eitaa logo
🌹کانال شهید محمدحسین محمدخانی🌹
104 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
6 فایل
قال الله تعالی علیه :"ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا ،بل احیائ عندربهم یرزقون" شهید محمد حسین محمدخانی نام جهادی:حاج عمار تاریخ تولد:۱۳۶۴/۴/۹ تاریخ شهادت :۱۳۹۴/۸/۱۶ سمت:فرمانده تیپ هجومی سیدالشهدا مزار مطهر شهید:گلزار شهدای تهران قطعه ۵۳
مشاهده در ایتا
دانلود
22.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫️از ابتدای کلیپ و با هر کلمه ی حرفای این آقا اشک ریختم پیشنهاد میکنم شما هم ببینین اگه اشکت جاری شد ، ثوابش رو هدیه کن به روح همه خادم های امام رضا ( ع) بالاخص شهید ابراهیم و همه 🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴
⭕️ این هم ناموس شماست؟ 🔹 خانم (م) از فعالان آشوب "زن، هرزگی،بی حیایی" ( که در آن زمان محل کسب او به علت فعالیتهای مخل امنیت پلمپ شد)در اردیبهشت ماه جاری بدون حجاب در مجتمع قضایی حاضر و البته بدون مشکلی آنجا را ترک می کند.( ارتکاب جرم در مجتمع قضائی به راحتی و بدون هیچ پیامد و مانع!) 🔹 این فرد اخیرا در حال ورود بی حجاب به حرم مطهر رضوی بازداشت می شود. 🔹جریان ضد انقلاب فعال درفضای مجازی ولنگار،درتکمیل اقدامات ضدامنیتی این خانم،به دنبال مطرح کردن و سناریو سازی از بازداشت او است. 🔹مدتی پیش رئیس قوه قضائیه و دادستان کل کشور تاکید کرده بودند دختران و زنان بی حجاب را ناموس خود دانسته و برای آنها پرونده قضائی تشکیل نخواهند داد. ▪️ هر آدم معمولی می فهمد که اقدام این زن( برای ورود بی حجاب به حرم رضوی) آن هم با آن سوابق ضدامنیتی ، طرح سرویس های جاسوسی متخاصم،برای بر هم زدن امنیت در موقعیت خطیر و فوق العاده این روزهای کشور است. ▪️آیا دستگاههای امنیتی باز هم از کنار این موارد به سادگی عبور خواهند کرد؟ آیا بزرگان عدلیه این فرد خوش سابقه را هم ناموس خود می دانند ؟ ▪️چرا قانون در برابر استنکاف قوای امنیتی و قضائی از انجام وظیفه در مواجهه با "حرام شرعی و سیاسی" ساکت است؟
💠آیا باید حتما مرجع تقلید داشته باشیم؟ 💬 انسان مکلّف، برای آگاهی و انجام احکام و دستورات دینی، سه راه دارد: ✅ مجتهد باشد؛ یعنى بتواند احکام الهى را از روى ادله(قرآن، حدیث، اجماع و عقل) به دست آورد و به نظر خود عمل ‌کند. ✅به احتیاط، عمل کند؛ یعنى در اعمالش به گونه‌ای رفتار نماید که یقین کند تکلیفش را انجام داده است؛ مثلًا اگر بعضى از مجتهدین کارى را حرام و بعضى مباح می‌دانند، آن‌را ترک کند، و یا اگر بعضى آن‌را مستحبّ و بعضى واجب مى‌دانند آن‌را حتماً انجام دهد. البته این‌راه، مشکل است و احتیاج به اطّلاعات نسبتاً وسیعى از مسائل فقهى دارد. ✅از یک مجتهد تقلید کند، همان‌گونه که مردم در تمام امورى که تخصّص ندارند به متخصصان آن فن مراجعه نموده و به دستور آنها عمل می‌‌نمایند. بنابر این، مکلفى که مجتهد یا محتاط نیست، واجب است راه سوم را برگزیدند و برای عمل به وظیفه‌ی شرعی خود طبق نظر یکی از مراجع تقلید عمل نماید. در غیر این صورت، چنانچه اعمالش را بدون تقلید انجام دهد، اعمال او باطل است؛ یعنى نمى‌تواند به آنها اکتفا کند. البته، اگر مکلّف مدتى اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد [و یا از فردی تقلید نماید که شایستگی تقلید را نداشت]، سپس از مجتهدى تقلید نماید، در صورتى که اعمال گذشته‌‌اش مطابق نظر آن مجتهد باشد، اعمالش صحیح است و الّا باطل خواهد بود. گفتنی است درصد بالایی از احکام، مانند رکعات نماز و وجوب روزه و ... مورد اتفاق نظر فقها بوده و عملا هر فردی که چنین عباداتی را انجام می‌دهد، به دلیل دانشی است که با واسطه آن را از فقها به دست آورده است و به عبارتی، نوعی تقلید در آن نهفته است. از این رو می‌توان احتمال داد که صحت چنین اعمالی، مبتنی بر تقلید از یک مرجع خاص نباشد.
