eitaa logo
🌹کانال شهید محمدحسین محمدخانی🌹
106 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
5 فایل
قال الله تعالی علیه :"ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا ،بل احیائ عندربهم یرزقون" شهید محمد حسین محمدخانی نام جهادی:حاج عمار تاریخ تولد:۱۳۶۴/۴/۹ تاریخ شهادت :۱۳۹۴/۸/۱۶ سمت:فرمانده تیپ هجومی سیدالشهدا مزار مطهر شهید:گلزار شهدای تهران قطعه ۵۳
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃‍‍ صلوات روز شنبه🍃 صلوات بر پیامبر اکرم (ص) 🌺اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا حَمَلَ وَحْيَكَ وَ بَلَّغَ رِسَالاَتِكَ‏ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا أَحَلَّ حَلاَلَكَ وَ حَرَّمَ حَرَامَكَ وَ عَلَّمَ كِتَابَكَ‏ و صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا أَقَامَ الصَّلاَةَ وَ آتَى الزَّكَاةَ وَ دَعَا إِلَى دِينِكَ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا صَدَّقَ بِوَعْدِكَ وَ أَشْفَقَ مِنْ وَعِيدِكَ‏ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا غَفَرْتَ بِهِ الذُّنُوبَ وَ سَتَرْتَ بِهِ الْعُيُوبَ وَ فَرَّجْتَ بِهِ الْكُرُوبَ‏ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا دَفَعْتَ بِهِ الشَّقَاءَ وَ كَشَفْتَ بِهِ الْغَمَّاءَ وَ أَجَبْتَ بِهِ الدُّعَاءَ وَ نَجَّيْتَ بِهِ مِنَ الْبَلاَءِ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا رَحِمْتَ بِهِ الْعِبَادَ وَ أَحْيَيْتَ بِهِ الْبِلاَدَ وَ قَصَمْتَ بِهِ الْجَبَابِرَةَ وَ أَهْلَكْتَ بِهِ الْفَرَاعِنَةَ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا أَضْعَفْتَ بِهِ الْأَمْوَالَ وَ أَحْرَزْتَ بِهِ مِنَ الْأَهْوَالِ وَ كَسَرْتَ بِهِ الْأَصْنَامَ وَ رَحِمْتَ بِهِ الْأَنَامَ‏ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا بَعَثْتَهُ بِخَيْرِ الْأَدْيَانِ وَ أَعْزَزْتَ بِهِ الْإِيمَانَ وَ تَبَّرْتَ بِهِ الْأَوْثَانَ وَ عَظَّمْتَ بِهِ الْبَيْتَ الْحَرَامَ‏ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً💚 صلوات خاصه امام رضا(ع) 🌺اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشّهید صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ‏🌺🍃
‍ ‍ 🌾♻️🌾♻️🌾♻️🌾♻️🌾♻️🌾 🙏زیارت رسول خدا درروزشنبه:♻️ أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ رَسُولُهُ وَ أَنَّكَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسَالاتِ رَبِّكَ وَ نَصَحْتَ لِأُمَّتِكَ وَ جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ أَدَّيْتَ الَّذِي عَلَيْكَ مِنَ الْحَقِّ وَ أَنَّكَ قَدْ رَؤُفْتَ بِالْمُؤْمِنِينَ وَ غَلُظْتَ عَلَى الْكَافِرِينَ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصا حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ فَبَلَغَ اللَّهُ بِكَ أَشْرَفَ مَحَلِّ الْمُكَرَّمِينَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي اسْتَنْقَذَنَا بِكَ مِنَ الشِّرْكِ وَ الضَّلالِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ صَلَوَاتِكَ وَ صَلَوَاتِ مَلائِكَتِكَ وَ أَنْبِيَائِكَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ وَ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ. 