[• #مغزبانے😎 •]
.
.
🚨چین کمک میکند آمریکا تحریم!
چین ، روسیه و پاکستان چون ایران را در وضعیت کرونایی میبینند خواستار لغو تحریمها میشوند ولی آمریکا در همین وضعیت دوباره ایران را تحریم میکند!
آقایان روحانی و ظریف! شما که درصدد شکوفایی ظرفیتهای داخلی ایران نبودید، لااقل بجای ۶سال دویدن بینتیجه دنبال اروپاییها و آمریکا، #نگاه_به_شرق داشتید قطعا نتیجه بهتری میگرفتید...
.
.
#ڪپے⛔️
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇
[•📡•] @Heiyat_Majazi
4_6023837987945580091.mp3
870.5K
🎧🍃
🍃
[• #نوحه_خونے🎤
آداب افطار کردن
حاج اقا مجتهدی
.
بفرماییــد انرژے😌👇
@Heiyat_Majazi
🍃
🎧🍃
[• #فتوا_جاتے👳🏻•]
.
.
#شبهه❌:
مجتهدشبستری معتقد است که جان یک روحانی از جان یک هموطن عادی مهمتر و در اولویت است. البته این افاضه را از زبان مردم می فرمایند و شکل شرعی به آن می دهند.
#پاسخ ✅ شبهه :
✨چند روزی است تصویری از آیتالله مجتهد شبستری عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با لوگوی خبرگزاری تسنیم در حال دست به دست شدن است. روی این تصویر به نقل از این عضو مجلس خبرگان رهبری نوشته شده:
«مردم میخواهند برای ماندگاری اسلام و تشیع اگر تختی در بیمارستان خالی بود یک روحانی بر آن تخت بستری گردد تا یک فرد عادی»
✨اما در همین رابطه خبرگزاری تسنیم در مطلبی مصاحبه منتشر شده به نقل از آنها با آیتالله شبستری را تکذیب کرد.
✨آیتالله محسن شبستری عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو مجلس خبرگان رهبری نیز با تکذیب این مصاحبه گفت: این نقل قول را جریان ضد انقلاب ساخته و به وسیله فوتوشاپ به یکی از خبرگزاریهای انقلابی کشور منتسب کرده در حالی که بنده در این مورد نه تنها با تسنیم، بلکه با هیچ رسانه دیگری مصاحبه نداشتهام و به نظر میرسد این مطلب برای ضربه زدن به ارتباط بین مردم و علما و آسیب به وحدت و همدلی همگانی بوده است.
✨همچنین وی افزود: ما مردم را ولی نعمت خود میدانیم و در شرایط فعلی نیز برای مبارزه با ویروس کرونا و سایر بحرانها، روحانیون همواره در کنار مردم هستند.
✨به گزارش خبرگزاری فارس، پیش از این نیز برای ایجاد جو بیاعتمادی و فاصله انداختن بین مردم و مسئولان، رسانههای ضدانقلاب مطالب جعلی را به چهرههای دینی و ارزشی منتسب کرده بودند.
#منتظرپرسشهاےشماهستیم👇🏻
@khademr_S_mir
.
.
#مهدیار
#ڪپے⛔️
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
هیچ شبهـهاےبے پاسخ نمونده😉👇
[•📖•] @Heiyat_Majazi
DoaTavassol-1392.mp3
32.62M
[• #خادم_مجازی 💬 • ]
بسم الله سرباز آقاجان🤲
🕯شــــروع امـــسالم
بــــهـ نام باب الحـــوائج
است.
ڪاربران عزیزدل، امشب خدا رو
به آقاجانمون، پدرامامهشتممون، قسم بدید
ڪه امامزمانمون بیان،ازمونراضےباشند.
