🌱سرزنش ممنوع🌱
🤍🌼وقتی اتفاق ناگواری میافتد نگویید همش تقصیر توست!
🤍🌼بگویید این حوادث ممکن است برای همه رخ بدهد.
🤍🌼در این مواقع رفتار بزرگ منشی شما باعث محبوبیت بیشتر شما شده
و نیز فرصت تدبیر و تفکر را برای مدیریت حوادث
به هر دوی شما میدهد.
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهۍ🌱
همین الان زنگ
خونتون رو بزنن
و بگن......سلام🌱
منم خوشبختۍ
اومدم خــــونتون،
و میخوام تا ابد بمونم🌱
تمام لحظاتتون سبز
و پر از آرامش و نشاط 🌱
عصرتون بخیر و زیبا 🤍🌼
@Harf_Akhaar
#داستان_ضرب_المثل 🌱
این دَغَل دوستان که میبینی
مگسانند دور شیرینی
این ضربالمثل عمدتا در مورد دوستان منفعت طلب به کار میرود که فقط برای استفاده مالی با دیگران رفاقت میکنند، هر چند کلا هر جا که افرادی در زمان ثروت و دارایی و خوشی با کسی رفاقت کنند و در زمان ورشکستی و نداری و هر نوع گرفتاری دیگر از او دوری کنند، این ضربالمثل استفاده میشود.
🌱حکایت شده است که در زمان قدیم، مردی بود ثروتمند و این مرد فرزندی داشت عیاش. هرچه پدر به فرزند خود نصیحت میکرد که با دوستان بد معاشرت مکن و دست از این ولخرجیها بردار، چون دوست ناباب بدرد نمیخورد و اینها عاشق پولت هستند، جوان جاهل قبول نمیکرد. تا اینکه مرگ پدر میرسد و به فرزند میگوید: "با تو وصیتی دارم". من از دنیا میروم ولی آن مطبخ کوچک را قفل کردم و کلیدش را به دست تو میدهم. داخل مطبخ یک طناب به سقف آویزان است. هر موقع که دست تو از همه جا کوتاه شد و راهی به جایی نبردی، برو آن طناب را بینداز دور گردن خودت و خودت را خفه کن. چون زندگی دیگر به دردت نمیخورد.
پدر از دنیا میرود و پسر همچنان در معاشرت با دوستان خود افراط میکند و به عیاشی میگذراند تا جایی که هرچه ثروت دارد تمام میشود و چیزی باقی نمیماند. دوستان و آشنایان او که وضع را چنین میبینند از دور او پراکنده میشوند.
پسر در اوج فقر و نداری روزی مقدار کمی خوراکی آماده میکند و در دستمالی میگذارد و روانهی صحرا میشود تا به یاد گذشته در لب جویی یا سبزهای روز خود را به شب برساند.
در لب جویی دستمال خود را گوشهای نهاده و کفش خود را در میآورد که پایی بشوید و آبی به صورت بزند. در این موقع کلاغی از آسمان به زیر میآید و دستمال را به نوک خود میگیرد و میبرد. پسر ناراحت و افسرده و گرسنه به راه میافتد تا میرسد به جایی که میبیند رفقای سابق او در لب جویی نشسته و به عیش و نوش مشغولند.
میرود به طرف آنها سلام میکند و پهلوی آنها مینشیند و سر صحبت را باز میکند و میگوید که از خانه آمدم بیرون. لب جویی نشستم که صورتم را بشویم کلاغی دستمال خوراکی را برداشت و برد.
رفقا شروع میکنند به قاهقاه خندیدن و رفیق خود را مسخره کردن که بابا مگر مجبوری دروغ بسازی؟ گرسنه هستی بگو گرسنه هستم. ما هم لقمه نانی به تو میدهیم. دیگر نمیخواهد که دروغ سرهم بکنی. پسر ناراحت میشود و پهلوی رفقا نمانده و چیزی هم نمیخورد و راهی منزل میشود. منزل که میرسد به یاد حرفهای پدر میافتد و میگوید خدا بیامرز پدرم می دانست که من درمانده میشوم که چنین وصیتی کرد. حالا وقتش رسیده که بروم در مطبخ و خود را با طنابی که پدرم میگفت حلقآویز کنم.