🌾♻️🌾♻️🌾♻️🌾♻️🌾♻️ وَ مَنْ سَبَّحَ لَكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ نَبِيِّكَ وَ أَمِينِكَ وَ نَجِيبِكَ وَ حَبِيبِكَ وَ صَفِيِّكَ وَ صِفْوَتِكَ وَ خَاصَّتِكَ وَ خَالِصَتِكَ وَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ وَ أَعْطِهِ الْفَضْلَ وَ الْفَضِيلَةَ وَ الْوَسِيلَةَ وَ الدَّرَجَةَ الرَّفِيعَةَ وَ ابْعَثْهُ مَقَاماً مَحْمُوداً يَغْبِطُهُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ اللَّهُمَّ إِنَّكَ قُلْتَ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً إِلَهِي فَقَدْ أَتَيْتُ نَبِيَّكَ مُسْتَغْفِراً تَائِباً مِنْ ذُنُوبِي، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اغْفِرْهَا لِي. 🌾♻️🌾♻️🌾♻️🌾♻️🌾♻️ 🙏يَا سَيِّدَنَا أَتَوَجَّهُ بِكَ وَ بِأَهْلِ بَيْتِكَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى رَبِّكَ وَ رَبِّي لِيَغْفِرَ لِي،أُصِبْنَا بِكَ يَا حَبِيبَ قُلُوبِنَا فَمَا أَعْظَمَ الْمُصِيبَةَ بِكَ حَيْثُ انْقَطَعَ عَنَّا الْوَحْيُ وَ حَيْثُ فَقَدْنَاكَ فَإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ يَا سَيِّدَنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ بَيْتِكَ[الطَّيِّبِينَ]الطَّاهِرِينَ هَذَا يَوْمُ السَّبْتِ وَ هُوَ يَوْمُكَ وَ أَنَا فِيهِ ضَيْفُكَ وَ جَارُكَ فَأَضِفْنِي وَ أَجِرْنِي فَإِنَّكَ كَرِيمٌ تُحِبُّ الضِّيَافَةَ وَ مَأْمُورٌ بِالْإِجَارَةِ فَأَضِفْنِي وَ أَحْسِنْ ضِيَافَتِي وَ أَجِرْنَا وَ أَحْسِنْ إِجَارَتَنَا بِمَنْزِلَةِ اللَّهِ عِنْدَكَ وَ عِنْدَ آلِ بَيْتِكَ وَ بِمَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَهُ وَ بِمَا اسْتَوْدَعَكُمْ مِنْ عِلْمِهِ فَإِنَّهُ أَكْرَمُ الاکرمین
┄═🌿🌹🌿═┄ 💌 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌷 ولادت :۱۳۵۸/۵/۱ شهادت :۱۳۹۵/۳/۲۷ محل شهادت :سوریه مزار: جاویدالاثر🌷 🌸 «سخت کوشی» از نکات بارز اخلاقی همسر شهیدم بود. ایشان در سپاه بسیار پرتلاش بود. سرباز‌های شهید مهدی عسگری بسیار از تلاش و کوشش و مهربانی وی تعریف می‌کنند. حتی سرباز‌هایی بودند که توسط آقای مهدی نمازخوان شدند. ایشان کار‌های بسیار برای افراد تحت امر خود انجام می‌داد و حتی با نیرو‌های پایین دست خود صبحانه نیز می‌خورد. همیشه به همسرم افتخار می‌کنم، چون مردانگی داشت. بیشتر زندگی شهید وقف کار بود و دائم در حال پیاده‌روی و ورزش بود و همواره می‌گفت: «این بدن را برای جایی بهتر باید خرج کنم و در راه حضرت زینب (س) و اهل بیت (ع) هزینه شود.🌷 یه جمله معروف داشت که می‌گفت: خدایا اول پاکم کن بعدا خاکم کن🌷 🌷 🌻انسان در اسلام بايد به دو جهاد بپردازد: يکي جهاد اصغر؛ يعني با دشمنان خارجي و دومي جهاد اکبر با دشمنان داخلي؛ يعني نفس انسان مي باشد.🌷 در تاريخ منقول است که پيامبر اکرم -صلي الله عليه و آله- بعد از هر جنگ به يارانش مي فرمود: که به جهاد اکبر که همانا مبارزه با نفس انسان است بپردازند و به نظر من در حال حاضر جبهه هاي جنگ جايگاه هر دوجهاد و به تعبير صحيح تر دانشگاه انسان سازي است.🌷🌷🌷