💠 سفر حرام؛ مجلس حرام 💬 سؤال: سفر برای رفتن به عروسی که در آن موسیقی و رقص حرام هست، آیا سفر حرام محسوب می‌شود و در پی آن باید نماز را تمام خواند؟ ✅ پاسخ: 🔹 اگر به قصد شرکت در بخش‌های حرام مراسم باشد، سفر، معصیت و نماز، تمام است؛ ولی اگر صرفاً برای شرکت در مراسم عروسی باشد هر چند می‌داند در آن جا معصیت هم واقع می‌شود، نماز، شکسته است و سفر، حرام نیست.
💠 💬اگه جایی از خونه نجس باشه، تطهير و پاک‌کردن اون واجبه؟ 🔹 همه مراجع: نه. تا وقتی که دست یا بدن خیس بهش نمی‌خوره، هیچ الزامی در پاک‌کردنش نیست. البته اگه بخوره، بازم الزامی در پاک‌کردنش نیست، اما بدنتون نجس می‌شه.
5.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 هشدار معاون رئیسی: بهتر است روحانی و وزرایش سکوت کنند 🔸روایت جدید میرکاظمی از فاجعه‌ای که روحانی تحویل رئیسی داد دوستان عزیز انتشار دهید؛ تا مردم نجیب ما بدانند مسبب این همه گرانی و تورم کیست ، و این گرانی سرچشمه اش کجاست و چرا باید مسببینش رد صلاحیت و دادگاهی شوند .
رئیسی در تجربه نزدیک مرگ.ogg
1.56M
🔻 روایت مشاهده نمودن بدن مثالی شهید آیت الله رئیسی در تجربه ی زندگی پس از زندگی جانباز اصفهانی نویسنده کتاب سه دقیقه در قیامت. 👈 (سال ۹۵ دیده که آقای رئیسی جزء شهدای عالم و خادم امام رضا علیه السلام است) 🎤 در بیان حجة الاسلام امینی خواه سخنرانی کامل: خودش قبلش میگه کسی این بخشو منتشر کنه کل صوت رو منتشر کنه صوت کامل: eitaa.com/Aminikhaah_Media/7061 🇮🇷کانال بصائر رضوی http://eitaa.com/basaerrazavi سروش splus.ir/basaerrazavi15
السَّلامُ علیکُم یا اهلَ بَیتِ النُّبوَّة 🌱ختم 14 شاخه گل صلوات🌱 برای سلامتی و تعجیل در امر فرج آقا امام زمان عجل الله 🕊🌿*اَللّهُمَ*        🕊*صَلَّ*             🕊🍃*عَلی*                 🕊*مُحَمَّد*ٍ                    🕊🌿*وَآلِ*                      🕊*مُحَمَّد*                       🕊🍃*وَعَجِّل*                      🕊*فَرَجَهُم*                   🕊🌿*وَ اَهلِک*               🕊*عَدُوَّهُم...*          🕊🍃*اَللّهُــــمَّ*      🕊 *عَجـِّل لِوَلیِّکَ* 🕊🌿 *الفَـرَج*🕊 🌿*🕊 اللهم عجل لولیک الفرج
6.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥عزاداری تکنفره‌ی یک هموطن در شرق آمریکا و پخش حلوا و خرما در محل کار نظر مرد الجزیره‌ای صاحب فروشگاه هم جالب بود در مورد امیرعبداللهیان و رئیس‌جمهور
🔻نابودی ثواب صبر در برابر امتحانات الهی با شکایت و ناشکری های کوچک 😨 🔸چند سال بعد از ازدواجم و پس از زایمان دوم همسرم، او دچار مشکلاتی شد و دوباره سرطان او بازگشت. امتحانات الهی از من هر روز سخت تر و پیچیده تر میشد و من سعی میکردم انسان شاکری باشم. روزهایی بود که وقتی از سر کار به خانه می آمدم با همسر بیماری مواجه بودم که قادر به نشستن نبود هم باید برای بچه ها پدر می‌بودم و هم مادر اجازه هیچ گونه شکایتی نداشتم. 