eitaa logo
حکیمانه
972 دنبال‌کننده
229 عکس
0 ویدیو
0 فایل
🌷به نام خدایی که قلم را آفرید🌷 ادمین: @Realbrother #داستان_کوتاه #کلام_بزرگان #تکه_کتاب #متن_برتر #دیالوگ تنها حرف خدا و اولیاءش است که کاملا درست است. مابقی صرفا نظریات اشخاص است. 👌 کانالی مرجع برای تمام کانال های فرهنگی، سینمایی و ادبی ✌
مشاهده در ایتا
دانلود
هرگز نباید سعی در تکرار لحظات داشت، باید آنها را همانگونه که یک بار اتفاق افتاده اند فقط تنها به خاطر آورد! 📚عقاید یک دلقک 🕴هاینریش بل #تکه_کتاب 🔵 @Hakimaneh 👈
◀️ باور ها ▶️ در یک باشگاه بدنسازی پس از اضافه کردن 5 کیلوگرم به رکورد قبلی ورزشکاری از وی خواستند که رکورد جدیدی برای خود ثبت کند. اما او موفق به این کار نشد. پس از او خواستند وزنه ای که 5 کیلوگرم از رکوردش کمتر است را امتحان کند. این دفعه او براحتی وزنه را بلند کرد. این مسئله برای ورزشکار جوان و دوستانش امری کاملا طبیعی به نظر می رسید اما برای طراحان این آزمایش جالب و هیجان انگیز بود چرا که آنها اطلاعات غلط به وزنه بردار داده بودند. او در مرحله اول از عهده بلند کردن وزنه ای برنیامده بود که در واقع 5 کیلوگرم از رکوردش کمتر بود و در حرکت دوم ناخودآگاه موفق به بهبود رکوردش به میزان 5 کیلوگرم شده بود. او در حالی و با این «باور» وزنه را بلند کرده بود که خود را قادر به انجام آن می‌دانست. نتیجه‌گیری: هر فردی خود را ارزیابی می‌کند و این برآورد مشخص خواهد ساخت که او چه خواهد شد. شما نمی‌توانید بیش از آن چیزی بشوید که باور دارید «هستید». اما بیش از آنچه باور دارید «می‌توانید» انجام دهید😉☺️ به ما بپیوندید. 👉👉🌹 @Hakimaneh 🌹👈👈
انسان های بزرگ راجع به ایده ها صحبت می کنند، انسان های متوسط راجع به اتفاقات، و انسان های کوچک در مورد افراد #کلام_بزرگان 🕴 Fyodor Dostoyevsky ✅ @Hakimaneh 🌹
◀️ شکست وجود ندارد! ▶️ روزی خبرنگار جوانی از توماس ادیسون مخترع بزرگ پرسید: «آقای ادیسون ، شنیده ایم که برای اختراع لامپ ، تاکنون تلاش های زیادی کرده اید و می کنید ، اما گویا موفق نشده اید! چرا هنوز با وجود بیش از 900 بار شکست ، همچنان به فعالیت خود ادامه میدهید؟!» ادیسون با لحنی خونسرد و مطمئن جواب داد:«ببخشید آقا! من 900 بار شکست نخورده ام ، بلکه 900 روش یاد گرفته ام که چگونه لامپ ساخته نمیشود.» اشخاص عادی،با تجربه ی اولین شکست ، دست از تلاش برمیدارند ؛ به همین دلیل است که در زندگی با انبوه اشخاص عادی و تنها با یک«ادیسون»روبرو هستیم.👍✅ 👤 ناپلئون هیل به ما بپیوندید. 👉👉🔵 @Hakimaneh 🔵👈👈
◀️ پندنامه ▶️ روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی. اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری! دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی ! سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی !!! پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟ لقمان جواب داد : اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد. اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است. و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای می گیری و آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست...🍔😴😍 به ما بپیوندید. 👉👉🔵 @Hakimaneh 🔵👈👈
درک کردن، همان آسیب دیدن است! از آن جا که " حقیقت " بسیار بی رحم است، هرچه بیشتر بدانی، بیشتر آسیب خواهی دید ... #کلام_بزرگان 🕴کارلوس فوئنتس ✅ @Hakimaneh 🌹
بزرگترین لذت در زندگی، انجام دادن کاری ست که دیگران می گویند: تو نمی توانی ...! 🕴رومن پولانسکی ✅ @Hakimaneh 🌹
◀️ صد دلاری ▶️ یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک صد دلاری را از جیبش بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ دست همه حاضرین بالا رفت. سخنران گفت: بسیار خوب، من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن می خواهم کاری بکنم. و سپس در برابر نگاه های متعجب، اسکناس را مچاله کرد و پرسید: چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ و باز هم دست های حاضرین بالا رفت. این بار مرد، اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت و چند بار آن را لگد مال کرد و با کفش خود آن را روی زمین کشید. بعد اسکناس را برداشت و پرسید: خوب، حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود؟ و باز دست همه بالا رفت. سخنران گفت: دوستان، با این بلاهایی که من سر اسکناس در آوردم، از ارزش اسکناس چیزی کم نشد و همه شما خواهان آن هستید. و ادامه داد: در زندگی واقعی هم همین طور است، ما در بسیاری موارد با تصمیمــاتی که می گیریم یا با مشکلاتی که روبرو می شویم، خم می شویم، مچالــه می شویم، خاک آلود می شویم و احساس می کنیم که دیگر پشیزی ارزش نداریم، ولی این گونه نیست و صرف نظر از این که چه بلایی سرمان آمده است هرگز ارزش خود را از دست نمی دهیم و هنوز هم برای افرادی که دوستمان دارند، آدم با ارزشی هستیم.👍💞 به ما بپیوندید. 👉👉🌹 @Hakimaneh 🌹👈👈
◀️ ابزار کهنه ی شیطان ▶️ به روایت افسانه‌ها روزی شیطان همه جا جار زد كه قصد دارد از كار خود دست بكشد و وسایلش را با تخفیف مناسب به فروش بگذارداو ابزارهای خود را به شكل چشمگیری به نمایش گذاشت. این وسایل شامل خودپرستی، شهوت، نفرت، خشم، آزار، حسادت، قدرت‌طلبی و دیگر شرارت‌ها بود. ولی در میان آنها یكی كه بسیار كهنه به نظر می‌رسید، بهای گرانی داشت و شیطان حاضر نبود آن را ارزان بفروشد. كسی از او پرسید: این وسیله چیست؟ شیطان پاسخ داد: این ناامیدی و افسردگیست.آن مرد با حیرت گفت: چرا این قدر گران است؟ شیطان با همان لبخند مرموزش پاسخ داد: "چون این مؤثرترین وسیلة من است. هرگاه سایر ابزارم بی‌اثر می‌شوند، فقط با این وسیله می‌توانم در قلب انسان‌ها رخنه كنم و كاری را به انجام برسانم. اگر فقط موفق شوم كسی را به احساس ناامیدی، دلسردی و اندوه وا دارم، می‌توانم با او هر آنچه می‌خواهم بكنم... من این وسیله را در مورد تمامی انسان‌ها به كار برده‌ام. به همین دلیل این قدر كهنه است"😕😞😩 به ما بپیوندید. 👉👉🔵 @Hakimaneh 🔵👈👈
هر چیزی، شگفتی های خود را دارد، حتی تاریکی و سکوت. من آموخته ام که در هر وضعی قرار بگیرم، خرسند باشم.. #کلام_بزرگان 🕴 هلن کلر ✅ @Hakimaneh 🌹
◀️ دیوار شیشه ای ▶️ روزي دانشمندى آزمايش جالبى انجام داد. او يك آكواريوم ساخت و با قرار دادن يک ديوار شيشه‌اى در وسط آكواريوم آن ‌را به دو بخش تقسيم ‌کرد. در يک بخش، ماهى بزرگى قرار داد و در بخش ديگر ماهى کوچکى که غذاى مورد علاقه ماهى بزرگتر بود. ماهى کوچک، تنها غذاى ماهى بزرگ بود و دانشمند به او غذاى ديگرى نمى‌داد. او براى شکار ماهى کوچک، بارها و بارها به سويش حمله برد ولى هر بار با ديوار نامرئي كه وجود داشت برخورد مى‌کرد، همان ديوار شيشه‌اى که او را از غذاى مورد علاقه‌اش جدا مى‌کرد… پس از مدتى، ماهى بزرگ ازحمله و يورش به ماهى کوچک دست برداشت. او باور کرده بود که رفتن به آن سوى آکواريوم و شکار ماهى کوچک، امرى محال و غير ممکن است! در پايان، دانشمند شيشه ي وسط آکواريوم را برداشت و راه ماهي بزرگ را باز گذاشت. ولى ديگر هيچگاه ماهى بزرگ به ماهى کوچک حمله نکرد و به آن‌سوى آکواريوم نيز نرفت !!! ميدانيد چرا ؟ ديوار شيشه‌اى ديگر وجود نداشت، اما ماهى بزرگ در ذهنش ديوارى ساخته بود که از ديوار واقعى سخت‌تر و بلند‌تر مى‌نمود و آن ديوار، ديوار بلند باور خود بود ! باوري از جنس محدوديت ! باوري به وجود ديواري بلند و غير قابل عبور ! باوري از ناتواني خويش به ما بپیوندید. 👉👉🌹 @Hakimaneh 🌹👈👈
اگر کسی بگوید که هرگز در زندگی اشتباه نکرده است.. بدان معناست که هرگز سعی نکرده چیزی را آزمایش کند... 🕴انیشتن ✅ @Hakimaneh 🌹
◀️ آرامش حریص ▶️ یک پسر و دختر کوچولو داشتن با هم بازی می کردن.پسر کوچولو یه سری تیله داشت و دختر کوچولو چندتایی شیرینی داشت. پسر کوچولو به دختر کوچولو گفت من همه تیله هامو بهت می دم در عوض تو همه شیرینی هاتو به من بده. دختر کوچولو قبول کرد. پسر کوچولو بزرگترین و قشنگترین تیله رو یواشکی واسه خودش گذاشت کنار و بقیه رو به دختر کوچولو داد. اما دختر کوچولو همون جوری که قول داده بود تمام شیرینی هاشو به پسر داد. همون شب دختر کوچولو با آرامش کامل خوابید ولی پسر کوچولو نمی تونست بخوابه چون به این فکر می کرد که همونطوری خودش بهترین تیله شو یواشکی پنهان کرده شاید دختر کوچولو هم مثل اون یه خورده از شیرینی هاشو قایم کرده و همه شیرینی ها رو بهش نداده !!!😔🍪 به ما بپیوندید. 👉👉🔵 @Hakimaneh 🔵👈👈
هیچوقت اجازه نده ذهن های کوچیک، بهت بگن رویات بزرگ و دور از دسترسه #دیالوگ 📽 Game of Thrones 🔵 @Hakimaneh 👈
از دست دادن امیدی پوچ و محال، خود موفقیت و پیشرفتی بزرگ است. #کلام_بزرگان 🕴 ویلیام شکسپیر ✅ @Hakimaneh
◀️ سادگى يا پيچيدگى؟ ▶️ امتحان پايانى درس فلسفه بود. استاد فقط يك سؤال مطرح كرده بود! سؤال اين بود:شما چگونه مى‌توانيد مرا متقاعد كنيد كه صندلى جلوى شما نامرئى است؟ تقريباً يك ساعت زمان برد تا دانشجويان توانستند پاسخ‌هاى خود را در برگه امتحانى‌شان بنويسند، به غير از يك دانشجوى تنبل که تنها 10 ثانيه طول كشيد تا جواب را بنويسد! چند روز بعد كه استاد نمره‌هاى دانشجويان را اعلام كرد،آن دانشجوى تنبل بالاترين نمره كلاس را گرفته بود!! او در جواب فقط نوشته بود :«كدام صندلى؟!» نتيجه:مسائل ساده را پيچيده نكنيد!😱😳 👤 گابریل گارسیا مارکز به ما بپیوندید. 👉👉🌹 @Hakimaneh 🌹👈👈
◀️ وعده ▶️ پادشاه برای اینکه نفسی تازه کند از قصرش خارج شد . آن شب هوا خیلی سرد بود . هنگامی که داشت به قصر باز می گشت سربازی را دید که با لباسی نازکی در سرما نگهبانی می دهد . از سرباز پرسید : سردت نمی شود ؟ سرباز گفت : چرا سردم می شود اما بخاطر اینکه لباس گرم ندارم مجبور به تحملم پادشاه گفت : الان به قصر می روم و می گویم برایت لباس گرم بیاورند نگهبان خیلی خوشحال شد و منتظر ماند ، اما پادشاه وقتی داخل قصر شد یادش رفت چه وعده ای به سرباز داده است صبح روز بعد جسد سرمازده سرباز را در حوالى قصر پیدا کردند در حالى که در کنارش روی برف ها نوشته بود اى پادشاه من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل مى‌کردم اما وعده لباس گرم تو مرا از پاى درآورد😖👷🌨☃ به ما بپیوندید. 👉👉🌹 @Hakimaneh 🌹👈👈
آدمای با استعداد زيادی هستن که ميخوان سخت کار کنن ولی يه مشت آدم کودن بي استعداد که سخت تر کار ميکنن ازشون پيشی ميگيرن. #دیالوگ 📽 Boyhood 🔵 @Hakimaneh 👈
◀️ بادکنک های زندگی ▶️ در سمیناری به حضار گفته شد اسم خود را روی بادکنکی بنویسید. همه اینکارو انجام دادند و تمام بادکنک ها درون اتاقی دیگر قرار داده شد. اعلام شد که هر کس بادکنک خود را ظرف 5 دقیقه پیدا کند. همه به سمت اتاق مذکور رفتند و با شتاب و هرج و مرج به دنبال بادکنک خود گشتند ولی هیچکس نتوانست بادکنک خود را پیدا کند. دوباره اعلام شد که این بار هر کس بادکنکی که برمیدارد به صاحبش دهد. طولی نکشید که همه بادکنک خود را یافتند. دوباره بلندگو به صدا درآمد که این کار دقیقاً زندگی ماست. وقتی تنها به دنبال شادی خودمان هستیم به شادی نخواهیم رسید در حالی که شادی ما در شادی دیگران است، شما شادی را به دیگران هدیه دهید و شاهد آمدن شادی به سمت خود باشید.😊😁😄 به ما بپیوندید. 👉👉🔵 @Hakimaneh 🔵👈👈
بحث کردن با کسی که به دلایل و استدلال اعتقادی ندارد بسیار شبیه خوراندن دارو به مرده است! #کلام_بزرگان 🕴توماس پین ✅ @Hakimaneh 🌹
◀️...شک...▶️ مردي صبح از خواب بيدار شد و ديد تبرش ناپديد شده. شك كرد كه همسايه اش آن را دزديده باشد، براي همين، تمام روز او را زير نظر گرفت. متوجه شد كه همسايه اش در دزدي مهارت دارد، مثل يك دزد راه مي رود، مثل دزدي كه مي خواهد چيزي را پنهان كند، پچ پچ مي كند ،آن قدر از شكش مطمئن شد كه تصميم گرفت به خانه برگردد، لباسش را عوض كند، نزد قاضي برود و شكايت كند. اما همين كه وارد خانه شد، تبرش را پيدا كرد. زنش آن را جابه جا كرده بود. مرد از خانه بيرون رفت و دوباره همسايه اش را زير نظر گرفت و دريافت كه او مثل يك آدم شريف راه مي رود، حرف مي زند، و رفتار مي كند. 👤 پائولو کوئیلو 📚 قصه هایی برای پدران، فرزندان، نوه ها به ما بپیوندید. 👉🔵 @Hakimaneh 🔵👈
هیچ چیز در دنیا ارزش آن را ندارد که آدم از آنچه دوست دارد دست بکشد. #کلام_بزرگان 🕴آلبر کامو ✅ @Hakimaneh 🌹
◀️زنجیر عشق▶️ یک روز بعد از ظهر وقتی اسمیت داشت از کار برمی گشت خانه، سر راه زن مسنی را دید که ماشینش خراب شده و ترسان توی برف ایستاده بود. اون زن برای او دست تکان داد تا متوقف شود.اسمیت پیاده شد و خودشو معرفی کرد و گفت من اومدم کمکتون کنم.زن گفت صدها ماشین از جلوی من رد شدند ولی کسی نایستاد، این واقعا لطف شماست.وقتی که او لاستیک رو عوض کرد و درب صندوق عقب رو بست و آماده رفتن شد، زن پرسید: "من چقدر باید بپردازم؟"و اسمیت به زن چنین گفت: "شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در این چنین شرایطی بوده ام. و روزی یکنفر هم به من کمک کرد. همونطور که من به شما کمک کردم.اگر تو واقعا میخواهی که بدهیت رو به من بپردازی، باید این کار رو بکنی.نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه!" چند مایل جلوتر زن کافه کوچکی رو دید و رفت تو تا چیزی بخوره و بعد راهشو ادامه بده ولی نتونست بی توجه از لبخند شیرین زن پیشخدمتی بگذره که می بایست هشت ماهه باردار باشه و از خستگی روی پا بند نبود.او داستان زندگی پیشخدمت رو نمی دانست و احتمالا هیچ گاه هم نخواهد فهمید. وقتی که پیشخدمت رفت تا بقیه صد دلار شو بیاره ، زن از در بیرون رفته بود، درحالیکه بر روی دستمال سفره یادداشتی رو باقی گذاشته بود.وقتی پیشخدمت نوشته زن رو می خوند اشک در چشمانش جمع شده بود. در یادداشت چنین نوشته بود: "شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در این چنین شرایطی بوده ام و روزی یکنفر هم به من کمک کرد، همونطور که من به شما کمک کردم اگر تو واقعا می خواهی که بدهیت رو به من بپردازی، باید این کار رو بکنی. نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه!". همان شب وقتی زن پیشخدمت از سرکار به خونه رفت در حالیکه به اون پول و یادداشت زن فکر می کرد به شوهرش گفت: اسمیت پول دارو ها جور شد نگران نباش همه چیز داره درست میشه..." این پیام را برای عزیزانتان بفرستید 🌹 به ما بپیوندید. 👉👉🌹 @Hakimaneh 🌹👈👈
براي تخريب فرهنگ لازم نيست كتاب ها را سوزاند، تنها لازم است افراد دست از خواندن آن كتاب ها بكشند. #کلام_بزرگان 🕴رای بردبوری ✅ @Hakimaneh 🌹
◀️ باور ▶️ شخصی سر کلاس ریاضی خوابش برد. زنگ را زدند.بیدار شد و با عجله دو مسئله را که روی تخته سیاه نوشته شده بود یادداشت کرد و با این «باور» که استاد آن را به عنوان تکلیف منزل داده است به منزل برد و تمام آن روز و آن شب برای حل کردن آن ها فکر کرد. هیچ یک را نتوانست حل کند. اما طی هفته دست از تلاش برنداشت. سرانجام یکی از آن ها را حل کرد و به کلاس آورد. استاد به کلی مبهوت شد زیرا آن دو را به عنوان دو نمونه از مسائل غیر قابل حل ریاضی داده بود. هر فردی خود را ارزیابی می کند و این برآورد مشخص خواهد ساخت که او چه خواهد شد. شما نمی توانید بیش از آن چیزی بشوید که باور دارید ((هستید)) و نخواهید توانست بیش از آن چه باور دارید ((می توانید)) انجام دهید. 👤 نورمن وینست پیل به ما بپیوندید. 👉👉🌹 @Hakimaneh 🌹👈👈