🔴 پزشکیان خطر نیست اونقدر که خطر است.اگر واقعاً مردمی که عملکرد روحانی و رئیسی را میدیدند باز  به دولت سوم روحانی رای دادن یعنی برای رشد مردم حداقل۴سال باید صبر کرد. هزینه بالا رفتن فهم مردم ۲۵سال خانه‌نشینی علی،‌۱۴۰۰سال غیبت امام عج و... است. سلام :برادران عزیز بفکر این باشیم که چرا استقبال مردمی کم بود که خود نکته بسیار مهمی است دوم حالا آقای جلیلی با دوازده میلیون برنده بعدی باشد یا سیزده میلیون در مقابل شصت میلیون واجد شرایط تلنگرمهممی است درعملکرد مسولین نظام ضمن اینکه تلاش شود دکتر جلیلی برود باید تلاش در جهت رضایتمندی مردم شود پشتیبانی قاطع مردمی در بحت سیاست خارجی خیلی مهم است موضوع مهمی که در فرمایشات حضرت آقا بود پس تلاش برای آوردن مردم پای صندوق مجدد مردم خیلی مهم است حتی اصلاح طلبان در نظر بگیرید اگر آنها در این مرحله قهر بودند ونیامده بودند آیا ریس جمهوری با هشت یا ده میلیون بنظرتون در دنیا چه مقبولیت داشت پس بهتراست با زبان لین سعی در تلاش جهت کشاندن مردم به پای صندوقهای رای باشیم
🔴 زیباترین صحنه انتخابات ریاست جمهوری 140۳ 🔹صحنه اول: انتخابات سه قطبی و کاملا رقابتی دور اول انتخابات ریاست جمهوری تیرماه 1403برگزار شد.دو قطب انتخاباتی جلیلی و قالیباف گرچه با یکدیگر رقابت سنگین درون گفتمانی داشتند ولی ماندن هر دو سبب شد که دیگر قطب انتخابات یعنی پزشکیان، فرصت جمع آوری رای بیشتری را پیدا نکند. این نکته مهمی است که دو قطب جلیلی و قالیباف همزمان رقابت با یکدیگر ، مقابله راهبردی نیز با پزشکیان داشتند و از  سبد جبهه انقلاب نیز مشترکا صیانت می کردند. حالا دو قطب جلیلی و قالیباف وارد دوره جدیدی شده‌اند که بنا به سیاست ورزی به ستاد مشترک انتخاباتی ختم می شود و پیشران‌های قبلی نزاع‌های انتخابات یعنی زاکانی و حتی قاضی زاده را نیز دوباره فعال خواهد کرد. در همین حال، مسعود پزشکیان هم به تنهایی به یک قطب قدرتمند انتخاباتی تبدیل شده که از یک طرف به لحاظ شخصیتی توانسته نگاه های مردمی را به خود جلب کند و از طرفی دیگر کمپین بزرگی از نخبگان سیاسی جریان اصلاحات و دولتمردان کابینه روحانی او را در فضای مجازی و تبلیغاتی حمایت می کنند و تلاش می کنند ضعف‌های سیاسی وی را بپوشانند و مزیت هایی را که ندارد به صورت مجازی برای او خلق کنند. 🔸صحنه دوم: عمده کسانی که بعد از فتنه 88 و بعد از حوادث 1401، سیاست تحریم انتخابات را در پیش گرفته بودند، برای انتخابات اخیر دوباره فعال شدند. فعالین برجسته سیاسی که تا دیروز تحریم انتخابات را برند سیاسی خود معرفی می کردند ولی در این دوره از انتخابات کارشان به تلفن زدن به افراد برای افزایش مشارکت در انتخابات رسید. البته اصلاح طلبان  بر خلاق ادعای چندین ساله خود نه تنها رقم خاصی به مشارکت اضافه نکردند بلکه در