♦️متخصصان ایرانی توانستند واقعیت افزوده مبتنی‌بر #هوش_مصنوعی را بومی‌سازی کنند.

♦️رسانه‌های عبری: حزب‌الله دو چادر در عمق سرزمینهای زیر سلطه اسراییل نصب کرده است. آنها یک مولد برق هم دارند تا بتوانند در چادرها بمانند. مکان چادرها در خاک لبنان است که هنوز در اشغال رژیم صهیونیستی است.

♦️🏴 پیکر مرحوم حاجیه خانم گل بانو خوش باطن، #مادر شهیدان رضا و قربانعلی صمدیان از پاکدشت دیروز به رحمت خدا رفته و امروز در پاکدشت تشیع و جهت دفن به شهرستان وزوان از توابع اصفهان در کنار فرزندان شهیدش منتقل می شوند.

♦️فرزند شهید بهشتی در واکنش به بیلبوردهای شهر تهران:هیچ گونه استدلالی برای حجاب اجباری در سخنان پدرم مشاهده نمی شود 😏 پس حتما اینی که داره این حرفا رو میزنه منم.. #حجاب #همراه_شهدا @Hamrahe_Shohada

📸بازسازی کودکی مراجع شیعه با #هوش‌مصنوعی

◾️انالله واناالیه راجعون ▫️حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدرضا آشتیانی معاون جامعه مدرسين حوزه علميه قم دار فانى را وداع گفت. ▫️آن مرحوم عضو هیئت نویسندگان تفسير نمونه بود و سالها معاونت جامعه و مردم جامعه مدرسين حوزه علميه قم و نيز نمایندگی مردم قم در مجلس شورای اسلامى را برعهده داشت. ▫️مراسم تشییع آن مرحوم، روز یکشنبه، چهارم تیرماه، ساعت ۱۷ از مسجد امام حسن عسکری علیه‌السلام به سمت حرم مطهر حضرت معصومه سلام‌الله علیها برگزار ميشود. #همراه_شهدا @Hamrahe_Shohada

🛑 پرطرفدارترین اسم‌ها در جهان #همراه_شهدا @Hamrahe_Shohada

بخشی از#وصیت_نامه شهید حاج اکبرخردپیشه 🌱حاج اکبر نسبت به ازدواج جوانان آماده‌ی ازدواج مجرد خیلی اهتمام داشت... بعضی مواقع به شوخی می‌ گفت: من چهل تا داماد دارم. چون واسطه ازدواج چهل نفر شده بود. با خانمش صندوق خیریه‌ی ازدواج تشکیل داده بودند تا ازدواج های آسان را ترویج کنند. در وصیت نامه اش آورده بود: از ثلث مالم ۲۵ هزار تومان به دختری در فامیل که قصدِ ازدواج دارد بدهید. اگر کسی در فامیل نبود، آن را به غیر فامیلی که قصد ازدواج دارد بدهید #همراه_شهدا @Hamrahe_Shohada

مدرسه شهید حمید صادقی(قم) پایگاه تابستانی(طرح اوقات فراغت) #همراه_شهدا @Hamrahe_Shohada

📌 میگفت: ای خواهران! جهادِ شما‌، حجاب‌ شماست.. و اثری‌ که‌ حجاب‌ شما‌ میتواند‌ بررویِ‌ مردم‌ بگذارد، خونِ‌ ما نمیتواند‌ بگذارد! 🌷شھید‌ محمدرضا شیخی🌷 #حیا #حجاب #جنگ_ترکیبی 🌹 اَللّهُمَّ ارْزُقْنی تَوْفیقَ الشَّهادَةِ فی سَبیلِک🌹 #همراه_شهدا @Hamrahe_Shohada

🎥 به حضرت آقا میگه اون یکی انگشتر رو بدید که جواب متعهدانه‌ای میشنوه... سال۹۸ #همراه_شهدا @Hamrahe_Shohada

📣سلام به امام زمان علیه السلام مناسب مجالس دانش آموزی #همراه_شهدا @Hamrahe_Shohada

🎙علی فانی...صابر خراسانی #همراه_شهدا @Hamrahe_Shohada

🎙سید حسام الدین سراج سودای دل #همراه_شهدا @Hamrahe_Shohada

🎶موسیقی جبهه ای... #همراه_شهدا @Hamrahe_Shohada

✍ نهاد نظامی خصوصی در ایران نداریم. تشبیه نیرو قدس یا بسیج (که حاکمیتی و با گزینش و بودجه دولتی هستند و رئوس‌شان با حکم عالی‌ترین مقام ایران تعیین می‌شود) به گروه واگنرها در روسیه، یا نادانی‌ست یا غرض‌ورزی سیاسی. در کل هم، ربط هر اتفاقی در جهان به ایران، اسمش تحلیل‌گری سیاسی نیست. /کبری آسوپار

♦️ناصر کنعانی سخنگوی وزارت امور خارجه: رویداد اخیر در روسیه موضوع داخلی این کشور است و ایران از حاکمیت قانون در فدراسیون روسیه حمایت می‌کند

♦️ کیش و مات ✅ اقدام هوشمندانه پوتین باعث کیش و مات زودهنگام ناتو با برگ واگنرها شد👌 سید احمد رضوی

روزنامه اصلاح طلب آفتاب یزد امروز تیتر زده: لطفا تدبیر کنید! مشروبات الکلی تقلبی همچنان قربانی می گیرد. منظورشان را قبلا گفتن... یعنی کشور خودش مشروبات اصل تولید کند و در اختیار فرزندان میهن قرار دهد تا اینها سرشان کلاه نرود و تقلبی گیرشان نیاید و جانشان را از دست ندهند!!!

