eitaa logo
همراه شهدا🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
7هزار ویدیو
73 فایل
ٖؒ﷽‌ 💌#شهـבا امامزاבگاט عشقنـב كـہ مزارشاט زيارتگاـہ اهل يقين است. آنها همچوט ستارگانے هستنـב کـہ مے تواט با آنها راـہ را پیـבا کرב. پل ارتباطی @Mali50 @Hamrahe_Shohada #کپی_ازاد
مشاهده در ایتا
دانلود
همراه شهدا🇮🇷
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 صفحه ۶۴ 🌸جلسه حضرت زهرا(س)🌸 راوی یکی از دوستان شهید: به جلســه مجمع الذاكرين رفته بوديم، در مســجد حاج ابوالفتح. درجلســه اشــعاري در فضايــل حضــرت زهراخوانده شــد كه ابراهيــم آنها را مينوشت. آخر جلسه حاج علي انساني شروع به روضه‌خوانی كرد. ابراهيم از خود بيخود شــده بود! دفترچه شعرش را بست و با صدايي بلند گريه ميكرد. من از اين رفتار ابراهيم بسيارتعجب كردم. جلسه که تمام شد به سمت خانه راه افتاديم. در بين راه گفت: »آدم وقتي به جلسه حضرت زهرا 3وارد ميشه بايد حضور ايشان را حس كنه. چون جلسه متعلق به حضرت است.« ٭٭٭يك شب به اصرار من به جلسه عيدالزهرا رفتيم. فكر ميكردم ابراهيم كه عاشق حضرت صديقه است خيلي خوشحال ميشود. مداح جلســه، مثال براي شــادي حضرت زهراحرفهاي زشتي را به زبان آورد! اواسط جلسه ابراهيم به من اشاره كرد و با هم از جلسه بيرون رفتيم. در راه گفتم: فكر ميكنم ناراحت شديد درسته!؟ ابراهيم در حالي كه آرامش هميشگي را نداشت رو به من كرد و در حاليكه دستش را با عصبانيت تكان ميدادگفت: توي اين مجالس خدا پيدا نميشه، هميشــه جايي برو كه حرف از خدا و اهل بيت باشه. چند بار هم اين جمله را تكــرار كرد. بعدها وقتي نظر علمــا را در مورد اين مجالس و ضرورت حفظ .وحدت مسلمين مشاهده كردم به دقت نظر ابراهيم بيشتر پي بردم. در فتح المبين وقتي ابراهيم مجروح شد، سريع او را به دزفول منتقل كرديم و در سالني كه مربوط به بهداري ارتش بود قرار داديم.مجروحينزيادي در آنجا بستري بودند. ســالن بسيار شــلوغ بود. مجروحين آه و ناله ميكردند، هيچ كس آرامش نداشت. بالاخره يک گوشهاي را پيدا كرديم و ابراهيم را روي زمين خوابانديم. پرستارها زخم گردن و پاي ابراهيم را پانسمان كردند. در آن شرايط اعصاب همه به هم ريخته بود، سر و صداي مجروحين بسيار زياد بود.ناگهان ابراهيم با صدائي رسا شروع به خواندن كرد! شــعر زيبايي در وصف حضرت زهراخوانــد كه رمز عمليات هم نام مقدس ايشــان بود. براي چند دقيقه سكوت عجيبي سالن را فرا گرفت! هيچ مجروحي ناله نميكرد! گوئی همه چيز رديف و مرتب شده بود. به هر طرف كه نگاه ميكردي آرامش موج ميزد! قطرات اشك بود كه از چشمان مجروحين و پرستارها جاري ميشد، همه آرام شده بودند! خواندن ابراهيم تمام شــد. يكي از خانم دكترها كه مسن تر از بقیه بود حجاب درستي هم نداشت جلو آمد. خيلي تحت تأثير قرار گرفته بود. آهســته گفت: تو هم مثل پســرمي! فداي شــما جوونها! بعد نشست و سر ابراهيم را بوســيد! قيافه ابراهيم ديدني بود. گوشهايش سرخ شد.بعد هم از خجالت ملافه را روي صورتش انداخت. ابراهيم هميشه ميگفت: بعد از توكل به خدا، توسل به حضرات معصومين مخصوصًا حضرت زهراحلال مشكلات است. ٭٭٭ براي ملاقات ابراهيم رفته بوديم بيمارســتان نجميه. دور هم نشســته بوديم. ابراهيم اجازه گرفت و شروع به خواندن روضه حضرت زهرانمود. دو نفر از پزشكان آمدند و از دور نگاهش ميكردند. باتعجب پرسيدم: چيزي شده!؟ گفتند: نه، ما در هواپيما همراه ايشان بوديم. مرتب از هوش ميرفت و به هوش ميآمد. اما درآن حال هم با صدايي زيبا در وصف حضرت مداحي ميكرد. @Hamrahe_Shohada لیست صفحات این کتاب https://eitaa.com/Hamrahe_Shohada/2925 🍃🍃🍃🍃🍃
