در مدینه مردی بود
که هر بار به چارچوبِ
در خیره میشد ؛
شانه هایش میلرزید 💔 ! . .
خاطراتم را کمی بالا و پایین میکنم ،
تا به مشهد میرسد حالم دگرگون میشود :) .
انتظار کشیدن داخل کشتی تو
مثل همون تاکسی هاست که
برای برای پر شدن وایسادن ..
طول میبره اما بالاخره به مقصد میرسوندت .
#سفینهالنجاه
میگفت بین این همه سوء تفاهم های عاطفی ،
دوست داشتنِ امام حسین ؛
حقیقی ترین محبتیه که هممون تجربه می کنیم:)))
تسبیحات ِ
حضرت ِزهـراءۜ
روبدون ِتسبیحبگید ،
بابندبندھای ِانگشتکهبگی
روزقیامتهمینابهحرفمیان
شھادتمیدنکهباهاشونذکرگفتی !
شھیدحمیدسیاهکالیمرادی"
امـامرضـاع"
خـانهاى كه در آن نـام محـمد باشـد ،
صبح و شام اهل آن خانه به خير و
نيكى خواهد بود .
وسائلالشیعه|ج۱۵|۱۲۷ "
23.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🪐داستانی زیبا از عنایت امام حسین علیهالسلام به فاضل دربندی
#استادعالی
#اللهمارزقنيشفاعةالحسينیومالورود
_________________________________