🔻 تاکنون، بیشتر از اینکه ما شاهد یک درگیری نظامی باشیم، شاهد یک عملیاتِ روانی-رسانه ای هستیم بخصوص از طرف ناتو 🔻 ظاهرا هر دو طرف ماجرا میدانند که واگنرها توان پیروزی در مقابل ارتش روسیه را ندارد لذا تمرکز اصلی شان را بر اقدامات رسانه ای گذاشته اند 🔻 در شرایط فعلی واگنرها تبدیل به ابزاری در دست ناتو شده اند که بتوانند از قِبَل آن راه تنفسی برای اوکراین ایجاد کنند و کور سوی امیدی برای برون رفت از مخمصه جنگ روسیه و اوکراین ✍سید احمد رضوی

‍ ‍ ╔═.🌺.═══◌‌✤═══╗ ‍ سه دقيقه در قيامت 🔰 هيچ حركتي نميتوانستم انجام دهم. كسي هم نميتوانست به من نزديك شود. شهادتين را گفتم. در اين لحظات منتظر بودم با يك گلوله از سوي تك تيرانداز تكفيري به شهادت برسم. در اين شرايط بحراني، عبدالمهدي كاظمي و جواد محمدي خودشان را به خطر انداختند و جلو آمدند. آنها خيلي سريع مرا به سنگر منتقل كردند. خيلي از اين كار ناراحت شدم. گفتم: چرا اين كار رو كرديد؟ ممكن بود همه ما رو بزنند. جواد محمدي گفت: تو بايد بماني و بگويي كه در آن سوي هستي چه ديده اي.چند روز بعد، باز اين افراد در جلسه اي خصوصي از من خواستند كه برايشان از برزخ بگويم. نگاهي به چهره تك تك آنها كردم. گفتم چند نفري از شما فردا شهيد ميشويد. سكوتي عجيب در آن جلسه حاكم شد. با نگاه هاي خود التماس ميكردند كه من سكوت نكنم. حال آن رفقا در آن جلسه قابل توصيف نبود. من تمام آنچه ديده بودم را گفتم. از طرفي براي خودم نگران بودم. نكند من در جمع اينها نباشم. اما نه. انشاءالله كه هستم. جواد با اصرار از من سؤال ميكرد و من جواب ميدادم. در آخر گفت: چه چيزي بيش از همه در آنطرف به درد ميخورد؟ گفتم بعد از اهميت به نماز، با نيت الهي و خالصانه، هر چه ميتوانيد براي خدا و بندگان خدا كار كنيد. روز بعد يادم هست كه يكي از مسئولين جمهوري اسلامي، در مورد مسائل نظامي اظهار نظري كرده بود كه براي غربيها خوراك خوبي ايجاد شد. خيلي از رزمندگان مدافع حرم از اين صحبت ناراحت بودند. جواد محمدي مطلب همان مسئول را به من نشان داد و گفت: ميبيني، پس فردا همين مسئولي كه اينطور خون بچه ها را پايمال ميكند، از دنيا ميرود و ميگويند شهيد شد! خيلي آرام گفتم: آقا جواد، من مرگ اين آقا را ديدم. او در همين سالها طوري از دنيا ميرود كه هيچ كاري نميتوانند برايش انجام دهند! حتي مرگش هم نشان خواهد داد كه از راه و رسم امام و شهدا فاصله داشته. چند روز بعد، آماده عمليات شديم. جيره جنگي را گرفتيم و تجهيزات را بستيم. خودم را حسابي براي شهادت آماده كردم. من آرپي جي برداشتم و در كنار رفقايي كه مطمئن بودم شهيد ميشوندً با تمام اين افراد قرار گرفتم. گفتم اگر پيش اينها باشم بهتره. احتمالا همگي با هم شهيد ميشويم. نيمه هاي شب، هنوز ستون نيروها حركت نكرده بود كه جواد محمدي خودش را به من رساند. او كارها را پيگيري ميكرد. سريع پيش من آمد و گفت: الان داريم ميرويم براي عمليات، خيلي حساسيت منطقه بالاست. او ميخواست من را از همراهي با نيروها منصرف كند. من هم به او گفتم: چند نفر از اين بچه ها به زودي شهيد ميشوند. از جمله بيشتر دوستاني كه با هم بوديم. من هم ميخواهم با آنها باشم، بلكه به خاطر آنها، ما هم توفيق داشته باشيم. دستور حركت صادر شد. من از ساعتها قبل آماده بودم. سر ستون ايستاده بودم و با آمادگي كامل ميخواستم اولين نفر باشم كه پرواز ميكند. هنوز چند قدمي نرفته بوديم كه جواد محمدي با موتور جلو آمد و مرا صدا كرد. خيلي جدي گفت: سوارشو، بايد از يك طرف ديگرخط شكن محور باشي. بايد حرفش را قبول ميكردم. من هم خوشحال، سوار موتور جواد شدم. ده دقيقه اي رفتيم تا به يك تپه رسيديم. به من گفت: پياده شو. زود باش. ⏪پایان قسمت 4⃣4⃣ ⬅️ادامه دارد ╚═◌‌✤═════.🌺.═╝ #همراه_شهدا @Hamrahe_Shohada