🥀⃟🕊
🥀پاسدارشهیدحسینجواننامی
♦️ فرمانده گردان و مسئول محور لشکر ۵ نصر در عملیات کربلای ۵ شلمچه
🌷 تولد اول آبان ۱۳۳۶ چَناران استان خراسان رضوی
🌷 شهادت ۷ بهمن ۱۳۶۵ شلمچه
🌷 سن موقع شهادت ۲۹ سال
✍ بخشهایی از وصیتنامه این 🍃🥀شهید عزیز
🍃🥀 آرى، شهادت زينت آل محمّد(ص) و ميراث مكتب اوست. پس چه باك از شهادت كه خود تولدى نوين است. كه خود تازه آغاز زندگى شريف و جاويد است.
✅ اين بود كه عزيزان ما، غنچه هاى امت ما، ( این راه را ) انتخاب كردند و رفتند و رسالت بزرگى را به دوش من گذاشتند و من هم لبيك گفتم و رفتم و اين بار را به دوش امت حزب اللّه خواهم گذاشت
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
🍃🥀شهیدعباس ورامینی🥀؛شهیدی که مرد عمل بود
🍃🥀عباس ميگفت : سعي ميكنم وقتي به خانه ميروم، نمازهايم را تقريبا جمع و جور و بدون مستحبات بخوانم. زيرا ميخواهم فقط سه چهار روز با خانواده باشم و بعد دوباره وارد كار شوم.
🔸واجبات را در كنار زن و فرزندانش انجام ميداد ولي به مستحبات در جبهه عمل ميكرد و مستحبات را در جبهه انجام ميداد. اين براي ما مهم بود. معلم زبانی نبود، معلم عملی بود.
🔹عباس به افراد بزرگتر از خودش خیلی احترام میگذاشت. سه پیرمرد در گروهان ما حضور داشتند. خب به دلیل جهش یکباره من در کارها، دید خاصی به آن سه نفر داشتم. یعنی آنها را ضعیف تر از خودم میدانستم.
▪️یک روز به عباس گفتم: این سه پیرمرد را از گروهان بیرون کن، چون دست و پا گیر هستند و یک مرتبه میبینی اسیر دشمن میشوند.
▫️عباس گفت: برادر شیبانی اجازه بدهید در گروهان ما چند حبیب بن مظاهر داشته باشیم تا خداوند به احترام آنها ما را در این عملیات موفق کند.
🔻بسيار متواضع بود و متکبر نبود. به دنبال مادیات نبود چون اگر بود بالاخره او در یک ارگانی کار میکرد و همه امکاناتی در اختیار داشت ولی مستضعف زندگی میکرد.
●خیلی هم به ياد مستضعفين بود . یعنی میخواهم بگوییم عباس معنی شام داشتن یا نداشتن و لباس داشتن یا نداشتن مستضعفین را مي فهميد.
راوی:سردارباقرشیبانی
رییس ستاد لشگر ۲۷محمدرسولالله (ص)
🍃🥀سردارشهیدحاجعباس_ورامینی
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
سید فاضل متولد پنجم اردیبهشت ۱۳۶۴ بود، او دوره ابتدایی و راهنمایی را در هویزه گذراند و بعد از اینکه در اهواز دیپلم گرفت وارد دانشکده افسری امام حسین (ع) شد، ابتدا در نیروی زمینی مشغول به کار و بعد به نیروی هوا فضا منتقل شد و زیرمجموعه نیروهای تهران قرار گرفت.
یکی از فرماندهان سید فاضل که به دیدن ما آمده بود میگفت سید فاضل برای ما همه کاره بود، در کارهای مختلف از جمله پهباد، موشک، مربیگری، مترجمی، دفترداری و هر کاری که لازم میشد پیش قدم و جلودار بود.
#سالگرد_شهادت
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
وقتی شما از این و آن طعنه میخورید و لاجرم به گوشه ی اتاق پناه می برید و با عکس های ما سخن میگوئید و اشک میریزید به خدا قسم اینجا کربلا میشود!
و برای هریک ازغم های دلتان اینجا تمام شهیدان زار می زنند!