🇮🇷 #نجوای_مردم_ایران
🔰 هم نوا با حاج #میثم_مطیعی
🎙 قرار امشب - ساعت ۲۰
🤲🏻 قرائت دعای توسل
🎙بانوای: حاج میثم مطیعے
ڪار بـــرای امام زمانم خستگـــے ندارد😍👇
✍| @Heiyat_majazi
هیئت مجازی 🚩
[• #خادم_مجازی 💬 • ] بسم الله سرباز آقاجان🤲 🕯شــــروع امـــسالم بــــهـ نام باب الحـــوائج
هیئت مجازی 🚩
[• #قصه_دلبرے📚•] #اینڪ_شوڪران¹ ↯ #قسمت_بیست_و_چهارم😍🍃 با آقاي اسفندیاری شوش خونه گرفته بودن. خونمو
[• #قصه_دلبرے📚•]
#اینڪ_شوڪران¹ ↯
#قسمت_بیست_و_پنجم😍🍃
ظهر فردا دیگه نمی تونست بشینه...😔
گفت: "میرم حرم"😢
خلوت می خواست که خودش رو خالی کنه. 😭
مادرم با فهیمه و محسن و فریبرز اومدن.
وقتی میخواستن برگردن، منوچهر منو همراهشون فرستاد تهران....🚕
قرار بود لشگر بره غرب...🚎
نمیتونست دو ماه به ما سر بزنه، 🙁اما دیگه نمی تونستم بمونم...😣
بعد از اون دو ماه، برگشتم جنوب. رفتیم🚙 دزفول.
اما زیاد نموندیم....
حالم بد بود....🤕 دکتر گفته بود باید برگردم تهران. همه چیز رو جمع کردیم و اومدیم ...💼👜
《هوس هندوانه🍉 کرد... وانت جلویی بار هندوانه داشت. سرش را برد دم گوش منوچهر که رانندگی میکرد و هوسش😋 را گفت. منوچهر سرعتش را زیاد کرد و کنار وانت رسید و از راننده خواست نگه دارد. راننده نگه داشت، اما هندوانه نمیفروخت...😮
بار را براي جایی میبرد. آن قدر منوچهر اصرار کرد تا یک هندوانه اش را خرید...☺️
فرشته گفت"اوه،تا خانه صبر کنم؟! همین حالا بخوریم."😋
ولی چاقو نداشتند...!🤔
منوچهر دوتا پیچ گوشتی را از صندوق عقب برداشت، با آب شست و هندوانه را قاچ کرد.😌 سرش را تکان داد و گفت (چه دختر ناز پرورده اي بشود😘... ! هنوز نیامده چه خواهش ها که ندارد!!)》
اما هدی دختری نیست که زیاد خواهش و تمنا داشته باشد.☺️ به صبوري و توداري منوچهره. هرچه قدر از نظر ظاهر شبیهشه اخلاقش هم به اون رفته...
هدي فروردین به دنیا اومد.👶 منوچهر روي پا بند نبود. تو بیمارستان🚑 همه فکر میکردن ما ده پونزده ساله ازدواج💑 کردیم و بچه دار نشدیم. دوتا سینی بزرگ قنادي شیرینی🍞🍰 گرفت و همه ی بیمارستان رو شیرینی داد....
یه سبد گل💐 میخک قرمز🌹 آورد...
انقدر بزرگ بود که از در اتاق تو نمیومد...!😯
هدي تپل بود و سبزه..!😍
سفت میبوسیدش.😘 وقتی خونه بود، باعلی کشتی می گرفت،👬 با هدي آب بازی🛀 میکرد. براشون اسباب
بازی⚽️🏸 میخرید...
هدي یه کمد عروسک👧 داشت..
میگفت (دلم طاقت نمیاره شاید بعد، خودم سختی بکشم😔، ولی دلم خنک می شه که قشنگ بچه ها رو بوسیدم، بغل گرفتم، باهاشون بازي کردم.😍)
•
•
ادامھ دارد...😉♥
•
•
🖊:نقل از همسر شهید
منوچهر مدق
#مذهبےهاعاشقترنـد😌🖐
⛔️⇜ #ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...⛔️
[•📙•] @Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
[• #قصه_دلبرے📚•] #اینڪ_شوڪران¹ ↯ #قسمت_بیست_و_پنجم😍🍃 ظهر فردا دیگه نمی تونست بشینه...😔 گفت: "میرم
[• #قصه_دلبرے📚•]
#اینڪ_شوڪران¹ ↯
#قسمت_بیست_و_ششم😍🍃
دست روی بچه ها بلند نمی کرد.👋
به من می گفت: ( اگه یه تلنگر بزنی شاید خودت یادت بره ولی بچه ها توی ذهنشون میمونه برای همیشه...)🤕
باهاشون مثل آدم بزرگ حرف میزد. وقتی میخواست غذاشونو🌮بده، میپرسید میخوان بخورن؟سر صبر پا به پاشون راه میرفت و غذا رو قاشق قاشق🍴 میذاشت دهنشون...
