این وصیت من است:
«سلاحهایتان را کنار نگذارید، سنگهایتان را دور نیندازید، شهیدانتان را فراموش نکنید و بر سر رؤیایی که حق شماست، معامله نکنید.
شما را به فلسطین وصیت میکنم، به زمینی که تا مرگ عاشقش بودم، و به رؤیایی که آن را روی شانههایم مثل کوهی که هرگز خم نمیشود، حمل کردم.»
شهید مجاهد یحیی السنوار
#همراه_شهدا
@Hamrahe_shohada
همراه شهدا🇮🇷
°•| 🌿🌸 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا 📌خاطرات شهید سید #مجتبی_علمدار قسمت 6⃣ #حجب_و_ح
°•| 🌿🌸
ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا
📌خاطرات شهید سید
#مجتبی_علمدار
قسمت 7⃣
#پایان_جنگ
🍃سید در جنگ تیر خورده بود پهلویش. رفتم به عیادتش. روده اش را سوراخ کرده بود. برای ترمیم شکمش را سوراخ کرده بودند. به شوخی به سید گفتم: «این دیگه چه وضعیه، این بوی بد ما را خفه کرد.» آقا سید خندید و گفت: «اگر بوی گند باطن ما نمایان شود، همه از ما فرار می کنند. حالا باز خوبه که این بوی ظاهری مانع از بروز بوی گند باطن می شود.» آقا سید در حال شوخی هم یک معلم به تمام معنا بود. آقا سید در جنگ پنج بار مجروح شد. سید یکبار هم شیمیایی شد که اثرات آن بعدها در بدن او نمایان شد. جنگ پایان یافت و دوران جهاد اصغر به پایان رسید. زخم های ظاهری سید مدتی بعد برطرف شد. اما داغی که از هجرت دوستان شهیدش بر دل او ماند هرگز التیام نیافت.
🍃سید بعد از جنگ به دنبال حل مشکل خانواده شهدا بود. قرار شد با دوستانش که همگی مجروح بودند هیاتی راه بیندازند. از طریق هیات به خانواده شهدا سر بزنند. هیات بنی فاطمه (ع) در منازل شهدا تشکیل می شد و برگزاری دعای توسل و کمیل و سرکشی به خانواده شهدا از کارهای این هیات بود. مداح هیات هم خود آقا سید بود. این هیات ادامه داشت تا اینکه سال بعد با گسترش فعالیتش و افزایش تعداد شرکت کنندگانش، هیات رهروان امام خمینی (ره) راه اندازی شد.
📔کتاب علمدار، صفحه 80 الی 84
#همراه_شهدا
باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان بدنیا آمدهایم و شیعه هم بدنیا آمدهایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم
شهید مدافع حرم محمودرضا بیضایی
#همراه_شهدا
@Hamrahe_shohada
شیعه از دل شکست، بزرگترین پیروزیها را بیرون میکشد
برادرهای عزیزمن!
از همین حالا به فکر تجزیه و تحلیل نقاط ضعف و قوت این حمله باشید.
شیعه کسی است که از دل یک شکست تاکتیکی، بزرگترین پیروزیهای استراتژیکی را بیرون میکشد .
شیعه نه از مشاهده نقاط قوت خود دچار غرور میشود و نه با دیدن نقاط ضعف خود، دستخوش یأس و وادادگی میشود.
شهید حاج احمد متوسلیان
#همراه_شهدا
@Hamrahe_shohada
🔴 مواظب باشید ایمانتان سقوط نکند
میگن اگر سوریه سقوط کنه خون شهدای مدافع حرم حیف میشه!
تصور درستی نیست
خون این شهدا پای جریان حق ریخته شده، نه برای فتح خاک، که با از دست رفتنش حیف بشه
کما اینکه خون عمار و اصحاب امیرالمومنین و سیدالشهدا بی فتح خاک حیف نشد...
#بصیر_باشیم
#همراه_شهدا
🥀@Hamrahe_Shohada 🥀
•┈┈••✾🕊🇮🇷🕊•✾••┈┈•
5.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لبخند حضرت آقا . . .
از کار عجیب شهید مصطفی صدر زاده :)
#همراه_شهدا
🥀@Hamrahe_Shohada 🥀
💫در محضر شهدا 💫
مادر ،در خواب پسر شهیدش را میبیندپسر به او میگوید:
توی بهشت جام خیلی خوبه...چی میخوای برات بفرستم؟
مادر میگوید:
چیزی نمیخوام؛ فقط جلسه قرآن که میرم، همه قرآن میخونن و من نمیتونم بخونم خجالت میکشم میدونن من سواد ندارم، بهم میگن همون سوره توحید رو بخون!!🥀
پسر میگوید:
نماز صبحت رو که خوندی قرآن رو بردار و بخون!
بعد از نماز یاد حرف پسرش میافتد! قرآن را بر میدارد و شروع میکند به خواندن...
خبر میپیچد!
پسر دیگرش، این را به عنوان کرامت شهید، محضر آیت الله نوری همدانی مطرح میکند و از ایشان میخواهد مادرش را امتحان کنند.
حضرت آیتالله نوری همدانی نزد مادر شهید میروند! قرآنی را به او میدهند که بخواند!
به راحتی همه جای قرآن را میخواند؛
اما بعضی جاها را نه!
میفرمایند: «قرآن خودتان رو بردارید و بخوانید!»
مادر شهید شروع میکند به خواندن از روی قرآن خودش؛ بدون غلط
آیت الله نوری با گریه، چادر مادر شهید را میبوسند و میفرمایند:
«جاهایی که نمیتوانستند بخوانند متن غیر از قرآن قرار داده بودیم که امتحانشان کنیم.
"#شهیدکاظمنجفیرستگار"
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجهم
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتَفیسَبیلِکْ
___________________________________
#همراه_شهدا
🥀@Hamrahe_Shohada 🥀
حسین به خوابم اومد؛ تا دیدمش شروع کردم سؤال کردن؛
گفتم: کجایی
گفت: در محضر #سیدالشهدا
یه کم ساکت شد
گفت: جز #شهادت هیچی به دردم نخورد.
پرسیدم: نماز شب ؟
گفت: برای رضای خدا نبود...
میدونی فقط چیزی پذیرفته میشه که فقط و فقط برای رضای خدا باشه
گفتم: هیئت رفتن هات؟
گفت: کامل برای رضای خدا نبود.
دیگه نگذاشت چیزی بپرسم، خودش ادامه داد که: #شهادت من رو برد بالا
اگه شهید نمیشدم، دست خالی بودم
خیلی کار دارم، اگه میمردم بدبخت میشدم
نفس کشیدن هم باید برای رضای خدا باشه
به سختی صحبت میکرد، انگار اجازہ صحبت کردن نداشت . دوبارہ تأکید کرد:
جز شهادتم هیچی به دردم نخورد، اعمال دیگم برای دل خودم بود
آخرش هم گفت:
خیلی زود دیر میشه
بهش گفتم حسین جان سفارش منم بکن.
خندید؛ هیچی نگفت ؛رفت
راوی: همسر شهید
@Hamrahe_Shohada