✍#اندکی_تفکر
کم هستند کسانی که با
چشم شان می بینند
و با مغزشان فکر می کنند.
@Harf_Akhaar
📘#داستان_فرعون_و_شیطان
♦️فرعون پادشاه مصر ادعای خدایی میکرد. روزی مردی نزد او آمد و در حضور همه خوشه انگوری به او داد و گفت: «اگر تو خدا هستی پس این خوشه را تبدیل به طلا کن.» فرعون یک روز از او فرصت گرفت. شب هنگام در این اندیشه بود که چه چارهای بیندیشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسی درب خوابگاهش را به صدا در آورد. فرعون پرسید: «کیستی؟» ناگهان دید که شیطان وارد شد و گفت: «خاک بر سر خدایی که نمیداند پشت در کیست.» سپس وردی بر خوشه انگور خواند و خوشه انگور طلا شد. بعد خطاب به فرعون گفت: «من با این همه توانایی لیاقت بندگی خدا را نداشتم، آنوقت تو با این همه حقارت ادعای خدایی میکنی؟» پس شیطان عازم رفتن شد که فرعون گفت: «چرا انسان را سجده نکردی تا از درگاه خدا رانده نشوی؟» شیطان پاسخ داد: «زیرا میدانستم که از نسل او همانند تو به وجود میآید!»
@Harf_Akhaar
اگر عقاب هستید، به مدرسه غازها نروید!
حتی اگر فردی هدفمند و روشن بین و با اراده باشید،
همنشینی با افراد ضعیف و سست اراده شما را شبیه آنها خواهد کرد.
@Harf_Akhaar
💕 از حکیمی پرسیدند :
که چرا گوش دادنت از سخن گفتنت
بیشتر است؟
گفت:
چون به من دو گوش داده اند و یک زبان، یعنی دو برابر آنچه می گویم، می شنوم.
کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی،
چیزی که نپرسند، تو از پیش مگوی،
از آغاز دو گوش و یک زبانت دادند،
یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی
@Harf_Akhaar
بزرگترین خِرد آن است که از گذشته بیرون بخزی، بدون چسبیدن به آن!
درست مانند مار
که از پوست قدیم خود بیرون میخزد
و هرگز به عقب نگاه نمیکند.
حرکت او همیشه از کهنه به تازه است...
@Harf_Akhaar
🍃#متن_زیبا
تا وقتى بچه تون رو حمام نكرديد معنى كلمه لذت رو نميفهميد،
تا وقتى پدر و مادرتون رو حموم نكرديد معنى غصه رو نميفهميد..
@Harf_Akhaar
📕#داستان
دانایی را پرسیدند: چه وقت برای ازدواج پایدار مناسب است؟
دانا گفت: زمانی که شخص توانا شود!
پرسیدند: توانا از لحاظ مالی؟
جواب داد: نه!
گفتند: توانا از لحاظ جسمی؟
گفت: نه!
پرسیدند: توانا از لحاظ فکری؟ ...
جواب داد: نه!
پرسیدند: خود بگو که ما را در این امر دیگر چیزی نیست!
دانا گفت: زمانی یک شخص می تواند ازدواج پایدار نماید که اگر تا دیروز نانی را به تنهایی می خورد امروز بتواند آن را با دیگری نصف نماید بدون آنکه اندکی از این مسئله ناراحت گردد!
@Harf_Akhaar
لطف مکرر
وظیفهی مقرر میشود ...!
عاقبت کمک به این سه دسته
پشیمانی است؛
تنبل، طلبکار، ناسپاس ...!
@Harf_Akhaar
📘#داستان_کوتاه_آموزنده
پند پیرزن به سلطان محمود غزنوی!
شاید فکر کنید که مگر کسی قدرت پند دادن به مردی چون سلطان محمود غزنوی را داشته است! بله یک پیرزن علاوه بر دادن پند، چنان سخنی به این شاه جهانگیر چسباند که هرگز فراموشش نشد!
ماجرا از آنجا آغاز شد که یک پیرزن به همراه کاروانی در حال سفر بود که در حوالی دیر گچین(منطقه ی گچین)،دزدان به کاروان حمله کرده و تمام اموال پیرزن را نیز به یغما بردند.
پیرزن دادخواهی به نزد سلطان محمود غزنوی برد و گفت که تمام اموال مرا دزدان برده اند ، اینک ای سلطان یا کالای مرا بازسِتان ،یا تاوان بده!!
سلطان محمود از پیرزن پرسید این دیر گچین کجا هست که در آنجا اموال تو را برده اند؟
پیرزن در اینجا با شجاعت پاسخ داد:
ولایت چندان گیر که بدانی چه داری و به حقِّ آن برسی و بتوانی آن را نگاه بداری !
سلطان محمود غزنوی اندکی فکر نمود و گفت راست می گویی.آنگاه دستور داد معادل مال زن را به او بازگردانند.
@Harf_Akhaar
و مرگ تنها نفس نکشیدن نیست !
من مرده گان بیشماری رادیده ام
که راه میرفتند
حرف می زدند
سیگار میکشیدند
و خیس از باران
انتظار و تنهایی را درک میکردند.
#حسین_پناهی
@Harf_Akhaar
💞📘#حکایت_بهلول
بوی غذا، صدای پول!
یک روز مردی ازبازار عبور میکرد که چشمش به دکان خوراک پزی افتاد از بخاری که از سر دیگ بلند میشد خوشش آمد...
تکه نانی که داشت بر سر آن میگرفت و میخورد هنگام رفتن صاحب دکان گفت تو از بخار دیگ من استفاده کردی وباید پولش را بدهی مردم جمع شدن مرد بیچاره که از همه جا درمانده بود بهلول را دید که از آنجا میگذشت از بهلول تقاضای قضاوت کرد ،بهلول به آشپز گفت آیا این مرد از غذای تو خورده است؟
آشپز گفت نه ولی از بوی آن استفاده کرده است. بهلول چند سکه نقره از جیبش در آورد و به آشپز نشان داد وبه زمین ریخت وگفت؟
ای آشپز صدای پول را تحویل بگیر.
آشپز با کمال تحیر گفت :این چه قسم پول دادن است؟ بهلول گفت مطابق عدالت است:«کسی که بوی غذا را بفروشد در عوض باید صدای پول دریافت کند»
در محضر وجدان منصف باشیم 🌷
@Harf_Akhaar
#کوتاه_پر_معنی
اگر از خودخواهی کسی به تنگ آمده ای،
او را خوار مساز
بهترین راه آن است که چند روزی رهایش کنی..
گاهی شاپرکی را از تار عنکبوت میگیری تا خیلی آرام رهایش کنی ، شاپرک میان دستانت له میشود ...
نیت تو کجا و سرنوشت کجا !!
هنگامی که افسرده ای ، بدان جایی در اعماق وجودت ، حضور " خدا " را فراموش کرده ای ...
لحظه ها
تنها مهاجرانی هستند
که هرگز بر نمی گردند
هرگز !
ﮔﻼﯾـﻪ ﻫﺎ ﻋﯿﺒﯽ ﻧـﺪﺍﺭد ...
اما ﮐﻨــــﺎﯾﻪ ﻫــﺎ ﻭﯾــﺮﺍﻥ ﻣﯿـکند !
@Harf_Akhaar