✔️صبر را تکیه گاه خود قرار بده🔸
به نقل از علامه مجلسی، مردی خدمت امام جواد(ع) آمد و گفت من را موعظه کنید، دستورالعملی به من بدهید، امام از او سؤال کرد اگر بگویم عمل میکنی یا فقط من بگویم و تو بشنوی، امام میخواست بگوید فایده ندارد[صرفا] دور هم بنشینید و موعظه هم بشنوید و ثواب ببرید. حالا اینگونه است، غالباً برای ثواب در مجالس شرکت میکنند. در مجالس عزای امام حسین(ع) برای ثواب میروند. ثواب یعنی چه؟ ثواب یعنی تحولی در روح انسان ایجاد شود، وقتی موعظه را شنید با خودش تطبیق بدهد. تا تحول روحی پیدا نکنیم، تا فضایل را کسب نکنیم و فضایلی که داریم را بیشتر نکنیم ثواب کسب نکردهایم.
[خلاصه] مرد قول داد به امام که موعظه را در زندگی خود پیاده کند.
امام فرمود: صبر را تکیهگاه خود قرار بده. از فضائل نفسانی که باید مسلمان داشته باشد صبر است. صبر انواع مختلفی دارد؛ صبر در مصیبت، صبر بر طاعت و صبر بر معصیت. در مصیبت نباید جزع و بیتابی کرد. باید گفت مقدر الهی بوده، تحمل میکنم؛ البته گریه اشکالی ندارد. گریه از عاطفه است. جزع و اعتراض به خدا اشکال دارد. گریه کردن و اندوه داشتن منافاتی با صبر ندارد. پیامبر(ص) هم وقتی پسرش از دنیا رفت گریه کرد. نباید حرفی زد که خدا به خشم بیاید. گاه عبادت هم صبر میخواهد، عبادت هم دشواریها دارد. روزه واقعی دشواری دارد، صبر و تحمل باید باشد. انفاقات مالی دشواری دارد باید صبر کرد. [حتی] والدین کافر هم [به گردن فرزندان] حق دارند باید صبر داشت و محبت کرد.
منبع: بریده ای از مصاحبه خبرگزاری بین المللی قرآن کریم با حضرت آیت الله ضیاءآبادی (ره)
#درس_اخلاق
🍃🍃🍃✨✨✨🍃🍃🍃
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
🆔 @hamyanquran
برای تبیین رابطه خدا با انسان و دخالت خداوند در زندگی انسان، بهتر است ابتدا رابطه خداوند را با کل عالم و جهان مخلوق مورد بررسی قرار دهیم؛ زیرا انسان عضو و بخشی از جهان هستی است. درک و فهم رابطه خداوند با عالم مخلوقات نیازمند دقت و تأمل لازم و کافی است؛[i] چراکه رابطه خداوند نه مانند رابطه بنا با ساختمان است که از نظر وجودی کاملاً بیگانه نسبت به هم هستند که حتی با از بین رفتن بنا کوچکترین خللی در موجودیت ساختمان به وجود نمیآید. چنانکه رابطه خداوند با اجزای عالم مانند ارتباط برخی از اجزای عالم نسبت به برخی دیگر نیست -که رابطه به صورت مستقیم و بدون واسطه باشد و خداوند بدون به کارگیری ابزار و وسایل در تمام جزئیات عالم دخالت کند- بلکه دخالت خداوند در جهان آفرینش و زندگی انسانها از طریق واسطهها و در اختیار گرفتن عوامل مخصوص و به صورت تسخیر نیروها است. یکی از حکیمان در این زمینه میگوید: «ذات متعالی خداوند برتر از آن است که بیواسطه، فاعلِ فعلِ جزئیِ متغیر، باشد و هر کس چنین نسبتی به خداوند دهد، یا حقیقت ربوبیت و معنای الاهیت را نشناخته: «وما قدروا الله حق قدره» و یا به معنای فاعلیت و تأثیر، آگاهی پیدا نکرده است و نمیداند که وجود هر معلولی نسبت به فاعل قریب او مانند وجود اشعه و روشنائی نسبت به روشنائی بخش، و کلام نسبت به متکلم است، نه مثل وجود ساختمان نسبت به بَنّا است. هر کس که در علم و حکمت الاهی که برتر از علوم طبیعی است ثابت قدم و استوار باشد شکی ندارد که همۀ موجودات ـ بدون دخالت زمان و مکان ــ فعل خداوند هستند، ولی با تسخیر نیروها و نفوس و طبایع، خداوند زنده کننده و میراننده و روزی دهنده و هدایتگر و گمراه کننده است، ولی مباشر و واسطهی برای زنده کردن، فرشتهای است که اسم او اسرافیل است؛ برای میراندن فرشتهای است که اسم او عزرائیل است که ارواح را از بدنها و بدنها را از غذاها، و غذاها را از خاک میستاند؛ برای روزی فرشتهای است که اسم او میکائیل است که مقدار و وزن غذاها را میداند؛ برای هدایت فرشتهای است که اسم او جبرئیل است؛ و … برای هر یک از این فرشتگان یاران و لشکریانی است از نیروهایی که مسخر دستورات خداوند هستند؛ همچنین نسبت به بقیهی افعال خداوند سبحان. اگر خداوند خود فاعل مستقیم و مباشر برای هر کار پست میبود، باید ایجاد و خلقت این واسطههایی که به دستور او به سوی خلق نازل میشوند، بیهوده و عبث باشد؛ خداوند برتر از آن است که در مملکت خود موجودی بیهوده و بیکار بیافریند.[ii]
به بیان دیگر فاعلیت خداوند در عرض فاعلیت موجودات دیگر نیست؛ بلکه در طول آنها است. به بیان دقیقتر باید گفت: بر اساس حکمت متعالیه، فاعلیت و علیت به تجلی و تشأن بر میگردد.[iii] بر این اساس در حالیکه فاعلیت و نقش همه موجودات پذیرفته شده است، در عین حال خداوند فاعل همه افعال است.
