eitaa logo
دهه هشتادیا
685 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
254 فایل
خوش‌اومدی‌رفیق‌! کپی‌محفل‌هاوساخت‌های‌خودمون‌بازارسال‌بشه کپی‌بقیه‌مطالب؟حلالت‌رفیق اگریادتون‌بود‌یه‌صلوات‌واسه‌ظهور‌مولا‌بفرستین https://daigo.ir/secret/8660267651 می‌شنویم💚
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام🖐🏻 خواستم یه مطلبی رو خدمتتون بگم:)! باشروع‌امتحانات‌فعالیت‌ما‌{ادمین‌ها}کمتر‌شده🌿 خواستم‌بگم‌که‌درک‌کنید‌و‌کانال‌رو‌ترک‌نکنین‌انشالله با‌تمام‌شدن‌امتحانات‌وشروع‌ماه‌تیر‌دوباره‌فعالیت‌ها‌و‌تبادلات‌‌مثل‌قبل‌شروع‌میشه پس‌لطفا‌درک‌کنید‌و‌لفت‌ندید🌸🌙
•🌸‌• +آنکہ اَز شَرمِ گُنہ باید کُند غیبت منم تو چرا جُرمِ گُنهکاران عالم میکشی؟! ..✋🏻🧡
🌸 •.❀ هر معتاد حداقل سالے یڪ نفر رو با خودش همراه میڪنه.. .شمای مسلمون مسجدی سالے چند نفر رو مسلمونِ مسجدی میڪنے...؟!🦋.• . 👤•.حجت‌الاسلام‌قرائتے•.
ـــــ ـ من مثل تو و تو مثل من چشم بهـ راه ما چشم به راهِ مردي از کوچه ماه بگذار دوباره جمعهـ را صرف کنیم: ندبه،گریه،عهد،فرج...باز گناه! • اللهمّ‌عجل‌لولیک‌الفرج!
😜شیرین کاری😜 ◾️یه شب که بی خوابی به سرمون زده بود، هوس چای خوردن کردیم. 😋 🔸مهرداد گفت: بیا چای درست کنیم.😉 ◾️دو تا کتری بزرگ داشتیم که هر کدام سی نفر رو چای میداد.🫖 🔹یکی مال آبجوش بود و یکی مال چای.🙂 ◾️مجبور شدیم داخل همون کتری بزرگ چای درست کنیم.🥲 🔸وقتی آماده شد، من نگاهی به کتری کردم و گفتم: کی این همه چای رو قراره بخوره؟!!😟 ◾️مهرداد گفت: نگران نباش، فکر اونم کردم.😜 🔹بعد یه سینی بزرگ با 30 تا لیوان آورد.😇 ◾️لیوان هارو پر از چای کرد.☕️ 🔸بچه ها مونده بودند که ما این همه چای رو میخوایم چیکار؟!🙁 ◾️بعد یکی از بچه هارو صدا زد و سینی چای رو داد دستش.😁 🔹قندون رو هم من برداشتم.😐 ◾️خودش هم جلودار بود و یکی یکی، بچه هارو از خواب بیدار میکرد.😴 🔸و می گفت: داداش پاشو چای بخور.😎 ◾️بچه ها خواب آلود بیدار میشدند و مهرداد یه لیوان چای داغ دستشون میداد.😆 🔹یکی چشم بسته میگفت: حالا چه وقتِ چای دادنه؟!!🥱😶 ◾️یکی لیوان رو می گرفت و می گفت: دستت درد نکنه.😍 🔸بعد لیوان رو بالای سرشون می‌گذاشتند تا سرد بشه، ولی قبل از اینکه چای رو بخورند، خوابشون می برد.😅 ◾️بعضی ها هم بلند میشدند و می نشستند و در حالی که می خندیدند با خوشحالی چای رو می خوردند.😍😂 🔹جالب این بود که هیچ کدوم از بچه هایی که از خواب بیدار می شدند، اعتراض نمی کردند. 🙂👍 ◾️روز بعد چای دادن مهرداد، شده بود سوژه خنده بچه ها.😝 📚بخشدار چهارده ساله/ خاطرات شهید مهرداد عزیزاللهی/ به نقل از محسن جمشیدی 😂 @Hashtad80ii