میرود در مطبخ و طناب را میاندازد گردن خود. طناب را میکشد و ناگهان کیسهای از سقف میافتد پایین. پسر میبیند پر از جواهر است میگوید خدا ترا بیامرزد پدر که مرا نجات دادی.
بعد میآید چند نفر چماقدار اجیر میکند و هفت رنگ غذا هم درست میکند و دوستان قدیم خود را دعوت میکند. وقتی دوستان میآیند و میفهمند که دم و دستگاه رو به راه است به چاپلوسی میافتند و دوباره دم از رفاقت میزنند.
خلاصه در اتاق به دور هم جمع میشوند و بگو و بخند شروع میشود. در این موقع پسر میگوید حکایتی دارم. من امروز دیدم کلاغی بزغالهای را به پنجه گرفته بود. کلاغ پرواز کرد و بزغاله را با خود به هوا برد. رفقا میگویند عجیب نیست. درست میگویی.
پسر میگوید: جاهلها! من گفتم یک دستمال کوچک را کلاغ برداشت شما مرا مسخره کردید، حالا چطور میگویید کلاغ یک بزغاله را میتواند از زمین بلند کند؟؟ در این هنگام چماقدارها را صدا میکند. کتک مفصلی به آنها میزند و بیرونشان میکند و میگوید شما دوست نیستید بلکه دنبال پول هستید و غذاها را میدهد به چماق دارها میخورند و بعد هم راه زندگی خود را عوض میکند.
هر چند در برخی موارد حکایتی را هم برای شیرینی موضوع به موردی نسبت میدهند، در اصل این ضربالمثل ریشه در این شعر "سعدی" دارد:
این دغل دوستان که میبینی
مگسانند دور شیرینی
تا حطامی که هست مینوشند
همچو زنبور بر تو میجوشند
باز وقتی که ده خراب شود
کیسه چون کاسهٔ رباب شود،
ترک صحبت کنند و دلداری
معرفت خود نبود پنداری
بار دیگر که بخت باز آید
کامرانی ز در فراز آید
دوغبایی بپز که از چپ و راست
در وی افتند چون مگس در ماست
راست خواهی سگان بازارند
کاستخوان از تو دوستر دارند
دَغَل: حیله گر فریبکار
🤍🌼🤍🌼🤍🌼🤍🌼🤍🌼🤍🌼
@Harf_Akhaar
🌱آدما شاید تکراری بشن ؛
ولی وقتی که برن
«دیگه تکرار نمیشن»
پس تا هستن
قدرشون رو بدونید...🤍🌼
@Harf_Akhaar
عاداتی كه معجزه میکند:
با ملايمت ، سخن بگوئيد🤍
عميق ، نفس بكشيد🌼
شيک ، لباس بپوشيد🤍
صبورانه ، كار كنيد🌼
نجيبانه ، رفتار كنيد🤍
همواره ، پس انداز كنيد🌼
عاقلانه ، بخوريد🤍
كافى ، بخوابيد🌼
بى باكانه ، عمل كنيد🤍
خلاقانه ، بينديشيد🌼
صادقانه ، عشق بورزید🤍
هوشمندانه ، خرج كنيد🌼
خوشبختی یک سفر است، نه یک مقصد.🌱 هیچ زمانی بهتر از همین لحظه برای🌱
شاد بودن وجود ندارد.🌱
زندگی کنید و از حال لذت ببرید🌱
@Harf_Akhaar
🌱چه زیبا گفت..
ﺩﮐﺘﺮﺍﻟﻬﯽ ﻗﻤﺸﻪ ﺍﯼ :
ﻓﯿﻠﻢ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﻭ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺟﻠﻮﯼ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ
ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺍﯾﻦ ﻓﯿﻠﻢ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﯼ ﻫﻤﻪ ﭘﺨﺶ ﮐﻨﻨﺪ؟؟
ﺑﺎﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﭼﻄﻮﺭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﺮﺩﻡ؟
ﺑﺎهمسرم ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻡ؟
ﺍﮔﺮﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﻓﯿﻠﻢ ﺭﺍ ﺑﻘﯿﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ ،ﯾﻌﻨﯽﺧﻮﺏ ﻧﯿﺴﺘﯽ !