🅾پایان داستان سلام بر ابراهیم 🅾 ان شاءالله شفاعت شهید ابراهیم هادی شامل حال همه ی همراهان شهدا بشود 🤲🌸 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🏴‌اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ🏴 شهادت یکی از ماموران پلیس پیشگیری پایتخت بعد از دستگیری یک سارق صبح یکشنبه مأموران پلیس پیشگیری پایتخت یک سارق منزل را در محله نامجو دستگیر می‌کند، متأسفانه این سارق منزل که مسلح به سلاح سرد بوده است به شهید استواریکم «امیر کیوان‌لو» که او را دستگیر کرده بود، حمله ور می‌شود و با چاقو ضرباتی را به او وارد می‌کند. بر اساس اعلام منابع آگاه حاضر در محل یکی از ضربات چاقو به قلب این مأمور برخورد می‌کند و به درجه شهادت نائل می‌شود./مهر @Hamrahe_Shohada
*حاجيه خانم فاطمه عباسي ورده (مادر مكرمه شهيدان: شهید احمدجوادی نيا، شهید علي جوادی نيا، شهید يونس جوادی نيا، شهید محمّد جوادی نيا)* جمله عجیب مادر شهیدان جوادی نیا به حضرت امام خمینی (ره) : مادر چهار شهید دفاع مقدس در دیداری حضوری با حضرت امام (ره) عکس فرزندان شهیدش را با خود آورده بود. عکس اول را در آورد: این پسر اولم محسن است. عکس دوم را گذاشت روی عکس محسن: این پسر دومم محمد است، دو سال با محسن تفاوت سنی داشت. عکس سوم را آورد و گذاشت روی عکس محمد؛ رفت بگوید این پسر سومم …، سرش را بالا آورد، دید شانه های امام (ره) دارد می لرزد. امام(ره) گریه اش گرفته بود. فوری عکس ها را جمع کرد زیر چادرش و خیلی جدی گفت: *چهار تا پسرم رو دادم که اشکتو نبینم* . شادی ارواح مطهر شهدا امام شهدا سرداردلها حاج قاسم سلیمانی صلوات بر محمد وآل محمد اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم....... *شرمنده خانواده های معظم شهدا هستیم* @Hamrahe_Shohada
دنیای ما دو فصل دارد ... دنیای قبل از شما ... و دنیای بعد از شما ... @Hamrahe_Shohada
به قول : « هرکس دوست داره برای امام زمانش تیکه تیکه بشه صلوات بفرسته . . ‌. »🍃🖐🏻 @Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🥀 شمایۍڪه مۍگویید جنگیدن درڪشوردیگر ڪاراشتباهۍاست، امام_حسـین علیه السلام درمدینه زندگۍمۍڪرد؛ ولۍدر کـربلا عـراق شهـیدشد. 🌱 شادۍ‌روحشون‌صلوات 🍃🍃🍃 @Hamrahe_Shohada
AUD-20220825-WA0006.mp3
11.28M
🌱من‌حسینۍ‌شده‌دست‌امام‌حسنم💔🖤
شهید حاج قاسم سلیمانی🕊 🔸 من از بیقراری و رسواییِ جاماندگی، سر به بیابانها گذارده ام؛ من به امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان میروم. کریم، حبیب، به کَرَمت دل بسته ام، تو خود میدانی دوستت دارم. خوب میدانی جز تو را نمیخواهم. مرا به خودت متصل کن. @Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا