ابطال بود که ناگهان مردم ایران به روحانی رای دادن!
بعضی نمایندگان مجلس وقت به روحانی و زنگنه تذکر دادن که اگه زنگنه وزیر نفت بشه امارات میتونه به همین موضوع استناد کنه و وجود فساد در پرونده کرسنت رو در دادگاه لاهه رد کنه ولی روحانی بدون توجه به این تذکرات زنگنه رو به مجلس معرفی کرد و توی مجلس هم علی رغم تذکرات مجدد با حمایت علی لاریجانی رئیس مجلس وقت، زنگنه رای اعتماد گرفت و وزیر نفت شد!
حالا دیگه همه چی عوض شد و به ضرر ایران ورق خورد!
همین اتفاق باعث شد امارات به دادگاه لاهه اعلام کنه که فسادی در این قرارداد وجود نداره چون زنگنه به عنوان متهم فساد نه تنها در ایران محاکمه نشد بلکه وزیر هم شد!
دادگاه هم این دلیل رو پذیرفت و ایران در نهایت یه پرونده برده رو باخت.
با همین استدلال و به خاطر لجاجت یا تبانی یا خیانت روحانی ایران به مبلغ حدود ۱۴/۵ میلیارد دلار غرامت به امارات محکوم شد.
ضمن اینکه به دلیل اینکه در طول مدت پیگیری پرونده ایران اجازه استحصال گاز رو از این میدان نداشته برآورد شد که حدود ۳۸ میلیارد دلار هم به همین شکل خسارت دیدیم و مجموعا ۵۲/۵ میلیارد دلار ضرر ما بابت کرسنت رقم خورد که علتش اصرار روحانی به وزارت زنگنه علیرغم همه تذکرات بود!
حالا شما ماشین حساب بردارید و ۵۲/۵ میلیارد دلار رو در دلاری ۵۲۰۰۰ تومنی ضرب کن ببین ضرر ایران از این اقدام روحانی چقدر بوده! ماشین حساب من نتونست حساب کنه...
لعنت ابدی بر روحانی و ایل و تبارش
⭕️ ... یک یا حسین دیگر!
🔹 جریان اصلاحات به عنوان یک نیروی سیاسی موثر به آخر خط رسیده و به انتخابات ۸ تیرماه به عنوان آخرین امید نجات و تنها مسیر بازگشت به عرصه قدرت می نگرد. پیام خاتمی با آن محتوای خاص، آخرین تیر ترکش این جریان بود و از این به بعد باید به جادوی همراهی BBC و ایران اینترنشنال و ...با این جریان دل ببندد.( به شرط آن که این شبکه ها راضی شوند مخاطبان ایرانی خود را به رای دادن به نامزد اصلاحات تشویق کنند!!!)
🔹خاتمی در پیام خود دقیقا آشوبگران سال ۱۴۰۱ را مخاطب قرار داده و به آنها التماس می کرد که به پزشکیان رای بدهند. الفاظ،عبارات و لحن خاتمی(که سالهاست بین نسل دوم و سوم اصلاحات بی اعتبار شده) نشان می دهد که جریان تحت امر او برای نجات از مرگ سیاسی به رای آشوبگران نیاز دارد و بدون رای آنها در انتخابات بازنده خواهد بود و باید برای همیشه با قدرت خداحافظی کند.
❇️ حذف طبیعی پیرمردها و عجوزه های اصلاح طلب از صحنه سیاسی ایران به معنای باز شدن صحنه برای ورود نیروهای جدید سیاسی است. نیروهائی که برای اصلاح کشور دل به واشنگتن و لندن و پاریس نبندند و به خدا و مردم ایران متکی باشند.
🔹 پیروزی جریان انقلاب در انتخابات پیش رو، در واقع دو پیروزی ارزشمند محسوب می شود:
یکی پیروزی در انتخاباتی حساس و سرنوشت ساز ،
و مهمتر از آن خلاص شدن ملت مسلمان ایران از فریبکارترین و ناکارآمدترین جریان قدرت طلب تاریخ معاصر ایران !
🔹 برادران و خواهران مومن و انقلابی !
به فرمایش حضرت امام، درنگ امروز فردای اسارت باری به دنبال خواهد داشت !
تلاش هر یک از شما برای راضی کردن حتی یک نفر(از کسانی که با انتخابات قهر کرده) برای رای دادن به نامزدهای اصلی جریان انقلاب، گامی محکم برای نجات کشور از سرطان اصلاحات خواهد بود !جریانی که اگر به قدرت برسد اقتدار جمهوری اسلامی و آبروی ملت مسلمان ایران را برای جلب رضایت اربابان آمریکایی و انگلیسی قربانی خواهد کرد.
❇️ ای فرزندان خمینی و خامنه ای ! ای وارثان قاسم سلیمانی و خرازی و باکری !
یاری کنید تا یاوران سید علی،"خیمه معاویه "را از جا کنده و به مزبله تاریخ بسپارند.
تا رهایی ایران اسلامی از سرطان اصلاحات تنها "یک یا حسین دیگر" مانده است!
دکتر پزشکیان:
زن بیوه به من میگه
خونه نمیتونم اجاره کنم، چی بگم؟
بصیرت
به زن بیوه مظلوم بگید:
خیالت راحت اون وزیر بی لیاقتی که
این بلارو سر شما آورده ، الان تو ستاد مسعود پزشکیانه!
ازمنجلاب گناه نجاتم داد🍃
🌹آقا سیدمجتبی علمدار را خیلی اتفاقی شناختم. زمستان بود که برای خریدن نوار یکی ازمداحان به نمایشگاهی که در شهرمان دایر بود رفتم. نوار حضرت ابولفضل(ع) آن مداح را خواستم . فروشنده نواری به من داد باعنوان شهید علمدار. چون آقا ابولفضل(ع)هم علمدار بودند فکر کردم همان است وخریدم.
🦋وقتی آن را درخانه گوش دادم متوجه شدم مداحی ناشناس برای خانم حضرت رقیه(س) می خواند. ازآنکه نوار را اشتباهی خریده بودم دمق شدم ولی بااین حال ،آن مداح ناشناس صدایی بسیار دل نشین داشت.
🌹چندروز بعد کاملا اتفاقی برنامه روایت فتح را دیدم. موضوع برنامه شهید علمدار بود،فهمیدم که نوار ازچه کسی است ،اما ازآن روز نوار ونام شهید علمدار در گوشه ی بایگانی ذهنم خاک می خورد.
🍃دلم باخدا بود ولی نمی دانم کدام قدرت شیطانی مراازرفتن به سوی خدا باز می داشت.درخواندن نماز کاهل بودم یک روز می خواندم و دوروز نمازم قضا می شد.این بدتر از هرسرطانی دلم را احاطه کرده بود سعی میکردم هرطوری که میشد دلم را شفا دهم اما نشد. سال۱۳۷۷ براثر تصادف پایم شکست ودرمانش طولانی شد.
🦋ازطرفی همان سال درمرحله ی اختصاصی کنکور هم قبول نشدم واین ضربه ی روحی شدیدتری برمن وارد کرد. ایمان ضعیفی داشتم وحالا ضعیف تر وبدترشده بود.کاهل نمازبودنم تبدیل شده بود به بی نمازی کامل!
🌹ماه رمضان آمد ومن تنها دهانم را بستم. یک بارهم مسجد نرفتم،حتی درشب های قدر!شبی درخواب دیدم مجله ای درمقابل من هست تیتر روی آن نوشته بود:"اخرین وسایل به جامانده از شهید علمدار به کسی که محتاج آن است به قید قرعه اهدا می شود"
مجله را خریدم وبا تعجب دیدم وسایل سیدمجتبی به من رسیده است. شیشه ای عطر ،تکه ای گوشت مرغ که نوشته بودند ته مانده ی آخرین غذای آقاسید است . به همراه چندقطعه عکس ودست نوشته،بارزترین عکس ،عکسی بود که درآن آقا سید روی زمین کربلا دراز کشیده بود وخون ازسرش به زمین ریخته بود.