🔸من در بررسی اعمالم دیدم که برای نگهداری از همسر و فرزندانم و برای تحمل آن شرایط سخت چه اجر و پاداشی به من داده بودند و لحظه لحظه آن سختی ها برای من محاسبه شده بود. البته کمترین ناشکری من نیز اجرم را ضایع نموده بود. من دیدم که هرچه را با صبر و تحمل سختی ها اندوخته بودم یکباره پوچ میشد با یک شکایت نابجا یک درد دل بی موقع با اطرافیانم که از اوضاع زندگی و همسر و فرزندانم شکایت‌ می‌کردم اجرم ضایع میشد. 🔸من آن قدر حسرت میخوردم که چرا آن همه پاداش که برای تحمل سختی ها برای من در نظر گرفته بودند را با یک بیجا و یا... همه را بر باد داده بودم من پاداشی بالاتر از اجر شهادت (صبر در مقابل امتحانات) را به راحتی از دست دادم. 📙کتاب شنود
1.56M
♨️ناهار خوردید😔 روایت (در بیان حجه الاسلام امینی خواه )مشاهده نمودن بدن مثالی شهید ایت الله رئیسی در تجربه ی زندگی پس از زندگی جانباز اصفهانی نویسنده کتاب سه دقیقه در قیامت . (سال ۹۵ دیده که آقای رئیسی جزو شهدای عالم و خادم امام رضا علیه السلام است)
*💞 * *📚 * _اسماء؟ بلہ؟ گل هارو جا گذاشتے برات آوردمشوݧ اے واے آره خیلے ممنوݧ لطف کردید چہ لطفے ایـݧ گل ها رو براے تو آورده بودم لطفاً ب حرفاے امروزم فکر کـݧ کدوم حرفا؟ _گل رزو ، عشق علاقہ و ایـݧ داستانا دیگہ چیزے نگفتم گل و برداشتم و خدافظے کردم میخواستم گل هارو بندازم  سطل آشغال ولے سر خیابوݧ وایساده بود تا برسم خونہ از طرفے خونہ هم نمیتونستم ببرمشوݧ رفتم داخل خونہ شانس آوردم هیچ کسے خونہ نبود ماماݧ برام یاداشت گذاشتہ بود _ما رفتیم خونہ مامان بزرگ گلدوݧ و پر آب کردم و همراه گلها بردم اتاق گلدوݧ و گذاشتم رو میز،داشتم شاخہ هارو از هم جدا میکردم  بزارم داخل گلدوݧ ک یہ کارت پستال کوچیک آویزونش بود روش با خط خوشے نوشتہ بود   _"دل دادم و دل بستم و،دلدار نفهمید رسوای جهان گشتم و،آن یار نفهمید" تقدیم بہ خانم هنرمند دوستدارت رامیـݧ ناخدا گاه لبخندے رو لبام نشست با سلیقہ ے خاصے گلهارو چیدم تو گلدوݧ و هر ازچند گاهے بوشوݧ میکردن احساس خاصے داشتم ک نمیدونستم چیہ _و همش ب اتفاقات امروز فکر میکردم از اوݧ ب بعد آخر هفتہ ها کہ میرفتیم  بیروݧ اکثرا رامیـݧ هم بود  طبق معمول مـݧ و میرسوند خونہ _یواش یواش رابطم با رامیـݧ صمیمے تر شد تا حدے کہ وقتے شمارشو داد قبول کردم وازم خواست کہ اگہ کارے چیزے  داشتم حتما بهش زنگ بزنم. _اونجا بود کہ رابطہ مـݧ و رامیـݧ جدے شد و کم کم بهش علاقہ پیدا کردم و رفت و آمداموݧ بیشتر شد من شده بود سوژه ے عکاسے هاے رامیـݧ در مقابل ازمح میخواست ک چهرشو در حالت هاے مختلف بکشم اوایلش رابطموݧ در حد یک دوستے ساده بود اما بعد از چند ماه رامیـݧ از ازدواج و آینده حرف میزد اولش مخالفت کردم ولے وقتے اصرارهاشو دیدم باعث شد بہ ایـݧ موضوع فکر کنم _اوݧ زماݧ چادرے نبودم اما بہ یہ سرے چیزا معتقد بودم مثلا نمازمو میخوندم و تو روابط بیـݧ محرم و نامحرم خیلے دقت میکردم _رامیـݧ هم ب تمام اعتقاداتم احترام میگذاشت تو  ایـݧ مدت خیلے کمتر درس میخوندم دیگہ عادت کرده بودن با رامیـݧ همش برم بیروݧ _حتے چند بارم تصمیم گرفتم کہ رشتم و عوض کنم وازریاضے  برم عکاسے اما هردفعہ یہ مشکلے پیش میومد رامیـݧ خیلے هوامو داشت و همیشہ ازم میخواست ک درسامو خوب بخونم همیشہ برام گل میخرید وقتے ناراحت بودم یہ کارایے میکرد کہ فراموش کنم چہ اتفاقے افتاده _دوتاموݧ هم پرشرو شور بودیم کلے مسخره بازے در میوردیم و کاراے بچہ گانہ میکردیم گاهے اوقات دوستام ب رابطموݧ حسادت میکردݧ بعضے وقتا بہ ایـݧ همہ خوب بودݧ رامیـݧ شک میکردم _اوݧ نسبت ب  مـݧ تعهدے نداشت مـݧ هم چیزے رو در اختیارش نذاشتہ بودم کہ بخواد بخاطر اوݧ خوب باشہ اوݧ زماݧ فکر میکردم بهم علاقہ داره یہ سال گذشت خوب هم گذشت اما... _اونقدر گذشت و گذشت ک رسید ب ب مهر مـݧ سال آخر بودم و داشتم خودمو واسہ کنکور آماده میکردم _اواخر مهر بود ک رامیـݧ یہ بار دیگہ قضیہ ازدواج و مطرح کرد اما ایندفہ دیگہ جدے بود وازم خواست کہ هر چہ زودتر با خانوادم صحبت کنم _تو موقعیتے نبودن کہ بخوام ایـݧ پیشنهادو تو خوانوادم مطرح کنم اما مـݧ رامیـݧ دوست داشتم ازش فرصت خواستم کہ تو یہ فرصت مناسب ب خوانوادم بگم اونم قبول کرد چند ماه ب همیـݧ منوال گذشت رامیـݧ دوباره ازم خواست کہ ب خوانوادم بگم ومـݧ هر دفعہ یہ بهونہ میوردم برام سخت بود _میترسیدم ب خوانوادم بگم و اونا قبول نکنن تو ایـݧ مدت خیلے وابستہ ے رامیـݧ شده بودم و همیشہ ترس از دست دادنشو داشتم.... ✍ ادامه دارد .... *💞 * *📚* _همیشہ ترس از دست  دادنشو داشتم.... براے همیـݧ میترسیدم کہ اگہ بہ خوانوادم بگم مخالفت کنـݧ ولے رامیـݧ درک نمیکرد..... بهم میگفت دیگہ طاقت نداره.... دوس داره هرچہ زودتر منو بدست بیاره تا همیشہ و همہ جا باهم باشیم. _بهم میگفت کہ هر جور شده باید خوانوادمو راضے کنم چوݧ بدوݧ مـݧ نمیتونہ زندگے کنہ. چند وقت گذشت اصرار هاے رامیـݧ و حرفایے کہ میزد باعث شد جرأت  گفتـݧ قضیہ رامیـݧ و پیدا کنم. یہ روز کہ تو خونہ با ماماݧ تنها بودیم تصمیم گرفتم باهاش حرف بزنم. _رفتم آشپزخونہ دوتا چایے ریختم گذاشتم تو سینے از اوݧ پولکے هاے زعفرانے هم ک ماماݧ دوست داشت گذاشتم  و رفتم رومبل کناریش نشستم. _با تعجب گفت: بہ بہ اسماء خانم چہ عجب از اوݧ اتاقت دل کندے. _چایے هم ک آوردے چیزے شده؟ چیزے میخواے؟ کنترل و برداشتم و تلوزیوݧ و روشـݧ کردم با بیخیالے لم دادم ب مبل و گفتم وااااا ایـݧ چہ حرفیہ ماماݧ چے قراره بشہ؟ ناراحتے برم تو اتاقم. ݧ _مادر کجا؟ چرا ناراحت میشے تو ک همش اتاقتے اردلانم ک همش یا بیرونہ یا دانشگاه حالا باز داداشتو میبینیم ولے تو چے یا دائم تو اتاقتے  یا بیروݧ چیزے هم میگیم بهت مث الاݧ ناراحت میشے. پوفے کردم و گفتم  ماماݧ دوباره شروع نکـݧ.