eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
𐇻💌𐇻 یه حرف درگوشیِ خدا به بنده هایی که اعتقادات و افکارشون رو مسخره می کنند... :)🤍🕊 ﴿ سورۀ حجر،آیۀ ⁹⁷ - ⁹⁹ ﴾ 🎧 🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi 𐇻💌𐇻
𐇻🪞𐇻 ☄روز قیـــامت. . . نیکے هایت را بہ محبوب ترین فرد زندگیت نخواهے داد امــا. . . مجبورمیشوے آنہارا بہ کسے دهی کہ ازاو متنفربودے چون⬇️⬇️ غیبتـش را کردی.🔥 ‌ 🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi 𐇻🪞𐇻
نسل ، نسلِ ظهوره . . نسل ، نسلِ الَک کردن آدماست . خالص از ناخالص جدا میشه . مراقب خودتون باشید ؛ ꩜ 🚩خیمه‌گاه‌مجازے ╰─ @Heiyat_Majazi
𐇻🎐𐇻 ماوقتی‌به‌مو‌می‌رسیم ، روضه‌حضرتِ‌عباس‌گوش‌می‌کنیم، اونوقت‌دیگه‌حساب‌و‌کتاب‌اشکامون با خانم‌ام‌البنین‌و حضرتِ‌ صدیقه‌(س)ست :) 🤍✨ 🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi 𐇻🎐𐇻
پدر.mp3
3.67M
𐇻🎧𐇻 این صوت از طرفِ مهدیِ‌زهرا به توست:)💔 🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi 𐇻🎧𐇻
𐇻🪖𐇻 یه جوری درس بخونید ، اسمتون بره صدر ِ لیست ِ ترور ِ مستکبرین ِ عالم . *مثل ِ دکتر مصطفی چمران* 🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi 𐇻🪖𐇻
𐇻📚𐇻 ⊹قسمت :44 دنبالم از آسانسور خارج شد ... - هر وقت از بيمارستان مرخص شدي در اين مورد صحبت مي كنيم ... ماه گذشته كه در مورد استعفا حرف زده بودم، فكر كرده بود شوخي مي كنم ... بايد قبل از اينكه اين فكر به سرم بيوفته ... با انتقاليم از واحد جنايي موافقت مي كرد ... به زحمت خودم رو تا اتاق صوتي كشيدم ... اوبران با يكي ديگه ... مشغول بازجويي بودن ... همون جا نشستم و از پشت شيشه به حرف ها گوش كردم ... نتونستن از اولي اطلاعات خاصي بگيرن ... دومين نفر براي بازجويي وارد اتاق شد ... همون كسي كه من رو با چاقو زده بود ... بي كله ترين ... احمق ترين ... و ترسوترين شون ... كار خودم بود ... بايد خودم ازش بازجويي مي كردم اوبران تازه مي خواست شروع كنه كه در رو باز كردم و يه راست وارد اتاق بازجويي شدم ... محكم راه رفتن روي اون بخيه ها ... با همه وجود تلاش مي كردم پام نلرزه ... درد وحشتناكي وجودم رو پر كرده بود ... ي دبا دن من برق از سرش پر دي و چشم هاش گرد شد ... - چيه؟ ... تعجب كردي؟ ... فكر نمي كردي زنده مونده باشم؟ ... بيشتر از اون ... اوبران با چشم هاي متعجب به من خيره شده بود ... - تو اينجا چه كار مي كني؟ ... سريع صندلي رو از گوشه اتاق برداشتم و نشستم ... ديگه پاهام نگهم نمي داشت ... - حالا فهميدي نشانم واقعيه ... يا اينكه اين بارم فكر مي كني اين ساختمون با همه آدم هاش الكين؟ ... اين دوربين ها هم واقعي نيست ... دوربين مخفيه. پوزخند زد ... از جا پريدم و ... با تمام قدرت و ... مشت هاي گره كرده كوبيدم روي ميز ... - هنوزم مي خندي؟ ... فكر كردي اقدام به قتل يه كارآگاه پليس شوخيه؟ ... يه جرم فدراله ... بهتره خدا رو شكر كني كه به جاي اف بي آي ... الان ما جلوت نشستيم ... اون دو تاي ديگه فقط به جرم ايجاد ممانعت در كار پليس ميرن زندان ... اما تو ... تو بايد سال هاي زيادي رو پشت ميله هاي زندان بموني ا... ونقدر كه موهات مثل برف سفيد بشه ... اونقدر كه ديگه حتي اسم خودت رو هم به ياد نياري ... اونقدر كه تمام آدم هاي اين بيرون فراموش كنن يه زماني وجود داشتي ... مثل يه فسيل ... اونقدر اونجا مي موني تا بپوسي ... اونقدر كه حتي اگه استخوون هات رو بندازن جلوي سگ ها سير نشن ... و مي دوني كي قراره اين كار رو بكنه؟ ... من ... من از اون دنيا برگشتم تا تو رو با دست هام خودم بندازم وسط جهنم ... جهنمي كه هر روزش آرزوي مرگ كني ... و هيچ كسي هم نباشه به دادت برسه ... هيچ كس ... همون طور كه من رو تنها ول كرديد و در رفتيد . .. تو ... تنها ... بدون دوست هات ... اونها بالاخره آزاد ميشن ... اما تو رو وسط اين جهنم رها مي كنن ... سرم رو به حدي جلو برده بودم كه نفس هاي عميقم رو توي صورتش احساس مي كرد ... و من پرش هاي ريز چهره اون رو ... سعي مي كرد خودش رو كنترل كنه ... اما مي شد ترس رو با همه ابعادش، توي چشم هاش ديد ⊹کتاب‌ :مردی درآئینه ⊹نویسنده :طاها ایمانی 🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi 𐇻📚𐇻
𐇻🌱𐇻 دقت کردین وقتایی که به‌خاطر تلاش و کار خسته می‌شیم؛ چون خستگی‌مون بی‌دلیل نیست، ازش لذت می‌بریم؟ - خدایا، شکرت به‌خاطر این حس دلنشین :)💚 رو می‌شنویم... 📬- @Khadem_Daricheh 🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi 𐇻🌱𐇻
𐇻⏰𐇻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مَضَی‌الزَّمــانُ وقَلبی‌یَـقول‌إِنَّکَ‌آتی! :)🌱 -زمــان‌گذشت؛ امــا قلبم میگوید که قطعا تو میای...(؛ 🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi 𐇻⏰𐇻
میدونی خدا حواسش هست به وقتایی که هر کسی جای تو بود نمی‌تونست صبر کنه و تو کردی. به وقتایی که راضی بودن آسون نبود و تو راضی بودی. خدا حواسش هست به وقتایی که بغضتو قورت دادی و لبخند زدی. خدا خوب حواسش هست به وقتایی که میشد کم بیاری ولی به سمت آسمون نگاه کردی و دلتو قرص کردی به نگاهش. یادت نره خدا خوش حسابه.. خدا زود پس میده هر کاری رو که به حساب اون بکنی.. هم زود پس میده هم خوب! ꩜ 🚩خیمه‌گاه‌مجازے ╰─ @Heiyat_Majazi
𐇻💌𐇻 هرگز گمان نکن در این دنیا و در برابر این سخنانِ طاقت فرسا، تنهایی!🕊 خدایی به بزرگی تمام آسمان ها و کهکشان ها در کنار توست ،که این پدیده ها در برابر قدرت او هیچ اند ، پس صبر کن و به او توکل کن و در تمام ساعات زندگی ات خدا را از یاد نبر و با او سخن بگو که یقینا او بهترین شنونده است...🦋💙 ﴿ سورۀ طٰهٰ ، آیۀ ¹³⁰ ﴾ 🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi 𐇻💌𐇻
𐇻🪞𐇻 صد‌رکعت‌نمازبخون‌ صدتا‌کار‌خوب‌انجام‌بده؛ ولی‌کسی‌نتونه‌باهات‌حرف‌بزنه، اخلاق‌نداشته‌باشی‌ به‌هیچ‌دردی‌نمیخوره! مومن‌باید‌شاد‌باشه؛ اخلاق‌ِ‌خوب‌داشته‌باشه..!'🥹🌿♥️ شھید‌محمّدهادی‌امینی 🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi 𐇻🪞𐇻
روزے به آیت‌الله بهجت(ره)گفتند: کتابی در زمینه‌ی معرفی کنید! ایشان فرمودند: لازم نیست یک کتاب باشد, یک کلمه کافیست که بـدانی: • مےبیند…! • ꩜ 🚩خیمه‌گاه‌مجازے ╰─ @Heiyat_Majazi
وَإِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلَا رَادٌ لِفَضْلِهِ» «اگه خدا بخواد یِ چی خوب بهت بده ، هیچکی نمیتونه جلوشو بگیره» ꩜ 🚩خیمه‌گاه‌مجازے ╰─ @Heiyat_Majazi
••|💚|•• ★ وَمَن‌تَزَڪَّۍفَانَّمَا‌یَتَزَڪَّۍلِنَفْسِهـِ ★ فاطر/18 هرڪس‌نَفسِ خودرا خاڪ‌ڪرد پاڪ‌مۍشود...☺️ ꩜ 🚩خیمه‌گاه‌مجازے ╰─ @Heiyat_Majazi
𐇻🌱𐇻 خدایا، شکرت که آیات دلنشین و نورانی قرآن رو داریم و می‌تونیم برای پیدا کردنِ آرامش توی این همه شلوغی، بهشون پناه ببریم :)🤍 رو می‌شنویم... 📬- @Khadem_Daricheh 🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi 𐇻🌱𐇻
𐇻🎐𐇻 از مالک اشتر پرسیدند: چگونه است که شما هیچ‌ وقت حتی در مه‌آلودترین ایام و شرایط، راه خود را گم نکرده‌اید؟! پاسخ داد: من در طوفان گرد و غبار فتنه‌ها چشمانم جز به انگشت اشاره‌ی مولایم علی نبود . . .🌱🤍 🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi 𐇻🎐𐇻
••|💚|•• • وصیت حاج قاسم: ولایت، ولایت علی بن ابی طالب است و خیمه او خیمه حسین فاطمه است، دور آن بگردید که با همه شما هستم.... 📜🖇 ꩜ 🚩خیمه‌گاه‌مجازے ╰─ @Heiyat_Majazi
𐇻📚𐇻 ⊹قسمت :45 دوباره نشستم روي صندلي ... آدرنالين خونم بالا رفته بود ... اما نه به اندازه اي كه بتونم بيشتر از اين بايستم و وزنم رو توي اون حالت نيم خيز ... روي دست هام نگه دارم ... - من ... نمي خواستم ... زبانش با لكنت باز شده بود ... - نمي خواستي يه مامور پليس رو بكشي ... همين طوري چاقو .. يهو و بي دليل رفت توي پهلوي من ... اونم دو بار ... نظرت چيه منم يهو و بي دليل يه گوله وسط مغزت خالي كنم؟ ... صورتش مي پريد ... دست هاش مي لرزيد ... ديگه نمي تونست كنترل شون كنه ... - اما يه چيزي رو مي دوني؟ ... من حاضرم باهات معامله كنم ... تو هر چي مي دوني در مورد لالا ميگي ... عضو كدوم گنگه ... پاتوق شون كجاست ... و اينكه چطور مي تونيم پيداش كنيم ... منم از توي پرونده ات ... يه جمله رو حذف مي كنم ... و فراموش مي كنم كه خيلي بلند و واضح گفتم ... من يه كارآگاه پليسم ... نظرت چيه؟ ... به نظر من كه معامله خوبيه ... ديرتر از دوست هات آزاد ميشي ... اما حداقل زمانيه كه غذاي سگ نشدي ... اون وقت حكمت فقط يه اقدام به قتل ساده ميشه ... به علاوه در رفتن مچم از لگدي كه بهش زدي ... ترسش چند برابر شد ... - اون يكي كار من نبود ... من با لگد نزدم توي دستت ... از چهره اش مشخص بود من پيروز شدم ... - اما من مي خوام اينم توي پرونده تو بنويسم ... اقدام به قتل پليس ... و ضرب و جرح در كمال خونسردي ... نظرت چيه؟ ... عنوانش رو دوست داري؟ ... مطمئنم دادستان كه با ديدنش خيلي كيف مي كنه ... دستش رو آورد بالا توي صورتش ... و چند لحظه سكوت كرد ... - باشه مرد ... هر چي مي دونم بهت ميگم ... كيم خيلي وقته توي نخ اون دختره است ... اسمش سلناست ... اما همه لالا صداش مي كنن ... يه دختر بي كس و كاره و توي كوچه ها وله ... بيشتر هم اطراف.. اون رو كه بردن بازداشتگاه ... منم از روي صندلي اتاق بازجويي بلند شدم ... تمام وجودم از عرق خيس شده بود چند قدم كه رفتم ديگه نتونستم راه برم ... روي نيمكت چوبي كنار سالن دراز كشيدم ... واقعا به چند تا دوز مورفين ديگه نياز داشتم ... اوبران نيم خيز كنارم روي زمين نشست ... - تو اينجا چي كار مي كني؟ ... فكر كردي تنهايي از پسش برنميام؟ ... لبخند تلخي صورتم رو پر كرد ... نمي تونستم بهش بگم واقعا براي چي اونجا اومدم ... - نميري دنبال لالا؟ ... - يه گروه رو مي فرستم دنبالش ... پيداش مي كن مي ... تو بهتره برگردي بيمارستان ... پاشو من مي رسونمت ... حس عجيبي وجودم رو پر كرده بود ... - لويد ... تا حالا فقط جنازه ها رو مي ديدم و سعي مي كردم پرونده شون رو حل كنم ... اما اين بار فرق داشت ... من اون حس رو درك كردم ... حس اون بچه رو قبل از مرگ ... وحشت ... درد ... تنهايي ... اگه برگردم ديگه سر بازجويي خبرم نمي كنيد ... جايي نميرم ... همين جا مي مونم ... بايد همين جا بمونم ⊹کتاب‌ :مردی درآئینه ⊹نویسنده :طاها ایمانی 🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi 𐇻📚𐇻
𐇻🪖𐇻 "خامنه ای عزیز را، عزیزِ جان خود بدانید .." _شھید‌قاسم‌سلیمانۍ 🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi 𐇻🪖𐇻
سرود عقیق جامانده.mp3
3.14M
𐇻🎧𐇻 عقیق میبینم یاد تو می افتم یاد دستات...(: 🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi 𐇻🎧𐇻
𐇻⏰𐇻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اگر در جستجوی امام زمان(عج) هستی او را در میان سربازانش بجوی؛ از نشانه‌های خاص آنان این است که همچون نور، دیگران را ظاهر می‌کنند و خود را نمی‌بینند! -شهید‌سیدمرتضی‌آوینی- 🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi 𐇻⏰𐇻
𐇻🦋𐇻 | ᴇɴᴇʀɢʏ💊 ⤸🦋“ ‌‌‏‏یادت نره فقط یه بار زندگی می‌کنی؛ حواستو جمع کن خوب زندگی کن🙃 ” ꩜ 🚩پاتوق‌بچه‌حزب‌اللهیا ╰─ @Heiyat_Majazi 𐇻🦋𐇻
𐇻📿𐇻 . . ˊˋ ˊˋ •¦ - از هرْ تعَلُقیٔ کهٔ گُذشتم، توانٰا‌تر شُدم!🌱' ‹ 📿 ›↝ ‹ 🥹 ›↝ ‹ 😌☝️🏻 ›↝ ꩜ 🚩پاتوق‌بچه‌حزب‌اللهیا ╰─ @Heiyat_Majazi . 𐇻📿𐇻
••|🫀|•• فصل انجماد رسیده و قلب‌ها نیز یخ زده بود؛ حیات قلب در "گریه" است و آن ‌قتیل‌العبرات کشته شد تا ما بگرییم و.. خورشید عشق را به دیار مرده قلب‌هایمان دعوت کنیم و برف‌ها آب شوند و فصل انجماد سپری شود... - کتاب' ꩜ 🚩خیمه‌گاه‌مجازے ╰─ @Heiyat_Majazi
𐇻💌𐇻 «ما آسمان ها و زمین و آنچه را که درمیان این دو است به بازی و بی‌هدف نیافریدیم! ما آن دو را جز بحق خلق نکردیم، ولی بیشتر مردم نمی‌دانند! 💙🦋» ﴿ سورۀ احزاب، آیۀ ³⁸ و ³⁹ ﴾ 🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi 𐇻💌𐇻
𐇻🩺𐇻 🔅وقتی از سلامت روان حرف می‌زنیم یعنی....🍃👦🏻💑 ⬅️ اگه اتاقت رو تمیز نکنی نمی‌برمت پارک!😧🙄 ⭕️پیام این رابطه بر پایه‌ی زور و تهدید است!‼️ ⬅️ این بچه‌ها معمولاً لجباز یا غرغرو هستند.🤬 🖇به فرزندتان قدرت انتخاب دهیدツ ⌛هر وقت اتاقت رو تمیز کنی با هم میریم پارک...🤌😊 🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi 𐇻🩺𐇻
••|🙂|•• ببین می‌دونم اینکه حواست همیشه جمع باشه ، سخته! اینکه مراقب باشی، که تغییر نکنی هم سخته! اینکه دنبال یه‌سری آدم‌ها نری، به دلت نه بگی و چهارچشمی حواست پیِ پرت نشدنِ حواست باشه، سخته! اما اونا که این راهو رفتن میگن اگه حواست جمع نباشه یهو به خودت میای و می‌بینی از نورِ وجودت [که خدا تو دلِ همه هم گذاشته] هیچ خبری نیست، ذره‌ذره خرجش کردی رفته و تو موندی با یه دلِ بی‌نور.. ببین؟ ترسناکه، ولی اتفاق میفته، نمی‌فهمی کِی و چجوری، ولی اتفاق میفته، اگر حواست جمع نباشه!! ꩜ 🚩خیمه‌گاه‌مجازے ╰─ @Heiyat_Majazi