رفقا استاد خیلی قشنگ روضه میخونن
حتی روضه هاشونم با توجه به کنترل ذهن میخونن
ایام عیده
اما دلم نیومد روضه رو حذف کنم از محفل
«.... روضه کنترل ذهن ....»
مسلم ابن عقیل خیلی نیتش بود که به حسین(ع) اقتدا کنه، کمک کنه، خیلی مقتدی بود
بقیه اوضاع عالم که دستش نبود
ولی توی نیتش این بود که برای حسین باشه، دنبال حسین باشه، فدای حسین باشه
یه جایی مسلم میخواست از راه حسین فاصله بگیره
خبر نداشت جزئیات رو، در برخی از جزئیات میخواست فاصله بگیره از حسین
خدا نذاشت
تو نیتت خوبه
من نمیزارم تو از حسین در جزئیات فاصله بگیری
هنگامی که میخواستن سر از تنش جدا کنن... گفت تشنمه بهم آب بدید
خبر نداشت چه بر سر حسینش خواهد آمد
به فکرش هم نمیرسید که این کوفیان آب رو هم به روی حسینش ببندن
اومد آب بخوره خون لبش جاری شد تو کاسه
سه مرتبه تقاضا آب کرد اما هر بار همینجور
خدا فرمود مسلم من دل تو رو میشناسم
تو اگر بدانی اربابت آب نمیخوره لب به آب نمیزنی
من میخواهم تو را با لب های تشنه حسین مهشور کنم
اونجا میخوایی سرافکنده حسین من باشی؟ نه اجازه نمیدم
مسلم اگر آب میخوردی از سرافکندگی جلوی علی اصغر حسین چجور در محشر سر بلند میکردی؟
الهی فدای غربت و غریبیت، چه بر سر تو آوردن
در عذای تو هم باید گفت لا یوم کیومک یا اباعبدالله
سوالی، حرفی، پیشنهادی، انتقادی
برای محفل کنترل ذهن دارید
در خدمتم
Payamenashenas.ir/Shohada