صندوق رای جبهه سنتی انقلاب با حریفان خودشان رقابت و شراکت کردند. بماند که بسیاری از کسانی که به پزشکیان رای دادند بیش از آنکه به صورت جریانی به اصلاحات و یا اعتدال رای بدهند به شخص پزشکیان و ویژگی های شخصیتی و تاکید وی بر گفتمان های مشابه اصولگرایان مثل عدالت رای دادند. ✅صحنه سوم: دومین انتخابات بعد از حوادث سال 1401 در حالی برگزار شد که ضد انقلاب و جریان موسوم به زن زندگی آزادی منفعل ترین جریان فعال در انتخابات ریاست جمهوری اخیر در دوره اول بود. اینترنشنال و بی بی سی فارسی عملا در بازی نبودند و برخلاف گذشته عملیات های رسانه ای شان موجی در محیط داخلی ایران ایجاد نمی کرد. این موضوع مهمی است که باید به درستی درک شود. برداشت درست این است که آنها در نیامدن بخشی از جامعه به صندوق رای اصلی ترین عامل نبودند و این یعنی اینکه برای بازگرداندن  بخش ناراحت، ناامید، بی تفاوت یا حتی قهر کرده جامعه به صندوق رای، راه حلی از درون ایران باید جستجو کرد. 💢صحنه چهارم: همزمان با برگزاری انتخابات، گروهک های تروریستی تجزیه طلب و تکفیری فعال در جنوب شرق به یک صندوق رای که آرای مردم بلوچ و اهل سنت در آن بوده، حمله می کنند و دو تن از ماموران نیروی انتظامی را به شهادت می‌رسانند. گرچه این حادثه غم انگیز است، ولی زیباترین صحنه انتخابات ریاست جمهوری را هم به تصویر می کشاند. این تصویر خون آلود از یک طرف نشان می دهد که ضدانقلاب از وجود مردم سالاری و شرکت مردم  در انتخابات چقدر عصبانی است و از طرفی دیگر نشان می دهد که حاکمیت با خون ماموران خود از مردم سالاری و رای مردم در دورترین نقاط کشور هم صیانت می کند.
گاهی نیاز نیست ، تو کاری انجام بدی .. خدا رو بی صدا میگیره ..
زشتی دنیا به خاطر وجود آدمای بد .. نیست به خاطر سکوت آدمای خوبه ..
صبر تلخه اما نتیجش شیرینه .. صبور باش و به توکل کن ..
حسن روحانی: من از رگ گردن به شما .. نزدیکترم .
💢 🌹 💠 شاید اگر این پیام را جایی غیر از مقام (علیه‌السلام) خوانده بودم، قالب تهی می‌کردم و تنها پناه امام مهربانم (علیه‌السلام) جانم را به کالبدم برگرداند. هرچند برای دل کوچک این دختر جوان، ترسناکی بود و تا لحظه‌ای که خوابم برد، در بیداری هر لحظه کابووسش را می‌دیدم که از صدای وحشتناکی از خواب پریدم. 💠 رگبار گلوله و جیغ چند زن پرده گوشم را پاره کرد و تاریکی اتاق کافی بود تا همه بدنم از ترس لمس شود. احساس می‌کردم روانداز و ملحفه تشک به دست و پایم پیچیده و نمی‌توانم از جا بلند شوم. زمان زیادی طول کشید تا توانستم از رختخواب جدا شوم و نمی‌دانم با چه حالی خودم را به در اتاق رساندم. در را که باز کردم، آتش تیراندازی در تاریکی شب چشمم را کور کرد. 💠 تنها چیزی که می‌دیدم ورود وحشیانه به حیاط خانه بود و عباس که تنها با یک میله آهنی می‌خواست از ما کند. زن‌عمو و دخترعمو‌ها پایین پله‌های ایوان پشت عمو پناه گرفته و کار دیگری از دست‌شان برنمی‌آمد که فقط جیغ می‌کشیدند. از شدت وحشت احساس می‌کردم جانم به گلویم رسیده که حتی نمی‌توانستم جیغ بزنم و با قدم‌هایی که به زمین قفل شده بود، عقب عقب می‌رفتم. 