از وقتی هدی به دنیا اومد دیگه نرفتیم منطقه.
علی همون سال رفت مدرسه...📚
عملیات کربلای پنج، حاج عبادیان هم شهید🌹 شد. منوچهر و حاجی خیلی به هم نزدیک بودن، مثل مرید و مراد. وقتی میخواست قربون صدقه ی😘 حاجی بره میگفت (قربون بابات برم.)!😉
منوچهر بعد از اون شکسته شد...😭
تا آخرین روزم که ميپرسیدی: (سخت ترین روز دوران جنگ برات چه روزی بود؟)
میگفت: روز شهادت حاج عبادیان...😢
راه می رفت و اشک😥 میریخت و آه میکشید..
دلش نمی خواست بره منطقه و جای خالی حاجی رو ببینه...
منوچهر توي عملیات کربلاي پنج بدجور شیمیایی شد. تنش تاول میزد و از چشم هاش آب💧 میومد، اما چون با گرهایی که میکرد همراه شده بود نمیفهمیدم...
شهادت های پشت سر هم و چشم انتظاری این که کی نوبت ما میرسه و موشک بارون تهران افسرده ام 😞کرده بود...
مینشستم یه گوشه، نه اشتها داشتم، نه دست و دلم به کار میرفت... منوچهر نبود....
تلفنی📞 بهش گفتم میترسم..
گفت: اینم یه مبارزست. فکر کردی من نمیترسم؟
منوچهر و ترس؟ توی ذهنم یه قهرمان🏅 بود.
گفت: آدم هر چه قدر طالب شهادت باشه؛ زندگی رو هم دوست داره. همین باعث ترس میشه. فقط چیزی که هست؛ ما دلمون رو میسپاریم به خدا...🙏
حرف هاش انقدر آرامشم داد که بعد از مدت ها جرات کردم از پیش پدر و مادرم برم👝 خونه ی خودمون...
دو سه روز بعد دوباره زنگ☎️ زد..
گفت: فرشته، با بچه ها👩👧👧 برید جاهایی که موشک زدن رو ببینید .
چرا باید این کار رو میکردم؟!🤔
گفت:برای اینکه ببینید چقدر آدم خود خواهه...🙄
دلم نمیخواست باهاش حرف بزنم...😒
نه اینکه ناراحت شده باشم، خجالت میکشیدم از خودم...😓
با علی و هدی رفتیم🚶 جایی رو که تازه موشک زده بودن. یه عده نشسته بودن روي خاكا...
یه بچه🙇♀ مادرش رو صدا📣 می زد که زیر آوار مونده بود، اما کمی اونطرفتر، مردم سبزه🌿☘ می خریدن و تنگ ماهی🐠 دستشون بود...
انگار هیچ غمی نبود... من دیدم که دوست ندارم جزو هیچ کدوم از این آدما باشم. نه غرق در شادي خودم و نه حتی غم خودم. هر دو خود خواهیه. منوچهر میخواست اینو به من بگه...👌
همیشه سر بزنگاه تلنگرهایی می زد که من رو به خودم می آورد..
•
•
ادامھ دارد...😉♥
•
•
🖊:نقل از همسر شهید
منوچهر مدق
#مذهبےهاعاشقترنـد😌🖐
⛔️⇜ #ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...⛔️
[•📙•] @Heiyat_Majazi
.
.
رفقا امشب ساعت ۲۳:۰۰
هیئت برگزار خواهد شد☺️✋
وضو گرفته منتظر باشینااا
جانـمونے یـوقت مؤمن😉♥
.
.
- - -
🖤🥀
- - -
بسم الله الرحمن الرحیم
رب اشرح لی صدری
و یسر لی امری
واهلل عقدة من لسانی
یفقهوا قولی
- - -
🖤🥀
- - -