ﺍﯾﻦﯾﮏ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺍﺯ ﺗﻘﻮﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻋﻤﺎﻟﺖ
ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺳﺮﺕ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ ﻭ ﺑﺮﻭﯼ ﺑﺎﺯﺍﺭ،ﺩﻭﺭﯼ ﺑﺰﻧﯽ ﻭ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﻧﺸﻮﯼ ...
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍﯾﻦ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﺩﻩ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺻﻼﺡ ﮐﻨﯿﻢ .
ﻣﻐﻔﺮﺗﯽﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﺴﺖ…؟؟
🤍🌼
@Harf_Akhaar
هیچ وقت باور اینکه
اتفاقای خوب در راه هستند رو کنار نگذارید
چون معجزه ها هر روز اتفاق می افتن!
🤍🌼
هر جا هستی لبخند یادت نره:)))))🌱
@hosen_panahiy
🌱6 روش خیلی مهم برای اینکه همه تورو پر قدرت بدونن و ازت حساب ببرن :
1)برای افزایش احترامت توی جمع زیاد نخند و لبخند بزن
(باهات شوخی های بیجا نمیکنن)🤍🌼
2)به هرچیزی واکنش نشون نده🤍🌼
3)به جا صحبت کن و واکنش نشون بده
(باعث میشه حد خودشون رو بدونن)🤍🌼
4)نه گفتن رو یاد بگیر
(نشون میده برای خودت احترام قائلی)🤍🌼
5)ساکت باش:وقتی چیزی برای گفتن نداری
( وقتی به ندرت حرف بزنی بیشتر به حرفات اهمیت میدن)🤍🌼
6) ارتباط چشمی رو با کسی که داری صحبت میکنی قطع نکن نشونه سطله پذیر بودنته🤍🌼
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضیا همش می نالند
همش از ناراحتیا میگن...
🤍🌼
@Harf_Akhaar
چقدر زیبا گفته مولانا :
غم دیروز و پریروز و فلان سال🤍🌼
🌱و فلان حال و فلان مال
که بر باد فنا رفت نخور!!!🤍🌼
🌱به خدا حسرت دیروز عذاب است
مردم شهر به هوشید؟؟؟🤍🌼
🌱هر چه دارید و ندارد
بپوشید و بخندید که🤍🌼
🌱امروز، سر هر کوچه خدا هست!!!
روی دیوار دل خود بنویسید خدا هست!!!🤍🌼
🌱نه یکبار و نه ده بار که صد بار
به ایمان و تواضع بنویسید🤍🌼
🌱خدا هست و خدا هست و خدا هست...
@Harf_Akhaar
🌱روزی دُم یک روباه در حادثهای قطع شد.
روباههای گروه پرسیدند دمات چه شد؟
چون روباهها از نسلی مکار میباشند، گفت خودم قطعاش کردم گفتند چرا؟ این که بسیار بد است و معلوم میشود.. روباه گفت: خیر! حالا آزادم و سبک، احساس راحتی میکنم! وقتی راه میروم فکر میکنم که دارم پرواز میکنم.
یک روباه دیگر که بسیار ساده بود، رفت و دُم خود را قطع کرد. چون درد شدیدی داشت و نمیتوانست تحمل کند، نزد روباه اولی رفت و گفت: برادر تو که گفته بودی سبک شدهام و احساس راحتی میکنم ، من که بسیار درد دارم!! روباه اولی گفت: صدایش را درنیاور وگرنه تمام روز روباههای دیگر به ما میخندند! هر لحظه ابراز خشنودی کن و افتخار کن تا تعداد ما زیاد شود؛ وگر نه تمام عمر مورد تمسخر دیگران قرار خواهیم گرفت، همان بود که تعداد دمبریدهها آنقدر زیاد شد که بعداً به روباههای دمدار میخندیدند.
وقتی در یک جامعه افراد مفسد، دزدها اختلاسگرها و خلافکارها زیاد میشوند آنگاه به افراد باشرف و باعزت میخندند. گاهی هم آنها را دیوانه میدانند!!🤍🌼
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱اللَّهُمَّ أَنْتَ عُدَّتِی إِنْ حَزِنْتُ
خدیا اگر غمی هست ،
تو تنها دل خوشی منی ...
🤍شبتون بخیر🌼
@Harf_Akhaar