اون روز توی مجلس عزا
اول نوبت گروه ما بود که سرود رو اجرا کنه
رفتیم..
نمیدونم چیشد
که از همون #یازهرای اولش دلم شکست
و اشکام میومدن💔😔😭😭
برام مهم نبود دارن نگام میکنن
میخواستم فقط خالی شم😭😭
یادمه اون کسی رو که روضه رو میخوند
گفت..
گفت
اولِ روضه رو میخوام به حضرت زهرا پناه ببرید و توسل کنید بهش
من میگفتم که چرا حضرت زهرا صدای منه گناه کارو بشنون؟ میگفتم
از بین اینهمه دلشکسته نگاهی حتی بهم نمییندازن
اما بااین حال
نمیدونم چیشد که
از حضرت زهرا سه چیز خواستم😭😭
اولی #شفای خواهرم بود😔💔
دومی زیارت پابوس آقا😭❤️
سومی بازهم نمیدونم چرا و چطور
انگار اختیار زبونم دست خودم نبود
گفتم🙂
دیدار آقا امام خامنه ای رو نصیبم کن✋
جوابمو بده
میخوام وجودتونو حس کنم😭😭
اخه گفتن شما تو مراسم حضور داشتی
اگه راست میگفتن😔😔❤️
میشه یجوری بفهمونین بهم؟😭😭
با همون چشمای پر از اشک به سمت بیرونِ نمازخونه رفتم
دیدم تار بود بخاطر گریه هام
یهو دیدم رفیقم
همونی که عاشق #آقا امام خامنه ای بود
با شوق چ خوشحالی وصف نشدنی خودشو انداخت بغلم❤️
هنوز نمیدونسم چیشده
اما با چیزی که میشنیدم به گوشای خودم شک کردم
یا خدااا
یا زهرااا
رفیقم گفت:
همین الان خبر دادن
برای دیدار با رهبری انتخاب شدیم😭😭❤️❤️❤️❤️
نمیدونسم چیکار کنم
چی بگم
بکل ذهنم قفل شده بود و لبام باز نمیشد
فقط گرمی اشکام بود که حسشون میکردم
یاد حرفم افتادم😭😭😭
"اگه تو مجلسی یجوری حضورتو بهم ثابت کن"
یا حضرت الزهرا؟
چقد زود دعامو براورده کردی😭😭
از شوق یجا بند نبودم
جالب تر اینکه
توی کل مدرسه
فقط منو رفیقم انتخاب شده بودیم☺️
اینا رو به پای چی بزارم واقعا؟؟
#معجزه نبود؟
بلاخره شبو توراه بودیم صبح زود رسیدیم دم یه در بزرگ