#انسان_شناسی ۲۷۳ #حجه‌الاسلام_قرائتی #استاد_شجاعی من همه روزم رو مشغول کار هستم، ارباب رجوع، مشتری، درس، بچه داری، کنکور و .... مگه چقدر وقت دارم بخوام به بالاترین مراتب دغدغه و قیمت انسانی برسم؟ کاش اصلا ازدواج نمیکردم، کاش اصلا بچه دار نمیشدم، کاش اصلا مسافرت نمیرفتم، از هدف خلقتم جا موندم! هشدار ؛ خطر سقوط ! نزدیک نشوید! 🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س 👇👇 〰💠〰🏴〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🏴〰💠

فاطمه امشب به سامرّا عزا برپا کند دیده را یاد امام عسکری دریا کند ای خوش آن چشمی که امشب با امام عصر خود خون دل جاری به رخ در مرگ آن مولا کند #آجرک‌الله‌یا‌صاحب‌الزمان 🥀🍂 #شهادت_امام_حسن_عسکری(ع)🍂 #بر_شیعیان_جهان_تسلیت_باد🏴 🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س 👇👇 〰💠〰🏴〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🏴〰💠

السَّلامُ عَلَیکْ ٵیُّهَا العَسکری نوکراتو آقا سامرا می‌بری شب شهادتت جایی جز حرم نمیرم پیرهن سیاهمو از دست مادرم میگیرم #زمینه🔊 #شهادت_امام_حسن_عسکری🏴 #سید_رضا_نریمانی🎙 🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س 👇👇 〰💠〰🏴〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🏴〰💠

#نخبه علمی بود به قدری باهوش بود که در۱۳سالگی به راحتی انگلیسی حرف می‌زد درجبهه آموزش زبان مۍ‌داد والفجر۸ #شیمیایی شد و در۱۷سالگی به #شهادت رسید #شـهیدمحمودتاج‌‌الدین 🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س 👇👇 〰💠〰🏴〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🏴〰💠

⁉️چرا ایران به جبهه مقاومت کمک کرد؟ ✅دیدن این ۲ دقیقه به اندازه مطالعه چندین کتاب، محتوا دارد!👆    🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س 👇👇 〰💠〰🏴〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🏴〰💠

📸 #گزارش_تصویری شام شهادت امام حسن عسکری «علیه السلام» طرح ختم جمعی قرآن مجید و صلوات همراه با قرائت زیارت عاشورا ، چهارشنبه ی هر هفته ، به همت خواهران خادم الشهداء ، با حضور مجاورین ، پیشکسوتان و زائرین در حرم مطهر شهدای گمنام برگزار گردید.‌ ۱۴۰۳/۶/۲۱ 🌹خواهران خادم الشهدای قرارگاه فرهنگی اجتماعی ۱۴ شهید گمنام خضر نبی «علیه السلام»🌹

🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س 👇👇 〰💠〰🏴〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🏴〰💠

ازبزرگى پرسیدند: این همه دعا کردی،چه بدست آوردی؟ گفت: هیچ اما: بعضی چیزا رو از دست دادم مثل: خشم، نگرانی اضطراب‌، افسردگی ترس از پیری و مرگ گاهی با از دست دادن ها خیال آسوده تری داریم 🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س 👇👇 〰💠〰🏴〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🏴〰💠

#اسم_تو_مصطفاست #قسمت: ۹۹ خبر رسید همه آنهایی که همراه تو به سوریه رفته بودند برگشتند. همه برگشتند غیر از تو پس کجا بودی آقامصطفی؟ گفته بودم حامله ام و حالم اصلا خوب نیست، حتی امکان بستری شدنم هست، اما بی خیال اینها رفته بودی. نزدیک چهل روز از رفتنت می گذشت، فاطمه را برده بودم آموزشگاه قرآن. سر کلاس بود که من زنگ زدم به تو و درحالی که با من حرف میزدی، به عربی جواب یکی دیگر را هم می دادی. ذوق زده شده بودم بعد مدتی صدایت را می شنیدم. - مصطفی با کی حرف میزنی؟ - یکی از بچه های عراقی. - مگه پیش ایرانیا نیستی؟ - عراقيا هم هستن. - مگه توی آشپزخونه نیستی؟ . چقدر سین جیم می کنی سمیه؟ خدا را شکر کردم که صدای تیر و تفنگ نمی آمد، گرچه صدای ظرف و ظروف هم نمی آمد. گفتی: «مژده گونی چی میدی؟» - برای چی؟ - اخر همین هفته میام. به گریه افتادم. - ولی چون پول همراهم نیست یه عروسک بخرو کادو کن تا وقتی اومدم بدم فاطمه. فردای آن روز رفتم عروسک را خریدم. از این عروسک ها که آب می خورند و می شود مویشان را کوتاه کرد. یک چرخ خیاطی اسباب بازی هم خریدم. دو روز بعد زنگ زدی که داخل هواپیمایی. با عجله رفتم خرید. برای خودم کفش خریدم، یک کفش اسپرت. آن قدر با عجله خرید کردم که وقتی کفش را پا کردم تا به استقبالت بیایم پایم را می زد. با پدرم و فاطمه و برادر کوچکم آمدیم. وقتی دیدمت نمیدانستم باید بخندم یا گریه کنم. فاطمه را که بغل کردی گفت: «بابا برام چی خریدی؟» به من نگاه کردی و گفتی: «ته ساکم گذاشتم. ⬅️#ادامه دارد... 🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س 👇👇 〰💠〰🏴〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🏴〰💠