💠 چند نفری عباس را دوره کرده و یکی با اسلحه به سر عمو می‌کوبید تا نقش زمین شد و دیگر دست‌شان را از روی ماشه برداشتند که عباس به دام افتاده بود. دستش را از پشت بستند، با لگدی به کمرش او را با صورت به زمین کوبیدند و برای بریدن سرش، چاقو را به سمت گلویش بردند. بدنم طوری لمس شده بود که حتی زبانم نمی‌چرخید تا التماس‌شان کنم دست از سر برادرم بردارند. 💠 گاهی اوقات تنها راه نجات است و آنچه من می‌دیدم چاره‌ای جز مردن نداشت که با چشمان وحشتزده‌ام دیدم سر عباسم را بریدند، فریادهای عمو را با شلیک گلوله‌ای به سرش ساکت کردند و دیگر مانعی بین آن‌ها و ما زن‌ها نبود. زن‌عمو تلاش می‌کرد زینب و زهرا را در آغوشش پنهان کند و همگی ضجه می‌زدند و به دل این حیوانات نبود که یکی دست زهرا را گرفت و دیگری بازوی زینب را با همه قدرت می‌کشید تا از آغوش زن‌عمو جدایشان کند. 💠 زن‌عمو دخترها را رها نمی‌کرد و دنبال‌شان روی زمین کشیده می‌شد که ناله‌های او را هم با رگباری از گلوله پاسخ دادند. با آخرین نوری که به نگاهم مانده بود دیدم زینب و زهرا را با خودشان بردند که زیر پایم خالی شد و زمین خوردم. همانطور که نقش زمین بودم خودم را عقب می‌کشیدم و با نفس‌های بریده‌ام جان می‌کَندم که هیولای داعشی بالای سرم ظاهر شد. در تاریکی اتاق تنها سایه وحشتناکی را می‌دیدم که به سمتم می‌آمد و اینجا دیگر آخر دنیا بود. 💠 پشتم به دیوار اتاق رسیده بود، دیگر راه فراری نداشتم و او درست بالای سرم رسیده بود. به سمت صورتم خم شد طوری که گرمای نفس‌های را حس کردم و می‌خواست بازویم را بگیرد که فریادی مانعش شد. نور چراغ قوه‌اش را به داخل اتاق تاباند و بر سر داعشی فریاد زد :«گمشو کنار!» داعشی به سمتش چرخید و با عصبانیت اعتراض کرد :«این سهم منه!» 💠 چراغ قوه را مستقیم به سمت داعشی گرفت و قاطعانه حکم کرد :«از اون دوتایی که تو حیاط هستن هر کدوم رو می‌خوای ببر، ولی این مال منه!» و بلافاصله نور را به صورتم انداخت تا چشمانم را کور کند و مقابلم روی زمین نشست. دستش را جلو آورد و طوری موهایم را کشید که ناله‌ام بلند شد. با کشیدن موهایم سرم را تا نزدیک صورتش بُرد و زیر گوشم زمزمه کرد :«بهت گفته بودم تو فقط سهم خودمی!» صدای نحس عدنان بود و نگاه نجسش را در نور چراغ قوه دیدم که باورم شد آخر اسیر هوس این شده‌ام. 💠 لحظاتی خیره تماشایم کرد، سپس با قدرت از جا بلند شد و هنوز موهایم در چنگش بود که مرا هم از جا کَند. همه وزن بدنم را با موهایم بلند کرد و من احساس کردم سرم آتش گرفته که از اعماق جانم جیغ کشیدم. همانطور مرا دنبال خودش می‌کشید و من از درد ضجه می‌زدم تا لحظه‌ای که روی پله‌های ایوان با صورت زمین خوردم. 💠 اینبار یقه پیراهنم را کشید تا بلندم کند و من دیگر دردی حس نمی‌کردم که تازه پیکر بی‌سر عباس را میان دریای دیدم و نمی‌دانستم سرش را کجا برده‌اند؟ یقه پیراهنم در چنگ عدنان بود و پایین پیراهنم در خون عباس کشیده می‌شد تا از در حیاط بیرون رفتم و هنوز چشمم سرگردان سر بریده عباس بود که دیدم در کوچه شده است... ادامه دارد ... نویسنده فاطمه ولی نژاد