آیات متعددی از قرآن کریم در عین پذیرش نقش و فاعلیت موجودات، همه افعال را به خدا نسبت میدهد و میفرماید: «آن هنگام که تیر انداختی تو تیر نینداختی، خداوند بود که تیر انداخت».[iv] در این آیه شریفه در حالیکه تیر انداختن را به پیامبر اکرم(ص) نسبت میدهد، در عین حال تیر انداختن را از پیامبر(ص) سلب میکند و به خداوند نسبت میدهد. و در جای دیگر میفرماید: «شما چیزی را اراده نمیکنید، مگر اینکه خداوند اراده کرده باشد».[v]
اینگونه تعبیر که از یک سو فاعلیت و نقش مخلوقات را اثبات، و از سوی دیگر آنرا نفی میکند، برای بیان این حقیقت است که انسانها و دیگر موجودات در فاعلیت خود مستقل نیستند. بنابراین توحید حقیقی این است که در عین پذیرش نقش و فاعلیت مخلوقات، خداوند را همه کاره بدانیم.
بهترین نمونه عینی برای تبیین رابطه فاعلیت خداوند و فاعلیت دیگر مخلوقات، فاعلیت نفس و فاعلیت بدن است که در عین پذیرش نقش بدن، فاعل همه حرکات و افعال بدن، نفس است و در حقیقت بدن و افعال بدن، تجلی نفس است؛ یعنی نفس در مرتبه بدن تجلی کرده است.
نکته اساسی که باید به آن توجه داشت؛ این است که خداوند متعال جهان آفرینش و زندگی انسان را به گونهای مستحکم و دقیق آفرید که در نظر ابتدایی چنین مینماید که گویا مخلوقات این جهان و انسان در افعال و اموری که به آنها واگذار شده است، مستقل و بینیاز از دیگری هستند؛ به همین جهت از نظر قرآن کریم، انسانهایی خداشناس و خدابین هستند که دارای خرد و اندیشهای باشند که از پوسته ظاهری جهان هستی عبور کنند و به حقیقت و واقعیت جهان آفرینش که همان عین نیاز به حضرت حق است برسند.[vi]
@hamyanquran
📚منابع:
[i]. برای اطلاع بیشتر رجوع شود به: پاسخ 43540(رابطه خداوند با جهان هستی).
[ii]. صدر المتألهین، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، ج 8، ص 118 – 119، بیروت، دار احیاء التراث، چاپ سوم، 1981م.
[iii]. ر. ک: جوادی آملی، عبدالله، تحریر تمهید القواعد، ص767 – 769، قم، ازهراء، ۱۳۷۲ش.
[iv]. «وَ مَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لَاکِنَّ اللَّهَ رَمَى». انفال، 17.
[v]. «وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلیماً حَکیما». انسان، 30.
[vi]. «إِنَّ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ». آل عمران، 190.
🔰 @hamyanquran
11.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥#کلیپ_تصویری
🌾گندم از گندم بروید...
در کریم بودن خدا شکی نیست؛ اما...
📌حضرت آیت الله ناصری
@hamyanquran
🔻واکسیناسیون تمامی دانشجویان تا اواخر شهریور
🔹معاون فرهنگی دانشجویی وزارت بهداشت: تمامی دانشجویان دو حوزه وزارت بهداشت و علوم تا اواخر شهریور ماه واکسینه میشوند.
🔹باید هر چه زودتر به وضعیت عادی آموزش که همان حضور دانشجویان در دانشگاهها است، برگردیم.
@hamyanquran
🟢 چهار عامل سقوط و انحطاط یک جامعه از نظر قرآن
🔸آنچنان که از قرآن مجید استنباط کردهام چهار عامل است که عامل فنای اقوام است و نقطه مقابل آنها عامل بقا. حال ممکن است عامل دیگری هم باشد و من از قرآن درک نکرده باشم:
👈 ۱. ظلم و بیعدالتی
👈 ۲. فساد اخلاق
👈 ۳. تفرق و چند دستگی
👈 ۴. ترک امر به معروف و نهی از منکر
📘 استاد مطهری، پانزده گفتار، ص۳۱۱ (با تلخیص)؛ همچنین: جامعه و تاریخ، ۲۲۱-۲۲۳.
⭕️ @hamyanquran