🦋باخودم گفتم "سید که درجبهه شهیده نشده لابد می دانست که عاقبت کارش شهادت است برای همین این عکس را برای آلبوم شهادتش گرفته"
تاآن روز حتی یک قطعه عکس ازآقا سید ندیده بودم.
فقط همان برنامه ی روایت فتح بود که آن هم جسته وگریخته دیده بودم. تکه ی گوشت راخوردم وکمی از عطر را که به گمانم رنگ قرمز داشت به لباس هایم زدم.
🌹باصدای مادرم ازخواب بیدارشدم.وقت نمازصبح بود ولی من که به بی نمازی عادت کرده بودم به اتاق دیگری رفتم وخوابیدم . دوباره خواب دیدم زیرهمان عکس آقا سید نوشته بود
"توخواب نیستی!تو بیداری.. این بیداری است"
🍃ازخواب پریدم ومشغول خواندن نمازشدم.نزدیک محرم بود آن ایام انگار نیرویی از درونم مرا به سمت خدا هل میداد. نماز برایم چنان حلاوتی پیدا کرد که آن را نمیخواستم باهیچ لذتی در دنیا عوض کنم. دلم عاشق نمازشد.برای اولین بار در تمام عمرم محرم وصفر مهمان زیارت عاشورای امام حسین(ع)شدم... ایام فاطمیه دلم غریب شدگریه هایم برای اهل بیت به خصوص حضرت فاطمه(س)وامام حسین(ع) حال وهوای عجیبی گرفته بود.
اصلا تاآن لحظه نمی دانستم روزی به نام عرفه هم هست وبه واسطه ی نوار عرفه ی آقا سید روزعرفه وقداستش را شناختم...
خدا سید را رسول دل من کرد وبه واسطه ی او مرا ازمنجلاب گناه بیرون کشید.
📚علمدار(زندگی نامه وخاطرات شهید سیدمجتبی علمدار)ص۲۱۴
کتاب ما زنده ایم به کوشش سعید اسلام
4_6039622873226679144.mp3
3.2M
🔸"یاعلی" قفل فرج وا میکند.
🎧 #حکایت زیبایی از اعجاز نام مقدس امیرالمومنین علیهالسلام
#امیرالمومنین_علیه_السلام
🌷پیشنهاد میکنم با جان دل گوش کنید
11.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 دیدن این کلیپ برای محبین اهل بیت(علیهم السلام) واجب است.
☘ محبین اهل بیت ، محبت اهل بیت(علیهم السلام) گوارای وجودتان.
#عزیزاندرثوابنشراینکلیپسهیمباشید
💢 #تنها_میان_داعش
🌹 #قسمت_اول
💠 وسعت سرسبز باغ در گرمای دلچسب غروب، تماشاخانهای بود که هر چشمی را نوازش میداد. خورشید پس از یک روز آتشبازی در این روزهای گرم آخر #بهار، رخساره در بستر آسمان کشیده و خستگی یک روز بلند بهاری را خمیازه میکشید.
دست خودم نبود که این روزها در قاب این صحنه سِحرانگیز، تنها صورت زیبای او را میدیدم! حتی بادی که از میان برگ سبز درختان و شاخه های نخل ها رد میشد، عطر #عشق او را در هوا رها میکرد و همین عطر، هر غروب دلتنگم میکرد!
💠 دلتنگ لحن گرمش، نگاه عاشقش، صدای مهربان و خنده های شیرینش! چقدر این لحظات تنگ غروب سخت میگذشت تا شب شود و او برگردد و انگار همین باد، نغمه دلتنگیام را به گوشش رسانده بود که زنگ موبایلم به صدا درآمد.