😃بیگودی های خواهر کاتبی!😌😐 ✍🏻 حدودا 18.19ساله بودم که مســــــ🕌ــــجد محل یک شب حاج اقا،خانما رو جمع کرد و گفت: رزمنده ها لباس ندارند و یه سری کارای تدارکاتی رو خواست که انجام بدیم! من و چند از خواهرا✋🏻 که پزشـ🔬ـکی میخوندیم پیشنهاد دادیم برای جبران نیروی پرستاری بریم بیمارستان های صحرایی🏩 و ما چمدون رو بستیم و راهی جنوب شدیم🚌 من تصور درستی از واقیعت جنگ نداشتم و کسی هم برای من توضیح نداده بود🤐 و این باعث شد که یک ساک دخترونه ببندم شبیه مسافرت های دیگه،و عضو جدانشدنی از خودم رو بذارم تو ســ🛍ـــاک یعنی بیگودی هام😲 و چند دست لباس👗 و کرم دست و کلی وسایل دیگه😶 ... غافل از اینکه جنگ، خشن تر از اینه که به من فرصت بده موهامو تو بیگودی بپیچم❗️ یا دستمو کرم بزنم...🤚 به منطقه جنگی و نزدیک بیمارستان رسیدیم... نمیدونم چطور شد که😰 ساک من و بقیه خواهرا از بالای ماشین افتاد و باز شد و به دلیل باد شدیدی که تو منطقه بود، محتویاتش خارج شد و لباسا و بیگودی های من پخش شد تو منطقه😰 ما مبهوت به لباسامون که با باد این ور و اون ور میرفتن نگاه میکردیم...🌬 و برادرا افتادن دنبال لباسا😱 ما خجالت زده 😥. برادرا بعد از جمع کردن یه کپه لباس اومدن به سمت ما😅 دلمون میخواست انکار کنیم😣 اما اونجا جنس مونثی نبود جز ما سه نفر که تو اون بیابون واساده بودیم😑😐😶 . و بعد . بیگودی هام دست یه برادر دیگه بود و خانما اشاره کردند که اینا بیگودی های خواهر کاتبیه😂 از اون لحظه که بیگودی ها رو گرفتم، تصمیم گرفتم اونا رو منهدم کنم...❌ شب تو کیسه انداختم و پرت کردم پشت بیمارستان☺ صبح یکی از برادرا اومد سمتم با کیسه بیگودی گفت در حال کیشیک بودن، این بسته مشکوک رو پیدا کردند،گفتن بیگودی های خواهر کاتبیه😮 شب که همه خوابیدن ، تصمیم گرفتم چال کنم پشت بیمارستان صحرایی😊 چال کردم و چند روز بعد یکی از برادرا گفت ما پشت بیمارستان خواستیم سنگر بسازیم ،زمین رو کندیم،اینا اومده بالا گفتن اینا بیگودی های خواهر کاتبیه 😐😒 و من هر جور این بیگودی های لعنتی رو سر به نیست میکردم😡 دوباره چند روز بعد دست یکی از برادرا میدیدم که داره میاد سمتم🏃 خواهر کاتبی🗣 خواهر کاتبی🗣 بیگودی هاتون…😩🤣 🧷داستان فوق بر اساس خاطرات بانو کاتبی هم رزم شهید متوسلیان میباشد🧷 😂 @Hashtad80ii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[🔒⏳● ͜ ●] حضرت‌مولاناامیرالمؤمنین‌ علی‌بن‌ابی‌طالب؏: ـــــ دوامُ الحالِ مِنَ المَحال هیچ‌حالی‌دائمی‌نیست.
⊰{✨💛}⊱ گفت:بهشتت؟ گفتم:لبخندحسین'؏' گفت:جهنمت؟ گفتم:دورے از حسین'؏' گفت‌:دنیایت؟ گفتم:خیمھ عزاے حسین'؏'. گفت:حرف آخرت؟ گفتم:یاحـسین''؏'' :) @Hashtad80ii
مـا‌امنـیت‌را‌از‌دشمـن‌التمـاس‌نمیکنـیم! مـا‌حـق‌خـود‌را‌ بـا‌خـون‌هـایی‌کـه‌بـرای سـربلنـدی‌نـذر‌شـده و‌بـرای‌آزادگـی‌ایستـاده پـس‌میگـیریم🖐🏿!
دهه هشتادیا
مـا‌امنـیت‌را‌از‌دشمـن‌التمـاس‌نمیکنـیم! مـا‌حـق‌خـود‌را‌ بـا‌خـون‌هـایی‌کـه‌بـرای سـربلنـدی‌نـذر‌شـ
بچـهِ‌مذهبی‌ویتـرینِ‌اسلـامه‌ چـه‌خـوشش‌بیـاد‌چـه‌نیـاد!🖐🏾🕶 شـاید‌بـا‌یـه‌رفتـاری‌یکـی‌رو‌عـاشق‌اسـلام‌کنیـم . . . و‌شـاید‌بـا‌یـه‌رفتـاری‌یکـی‌کلـاً‌بگـه‌ مـن‌از‌مـذهبی‌هـا‌بـدم میـاد . . . +خلـاصه‌حـواستـون‌بـاشه🚶🏾‍♂. . .