شهید سید مجتبی علمدار
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
همراه شهدا🇮🇷
#بسم_رب_الشهدا #قسمت_بیست_یکم #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا بالاخره صبح شد و به سمت شلمچه راه افتادیم
#بسم_رب_الشهدا
#قسمت_بیست_دوم
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
وارد پذیرایی شدم که صدای
پچ پچ شروع شد
لباسم یه کت و شلوار کاملا پوشیده با روسری بلندی که لبنانی بسته بودم
و چادر
تا به خودم بیام پدرم با صورت قرمز جلو وایستاده بود
و با صورت گُر گرفته گفت : آبرومو بردی
بعد از این حرفش سیلی محکمی ب صورتم زد
با گریه به سمت اتاقم دویدم
نمیدونم کی خوابم برد صبح که بیدار شدم تو آینه به خودم نگاه کردم
نصف صورتم بخاطر سیلی بابا قرمز شده بود
چشمها و دماغم بخاطر گریه
یه چمدون برداشتم همه لباسها و وسایل شخصیمو توش جمع کردم و رفتم خونه مجردیم
وارد خونه شدم با وسواس چادر و لباسامو عوض کردم رفتم اتاقم
مانتوهای که بیشتر شبیه بلوز بودن جمع کردم ریختم تو یه نایلون مشکی و گذاشتم دم در ساختمان
بعد عکس خواننده ها و بازیگرای هالیوود از در و دیوار اتاق جمع کردم
احساس میکردم این خونه غرق گناهه
مبلا را هم از تو پذیرایی جمع کردم تو یکی از اتاقها گذاشتم
شلنگ کشیدم و کل خونه را شستم تنها ذکری که بلد بودم همون صلوات بود
هرجا آب میگرفتم صلوات میفرستادم
ساعت ۱۲شب خسته و کوفته افتادم روی تخت
فردا یه عالمه کار دارم
پدرم الحمدالله حمایت مالیشو ازمن قطع نکرد
یه آژانس برای بهشت زهرا گرفتم
از ماشین پیاده شدم به سمت قطعه سرداران بی پلاک به راه افتادم
یه مزار شهید گمنامی انگار صدام میکرد
چهار زانو نشستم پایین مزارش و باهاش حرف زدم
-شهید شما خواستید من اینجا باشم وگرنه خودم ی لحظه هم به ذهنم خطور نمیکرد که یه روزی اعتقاداتم و ظاهرم عوض بشه
اما از عوض شدن خوشحالم کمکم کن بهترم بشم
با محجبه شدنم خانواده ام تردم کردن
اکثریت دوستامم تنهام گذاشتن
تو و همرزمانت دوستم بشید
پاشدم به سمت درب خروجی حرکت کردم
بعداز ۲-۳ساعت رسیدم خونه
فرش های خونه را انداختم مبل ها را دوباره چیدم
یهو صدای تلفن بلند شد
زینب بود باهم سلام و علیک کردیم
زینب : حنانه میای بریم .....
#ادامه_دارد..
#همراه_شهدا
امام رضا علیهالسلام میفرماید: بر نگین انگشتری #حضرت_ابوطالب علیهالسلام چنین حک شده بود: «رضیت بالله ربّا، وبابن اخی محمّد نبیّاً وبابنی علیّ له وصیّاً»؛ من به ربوبیّت خدا و نبوّت برادرزادهام محمّد و وصىّ بودن فرزندم على رضایت دادم. (عوالم العلوم ج۱۱ ص۸۶۰)
🗓۲۶ رجب وفات حضرت #ابوطالب پدر امیرالمومنین علیهماالسلام
#همراه_شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از نیل رد شده ای
و به ساحل رسیده ای
ما غرق فتنه ایم ، دعا کن برای ما ...
سپهبد شهید قاسم سلیمانی
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فضائل_امیرالمومنین
📽 پیام #فتح_خیبر توسط #امیرالمؤمنین علیهالسلام
🔊 حجتالاسلام #حامد_کاشانی
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
سرتا پاش خاکی بود . چشم هاش سرخ شده بود؛از سوز سرما
دوماه بود ندیده بودمش گفتم : حداقل یه دوش بگیر،یه غذایی بخور،بعد نماز بخون
سر سجاده ایستاد آستین هاش رو پایین کشید و گفت :من با عجله اومدم که نماز اول وقتم از دست نره 🍃
کنارش ایستادم حس میکردم هر آن ممکن است بیوفتد زمین شاید این جوری می توانستم نگهش دارم.
شهیدمحمدابراهیمهمت
خدایا به حقِ بندِگان برگزیدهات ، نامِ مارا در میان آدم حسابیانِ درگاهَت بنویس!
به وقتِ بندگی
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
۸ بهمن سالروز شهادت اولین ذبیح لشکر فاطمیون، شهید رضا اسماعیلی گرامی باد.
🔹متولد افغانستان، ساکن مشهد و جز اولین کسانی بود که از ایران به همراه شهید ابوحامد فرمانده فاطمیون از حرم حضرت زینب (س) می کرد. یک شب امام حسین (ع) را در خواب می بیند که به او می گوید فردا سرت را خواهند برید و مانند من شهید میشوی، اما نترس، هیچ دردی ندارد؛ همانگونه که بریدن سر من هیچ دردی نداشت!
🔹منقلب می شود و از خواب می پرد. همان لحظه همه دوستانش را از خواب بیدار میکند و به آنها میگوید که من فردا شهید میشوم! فردا صبح وقتی یکی از نیروها در محاصره افتاده بود، رضا برای نجات جان او رفت و اسیر شد. صدایش را در بیسیم سراسری قرار می دهند و از او میخواهند که به حضرت علی (ع) و حضرت زینب (س) فحاشی کند اما او امتناع میکند و می گوید جانم فدای حضرت رقیه (س)، جانم فدای حضرت علی (ع) و حضرت زینب (س).
در همین حین چاقو را زیر گلویش قرار می دهند و در حالی که «یا علی یا علی» می گفت ذبح شد و به کاروان عاشورا پیوست.
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
927_60762781568430.mp3
4.58M
🎧 #سرود زیبا🌷
💐 وادی مکه است یا که بهشته
💐 که میاد از آسمون فرشته
🎤 حاج #مهدی_رسولی
🌹 #عید_مبعث💚
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada