eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 [• #قصه_دلبرے📚•] #اسم‌رمان #مستند_سیاسی‌_امنیتی_عاکف #قسمت_چهارم «حاجی داشتیم می او
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 [• 📚•] اسم‌رمان _سلام، شرمندتم عزیزم. یه لحظه گوشی دستت. به بهزاد گفتم: بزن کنار. پیاده شدم از ماشین. بهزاد و سید رضا هم برای مراقبت پیاده شدند، که با ابرو و چشام اشاره زدم نیازی نیست. شروع کردم به صحبت: +سلام فاطمه جان، خوبی نفسم. خوبی عمرم. شرمندتم به مولا. یه هویی بغضش تِرکید و با صدای گرفته و اشک آلود خیلی آروم گفت: _سیدمحسن (اسم اصلیم هست) بخدا خسته شدم دیگه. منم آدمم. منم دل دارم. منم جوونم. میخوای منم به سرنوشت مادرت دچار بشم.؟ تو یه نگاه به خودت کن ببین تازه30 سالته. من24 سال سنمه. این چه وضعیه درست کردی برای زندگی من و خودت؟ از19 سالگیت حاج کاظم بَرِت داشته برده توی تشکیلاتشون. چون هوش و زکاوت فوق العاده ای داشتی، زود پیشرفت کردی توی کارت. اما قرار نیست... حرفش و قطع کردم و گفتم خانم!!! پشت تلفن رعایت کن لطفا. تو که میدونی من محدودیت دارم. بزار برسم خونه، حرف میزنیم. صداش و یه کم برد بالا گفت: _سید محسن بخدا باید گوش کنی. بدجور ازت شاکی هستم. قبل سوریه بودی عراق. اون وضعیت برات پیش اومد. تیر زدن به زیر قفسه سینت. به زَر به زور زنده موندی به لطف خدا و با هزار نذرو نیاز. یک ماه و نیم ادارتون بهت مرخصی داد، توی خونه شدم پرستارت. وظیفم بود. بازم خدایی نکرده اتفاقی بیفته من پُشتت هستم. کنیزی تورو میکنم. من با ماموریت رفتنت مخالفتی ندارم. روز اول پی یِه همه چیزو به تنم مالیدم و گفتم با یه اطلاعاتی میخوام زندگی کنم. پس باید صبور باشم. ولی دیگه نه تا این حد. یه روز لبنانی. یه روز نمیدونم کجایی. یه روز میری اروپا. یه روز میری دبی. یه روز میری عربستان. یه روز میری فلان جا. بابا بسه دیگه. با این حرفای فاطمه خیلی به غرورم برخورد. چون ناموسم بود. دلم به حالش سوخت. خیلی همسران و فرزندان سربازان گمنام امام زمان سختی می کِشن و محدودیت دارن. یه خرده چشام تَر شد. دیدم بهزاد اومد سمتم، بلافاصله چشام و پاک کردم. گفت: _حاجی اگر میشه برید توی ماشین، صلاح نیست بیرون راه برید صحبت کنید. شما برید داخل ما بیرون می مونیم. حرفاتون و زدید بهمون بگید میایم داخل. ظاهرا بهزاد فهمیده بود خانمم هست. رفتم روی صندلی عقب ماشین نشستم. به صحبتامون من و فاطمه ادامه دادیم: + فاطمه جان حق باتوعه. واقعا شرمندت هستم. هرچیزی بگی حق داری. روم سیاهه پیشت. حلالم کن. خودت که میدونی کارم چطور هست. _ ببین محسن، اینبار بخوای ماموریت بری، من راضی نیستم. دیشب به زینب خانم(همسر حاج کاظم) گفتم با حاجی صحبت کن محسن این بار اومد بیخیالش بشن. یکی دیگه بره یه مدت. چرا همش این بره. + وای وای وایییییییی. فاطمه تو چیکار کردی؟؟ چرا گند میزنی به حیثیت من. _محسن به خاک حاج علی(پدر شهیدم و میگفت) بخوای ادامه بدی دیگه نگات نمیکنم. +باشه حالا عصبی هستی عشقم، شما ناراحت نشو. الآن هم که من خستم. دارم میام خونه. بزار اومدم حرف میزنیم. بچه ها بیرون ایستادن توی سرما خوب نیست. یاعلی. زدم به شیشه و گفتم سوار شید. سوار شدن و رفتیم اداره. بہ قلــم🖊: ... @kheymegahevelayat_ir1 [•🌹•] @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
°{ #دوبله_شو 🎙 }° چهـ ڪنم ڪه یڪ عدد ڪُپــل هستم☺️ نیــاز دارم سحــرے بخورم صبـحونهـ بخورم🍳 نــاهار بخــورم🍗 افـــطار هم نوش جان ڪنم و در مـــرحلهـ آخر شــام هــم میل ڪنم😋 خــب منم مثل شمــا روزه ام😌 ولے تعــداد دفعــاتے ڪه غذا مےخورم☺️ یهـ ڪوچولو زیاده😁 نــوش جانم🎀 #مدرسهـ‌_موشهـا🎊 بهـ سرزمین عجایب👇 خوش آمدے •|🍭|• @heiyat_majazi
🍭🍃 { } آمــدے جـانم☺️ بهـ قــربانت🎈 بیـــااااا✋ خـــووووب آمــدے🎀 در وصف زولـوبیــا جان☺️ اگهـ تو هم مےخواے😅 ایـــن چنــین شیــرین و دلبــر در وصــف دوسداشتنےهاے زنــدگیت شعــر بگے😌 بهـ من اعتمــاد ڪن😉 و ڪارے ڪه میگم و انجام بده🍃 امــشب راس ســاعت 23:30 قــدم زنــان بیا 🙊 یڪم افطارےهایے ڪه نوش جان ڪردے بشــن😂😂 اینجــا👇 @heiyat_majazi و راس ساعتـ23:45 با بــرنامهـ مهیــج 😋 بــا مــا همــراه باشید🙈 جـا نمـونے ✋ ســریع سوار شو متنــوع تــریــــنهــا اینجـــا👇👇🎀 •|🍫|• @heiyat_majazi
[• 💕 •] . . • پیامبر اسلام"ص"✨ :بر شما باد به شب زنده دارے که آن شیوه شایستگان پیش از شماست و شب زنده دارے مایه تقرب به خدا و بازداشتن از گناه است. . . یڪ ـجُرعـہ آرامش😌👇 [•🍃⏰•] @heiyat_majazi
شاعران گرامے اعلام حضور ڪنن😁✋
مشاعره ما شبیه سرے قبلے هست ڪاربران قدیمے ڪه اطلاع دارید اما یه توضیح مختصر بدم به کاربران جدید☺️👇 به این صورت هست که ماکلمه اے رو پیشنهاد میدیم وشماباید یه دوبیتی بگید که کلمه موردنظرمون دردوبیتی که شمامیفرستید بکاررفته باشه لطفا به آیدی زیر مراجعه فرمایید☺️👇 🆔: @DokhtarAbani
آماده ایـــد؟ 😁😁
ڪلمه مورد نظر ما میباشد😁
شاعران گرامے بسم الله😊
🍃🌙 (۱) بی تو مهتاب شبی باز از ان کوچه گذشتم ماه بود باید زود بر می گشتم 🍃🌙
🌙🍃 #вαησσ(۲) چشمه عطای خدا ماه عفو و گذشت و غفران است رمضان رهنما و راه گشا بهر گم گشتگان حیران است 🍃🌙
🍃🌙 (۳) ماه حسین است خدا می داند ربناهای مرا ذکر حسین آمین است حاجت هر که در این ماه بُود حج اما دل ما را طلب کرب و بلا تسکین است‌ ‌ 🌙🍃
🍃🌙 (۴) عید آمدو ماه رمضان رفت صد شکر که این آمدو صد حیف که آن رفت 🍃🌙
🌙🍃 (۵) الوداع ای روده اندرپیچ و تاب الوداع ای قاروقور بی جواب الوداع ای آش نذری،آب سرد رنگ رخساران شبیه شله زرد الوداع ای زولبیا وبامیه جایتان تا دیگ خالیه! 😁😁😁😁 🍃🌙
🍃🌙 (۶) وقت وصال همه شد زیر قمر در وقت وصال منو تو در پس این ماه رمضان 🍃🌙
🍃🌙 (۷) در شـب اول مـاه پی مه نروید مه این ماه شب نیمه ی آن میاید 🍃🌙
🍃🌙 (۸) ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید از نظر تا شب عید خواهد شد 🍃🌙
🍃🌙 (۹) است راستے حسرتـ | تُـ | را خوردن روزه را باطل نمیڪند؟ 🍃🌙
🍃🌙 (۱۰) یڪ لحظہ تـو رفتے به ســربـــام و بـیـــایے از "دفـــتــــر رهـــبــــــر" خـبـــر آمـد رمـضـــــان اسـت 🍃🌙
تمام😁😁😁
خب خب خداااقوت میگم تااینجا😎💪
۲۰ثانیــه تنفس تاکلمه بعـــدے😉
ڪلمه بعــدے مورد نظـر ما میباشـد☺️
شاعران ۲۰۱۹ بسم الله☺️✋