همانطور که روی حصیر کف ایوان نشسته بودم، دست دراز کردم و گوشی را از گوشه حصیر برداشتم. بعد از یک دنیا عاشقی، دیگر میدانستم اوست که خانه قلبم را دقّالباب میکند و بیآنکه شماره را ببینم، دلبرانه پاسخ دادم :«بله؟»
💠 با نگاهم همچنان در پهنه سبز و زیبای باغ میچرخیدم و در برابر چشمانم، چشمانش را تجسم میکردم تا پاسخم را بدهد که صدایی خشن، خماری عشق را از سرم پراند :«الو...»
هر آنچه در خانه خیالم ساخته بودم، شکست. نگاهم به نقطهای خیره ماند، خودم را جمع کردم و این بار با صدایی محکم پرسیدم :«بله؟»
💠 تا فرصتی که بخواهد پاسخ بدهد، به سرعت گوشی را از کنار صورتم پایین آورده و شماره را چک کردم، ناشناس بود. دوباره گوشی را کنار گوشم بردم و شنیدم با همان صدای زمخت و لحن خشن تکرار میکند :«الو... الو...»
از حالت تهاجمی صدایش، کمی ترسیدم و خواستم پاسخی بدهم که خودش با عصبانیت پرسید :«منو میشناسی؟؟؟»
💠 ذهنم را متمرکز کردم، اما واقعاً صدایش برایم آشنا نبود که مردّد پاسخ دادم :«نه!» و او بلافاصه و با صدایی بلندتر پرسید :«مگه تو نرجس نیستی؟؟؟»
از اینکه اسمم را میدانست، حدس زدم از آشنایان است اما چرا انقدر عصبانی بود که دوباره با حالتی معصومانه پاسخ دادم :«بله، من نرجسم، اما شما رو نمی شناسم!» که صدایش از آسمان خراش خشونت به زیر آمد و با خندهای نمکین نجوا کرد :«ولی من که تو رو خیلی خوب میشناسم عزیزم!» و دوباره همان خندههای شیرینش گوشم را پُر کرد.
💠 دوباره مثل روزهای اول مَحرم شدنمان دلم لرزید که او در لرزاندن دل من بهشدت مهارت داشت.
چشمانم را نمیدید، اما از همین پشت تلفن برایش پشت چشم نازک کردم و با لحنی غرق ناز پاسخ دادم :«از همون اول که گوشی زنگ خورد، فهمیدم تویی!» با شیطنت به میان حرفم آمد و گفت :«اما بعد گول خوردی!» و فرصت نداد از رکب #عاشقانهای که خورده بودم دفاع کنم و دوباره با خنده سر به سرم گذاشت :«من همیشه تو رو گول میزنم! همون روز اولم گولت زدم که عاشقم شدی!» و همین حال و هوای عاشقیمان در گرمای #عراق، مثل شربت بود؛ شیرین و خنک!
💠 خبر داد سر کوچه رسیده و تا لحظاتی دیگر به خانه می آید که با دستپاچگی گوشی را قطع کردم تا برای دیدارش مهیا شوم.
از همان روی ایوان وارد اتاق شدم و او دستبردار نبود که دوباره پیامگیر گوشی به صدا درآمد. در لحظات نزدیک مغرب نور چندانی به داخل نمی تابید و در همان تاریکی، قفل گوشی را باز کردم که دیدم باز هم شماره غریبه است.
💠 دیگر فریب شیطنتش را نمیخوردم که با خندهای که صورتم را پُر کرده بود پیامش را باز کردم و دیدم نوشته است :«من هنوز دوستت دارم، فقط کافیه بهم بگی تو هم دوستم داری! اونوقت اگه عمو و پسرعموت تو آسمونا هم قایمت کنن، میام و با خودم میبرمت! ـ عَدنان ـ »
برای لحظاتی احساس کردم در خلائی در حال خفگی هستم که حالا من شوهر داشتم و نمیدانستم عدنان از جانم چه می خواهد؟...
ادامه دارد ...
✍️نویسنده فاطمه ولی نژاد